اقتصاد

دلایل افت نساجی ما و رشد هندی ها

چگونه هند یک غول در نساجی شد؟در هفته گذشته خبری از سیاست هوشمندانه ایران در برخورد با تحریم‌ها منتشر کردیم؛ خبری که حاکی از واردات قریب الوقوع ماشین آلات پیشرفته نساجی از هند به ایران به جای خرید کالاهای مصرفی از این کشور است. در یادداشت حاضر ضرورت چنین عملی به صورت علمی مورد بررسی قرار گرفته است.

چگونه هند یک غول در نساجی شد؟در هفته گذشته خبری از سیاست هوشمندانه ایران در برخورد با تحریمها منتشر کردیم؛ خبری که حاکی از واردات قریب الوقوع ماشین آلات پیشرفته نساجی از هند به ایران به جای خرید کالاهای مصرفی از این کشور است. در یادداشت حاضر ضرورت چنین عملی به صورت علمی مورد بررسی قرار گرفته است.

هند به عنوان یک کشور فاقد منابع نفت و گاز همواره پتانسیل تبدیل شدن به یک بازار بزرگ صادراتی برای ایران را داشته است. کما اینکه آمارها حاکی از حجم زیاد صادرات نفت و گاز ایران به هند است. بهطوری که حجم تجارت دوجانبه هند و ایران در سالهای 2012-2011 حدود 15.9 میلیارد دلار بوده که از این میزان 13.5 میلیارد دلار واردات به هند و 2.5 میلیارد دلار صادرات از هند بوده است.

درواقع می توان گفت که توازن تجارت همچنان به دلیل خرید گسترده نفت و سطح نسبتاً پایین صادرات هند به نفع ایران است.

اما مشکل اینجاست که این حجم از صادرات نفت و گاز در شرایطی که ما امکان تکمیل زنجیره تولید در صنایع پایین دستی نفت و گاز و ایجاد ارزش افزوده بیشتر را در داخل کشور داریم، نوعی خام فروشی و بی توجهی به سرمایه های ملی است.این سؤال بسیاری از تولیدکنندگان داخلی بهویژه در صنعت نساجی است که چرا مشتقات نفت باید مثلاً به هند صادر شده و در آنجا تبدیل به الیاف و نخ شده و مجدداً به ایران وارد شود. در حالی که امکان تولید آن در داخل وجود دارد و تولیدکننده ایرانی می تواند در صورت تأمین به موقع و با قیمت مناسب مواد اولیه و تسهیل سرمایه گذاری در این بخش به منظور ارتقای سطح تکنولوژی ماشین آلات، همان نخ را با همان کیفیت تولید کند.

البته این موضوع نیز جای تأمل دارد که چرا نخ های تولید شده در برخی کشورها با کیفیتتر از نخ ایرانی و با قیمت پایینتر است؟ مسلماً عدم وجود تکنولوژی های نو در زمینه نساجی یکی از پاسخهای سؤال فوق است.البته مشتقات نفت و گاز تنها ماده اولیه مورد نیاز تولید نخ و الیاف نیست، بلکه یک سر این کلاف نیز در زمینه بخش کشاورزی است. درطول سال های گذشته فقدان برنامه ریزی در این بخش سبب افت وحشتناک سطح زیر کشت پنبه در مناطق پنبه خیز کشور بهویژه گلستان شد بهطوری که تولید پنبه ظرف یکی دو دهه گذشته به یک پنجم کاهش یافته است. این کاهش حجم تولید پنبه در حالی است که هند طی 5 سال گذشته رشد 100 درصدی در تولید منسوجات پنبهای را تجربه کرده است.

هند با توجه ویژه به صنعت نساجی به عنوان یک صنعت مادر و پیشران رشد و توسعه توانسته بدون داشتن منابع نفت و گاز و تنها با تکیه بر مزیت خود در تولید پنبه، ویسکوز رشد چشمگیری در صنعت نساجی داشته باشد.سهم این صنعت در تولید ناخالص داخلی هندوستان در حدود 4 درصد، سهم آن در تولیدات صنعتی این کشور در حدود 14 درصد و سهم آن در درآمد صادراتی هندوستان در حدود 12 درصد میباشد. اشتغال این صنایع نیز بالغ بر 45 میلیون نفر است. دلایل رشد نساجی هند با وجود وابستگی اقتصاد این کشور به واردات نفت و در مقابل درجا زدن صنعت نساجی ایران با وجود مزیت های فراوان انرژی و برخورداری از زمین های مرغوب کشاورزی را فقط و فقط می توان در سیاست های اقتصادی مناسب هندوستان و سیاست های اغلب نادرست برخی مدیران ما مورد واکاوی قرار داد.درواقع هندوستان با امکان سنجی صحیح مزیت های موجود در کشور خود، تنها راه رشد اقتصادی را شکوفایی صنعت نساجی دید و با ایجاد یک وزارتخانه ویژه نساجی تمام توجهات را به سمت این صنعت هدایت کرد. این در حالی است که در ایران صنعت نساجی نه حتی در سطح اداره کل، بلکه فقط در حد یک دفتر امور نساجی مورد توجه یا بهتر بگوییم غفلت واقع شده است.

به هر صورت تنها با اتخاذ یک سیاست صحیح و تدوین یک استراتژی بیرون آمده از بطن صنعت کشور، اصلاح مقررات سیستم بانکی و رویه درست بانکی در برخورد با صنعتگران و بسیاری از مؤلفه های اقتصادی و غیراقتصادی دیگر می توان توقع تکان خوردن بدنه کرخت شده و آسیب دیده صنعت نساجی کشور را داشت.

https://shoma-weekly.ir/p2X3aK