نمی توان فراموش کرد، عصبانیت مرد مسن پا به سن گذاشته ای که نوه اش صرفا با پیامک سال نو را به او و همسرش تبریک گفته بود و مرد زیر لب می گفت: «عید دیدنی که پیامکی نمیشه!» این روزها بسیاری از نیازهای اجتماعی زیستن را با تکنولوژی های جدید بر طرف می کنیم و کمتر به ارتباطات چهره به چهره اهمیت می دهیم، حتی خریدهایمان هم اینترنتی شده است!
اما درهیاهوی این زندگی شهری انگار از یک موضوع مهم هم غافل شده ایم، موضوعی که نه تنها ریشه در مذهب و سنت های قدیمی ما دارد، بلکه از قدیم ایرانی ها را بر مبنای این موضوع می سنجیدند، این موضوع مهم همان «اخلاق همسایه داری» در زندگی است، اخلاقی که این روزها در سراشیبی سقوط و از بین رفتن قرار دارد؟
همسایه های قدیم نه اهل فضولی بودند، نه خبرچینی و فخر فروشی، آنها افرادی عادی بودند که همه ما در همسایگی خانه مان نمونه هایی از آنها را تجربه کرده ایم و چه بسا که خودمان هم نقشی شبیه همین نقش ها را در محلمان بر دوشمان احساس کرده باشیم، اما این روزها انگار همسایه هم زیر آب همسایه را می زند!
ما در شهرهایی زندگی می کنیم که تا چند سال پیش از محله های کوچک و با صفایی تشکیل شده بود و در این محله های با صفا همه همدیگر را می شناختند و همین شناخت بین
همسایه ها، آرامش و امنیتی دوست داشتنی را در محلات ایجاد می کرد و حدود و حرمتی خاص حتی در لباس پوشیدن و روابط اجتماعی را باعث می شد، چرا که همه همدیگر را می شناختند و این شناخت باعث شده بود که حداقل برای حفظ آبرو از بسیاری رفتارها پرهیز شود.
این روزها در محلات و ساختمانهای جدید، خوش برخوردترین و مودب ترین همسایه ها، شاید با چند نفری از همسایه هایش سلام وعلیکی داشته باشند! تازه اگر که صاحب خانه باشند و چند سالی در همان محل سکونت کنند و گرنه که آن بندگان خدایی که مستاجرند تا بیایند کