آیا تعظیم شعائر به غیر از با اشک و گریه و ندبه صورت نمی گیرد که ما مجالسمان را بر این پایه استوار ساخته ایم؟
روایت داریم که چشم گریان، چشمه فیاض الهی است. حتی در روایت آمده است که فرشتگان مقرب نیز به همراه زمین و آسمان و سایر جانداران هم در عزای حسینی گریسته اند. از طرفی، اشک ریختن، نشانه پیوند قلبی با اهل بیت علیهم السلام و حضرت سید الشهداء علیه السلام است. در اشک خصوصیتی است که به صورت دیگری نمی توان آن را به دست آورد. اشک، به زیباترین و حتی سریع ترین شکل ممکن رابطه ای عمیق بین ندبه کننده و مورد ندبه واقع شده یا بین عاشق و معشوق برقرار می سازد که این رابطه را از هیچ طریق دیگری با این عمق بدست نخواهید آورید.
اشک دل را سیراب می کند و عطش روح را برطرف
میسازد. همدلی و هماهنگی روحی با ائمه علیهم السلام ایجاب می کند که در شادی آنان شاد و در غمشان محزون باشیم. لذا این نشانه شیعه است که فرموده اند: «یفرحون بفرحنا و یحزنون لحزننا»، اصلاً اشک زبان دل است و شاهدی راستین بر عشق حقیقی.
پس در پاسخ سئوال باید بگوییم تعظیم شعائر به غیر از اشک از طرق دیگر هم صورت می گیرد اما در بکاء خاصیتی است که در سایر مصادیق تعظیم شعائر نیست.
از دیگر سو گریستن در سوگ شهدای کربلا، تجدید بیعت با عاشورا و فرهنگ شهادت و تغذیه فکری و روحی با این مکتب است. اشک ریختن خود نشانگر اوج عشق و شور و محبت به وجود مبارک حضرت
سید الشهداء (ع) است.
ضمن اینکه همه اینها که گفتیم غیر از
توصیههای مستقیم و مؤکدی است که ائمه و خصوصاً حضرت صادق (ع) در این خصوص داشته اند. تا جایی که نه تنها گریستن، بلکه گریاندن و حتی خود را شبیه گریه کنندگان درآوردن (تباکی) نیز سفارش شده است.
سفارشات در خصوص فواید اشک بسیار است. اینکه اشک چشم در مصیبت امام حسین (ع) آتش دوزخ را فرو می نشاند و غمگین شدن در سوگ شهیدان کربلا، ایمنی از عذاب الهی است البته اینها در صورتی که گناه فسق و آلودگی انسان در حدی نباشد که مانع رسیدن این فیض الهی گردد.
آیا عزاداری به این شکل اثر فرهنگی و تاثیرات دیگری هم دارد؟
گریه خواص اعجاب آور دیگری نیز دارد. گریه در فرهنگ عاشورا، سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد و به عنوان قدرت نرم شیعیان به شمار می رود. اشک، فریاد عصر مظلومیت و پاسداری از خون شهیدان است. به تعبیر دیگر، امروز، اشک و گریه، راه ارتباطی ما با اباعبدالله (ع) است. ما با شوری اشکهایمان، سر سفره محبت حضرت می نشینیم و نمک پرورده آن حضرت هستیم، از این رو، این مهر، با شیر مادر در جان ما وارد شده و با جان هم به در نمی شود، إلی یوم القیامه.
برای تایید سخنان قبل، به دو روایت از امام رضا علیه السلام اشاره می کنیم:
ای پسر شبیب، اگر بر چیزی گریه میکنی، بر حسین بن علی گریه کن، که او را سر بریدند. و همچنین حضرت می فرماید: «... اگر بر حسین علیه السلام آنچنان گریه کنی که اشک بر گونه هایت روان شود، هر گناه کوچک و بزرگت از جانب خداوند آمرزیده می شود.»
آیا این شکل برگزاری مجالس، همانی است که از سوی معصومین سفارش شده است؟
دو نکته مهم در این خصوص عرض می کنم. اول اینکه ما حق نداریم طوری سخن بگوییم که باعث تضعیف این مجالس شود. نه اینکه آسیب شناسی نشود، بلکه باید مراقب بود که به اسم آسیب شناسی اصل برگزاری مجالس اهل بیت زیر سئوال رود. چون اینقدر سفارش در این خصوص وارد شده که مشخص می کند نفس برگزاری مجالس حسینی بسیار مطلوب دل ائمه معصومین بوده است. حالا در جزئیات هرچه بهتر بودیم اجر بیشتری خواهیم برد.
دوم اینکه برای تعیین جزئیات و اینکه بدانیم حضرات معصومین از ما چه خواسته اند به سه روایت استناد می کنم. روایت اول از شکافنده علوم حضرت باقر (ع) است. حضرت می فرمایند: «إجتمعوا و تذاکروا، تحفُّ بکم الملائکه، رَحِمَ الله مَن أحیا أمرنا.»
در فقره اول امام به اصل اجتماع شیعیان تاکید دارند. همان که در بخش اول پاسخ ذکر شد که مهمترین بخش کار همین اجتماع است. بعد حضرت می فرمایند «تذاکروا» یعنی یاد ما را بکنید، بحث و گفتگوی علمی کنید. در فراز پایانی هم
میفرمایند: خدا رحمت کند بنده ای را که امر ما را احیا کند. لفظ «امر ما» در روایات زیادی آمده و منظور از آن امر امامت و بحث ولایت ائمه است.
پس سه نکته در این روایت هست: اول اصل اجتماع، دوم بحث و گفتگوی علمی و یاد و ذکر اهل بیت و سوم هم زنده نگاه داشتن امر ولایت. اما با توجه به نوع بیان امام در این روایت مشخص دو نکته دیگر مشخص می شود: یکی اینکه احیای امر ولایت و امامت هدف نهایی از تشکیل این جلسات و اجتماعات است. دیگر اینکه این احیای امر امامت حاصل و نتیجه دو مورد قبلی است. یعنی با تشکیل جلسات و اجتماع شیعیان و سپس بحث علمی و بیان روایات ائمه، امر امامت و ولایت زنده خواهد شد. در روایت دیگری امام صادق (ع) می فرمایند: «... تزاوروا و تلاقوا و تذاکروا أمرنا و أحیوه.» حضرت چهار درخواست در این بخش از روایت از شیعیان دارند.
1- همدیگر را زیارت کنید. به دیدار هم بروید ولی نه دیدار معمولی؛ «تزاور» غیر از دیدارهای معمولی است. با معرفت به زیارت هم بروید.
2- تلاقوا؛ از احوال هم با خبر باشید. فقط به زیارت نروید مشکل همدیگر را هم حل کنید.
3 و 4- «تذاکروا أمرنا» و «أحیوه» که هر دو را در روایت امام باقر (ع) توضیح دادیم.
و اما روایت سوم و پایانی؛ امام صادق (ع)
میفرماید: یا فضیل، تجلسون و تحدّثون؟
آیا تشکیل جلسه می دهید و در آن حدیث و یاد ما را مطرح می کنید؟ دقیقاً این بیان، عبارت أخری برای کلام امام باقر (ع) است. بعد هم حضرت می فرمایند که من این مجالس را دوست دارم. باز می فرمایند خدا رحمت کند بنده ای را که امر ما را زنده می کند. سپس می فرمایند که هرکس ما را یاد بکند یا نزد او یاد ما بشود و از دیدگانش به قدر بال مگسی اشک جاری شود همه گناهانش حتی اگر به قدر کف روی دریاها باشد بخشیده می شود.
در این روایت هم حضرت ابتدا به تشکیل جلسات و سپس به یاد و معرفت اهل بیت و باز دو بار دیگر به به احیای امر ولایت تاکید می شود. برای بار چهارم و پنجم هم به یاد کردن و یاد شدن ائمه اشاره می فرمایند و در انتها به اهمیت اشک اشاره می شود.روایات به قدر کافی گویا هستند. اشارات امام باقر و امام صادق علیهما السلام نیز مشخص اند. حال وظیفه ما اینست که این اشارات و تاکیدات را با آنچه عمل می کنیم مقایسه کنیم. البته بنده زحمت مقایسه را بر عهده خوانندگان عزیز می گذارم. ببینیم ما چقدر در احیا و زنده نگاه داشتن کلام و بیان و امر امامت و ولایت گام برداشته ایم و مجالس ما چقدر در این راستا هستند و اگر ایرادی در جایی هست با تطبیق با کلام ائمه آن را برطرف کنیم.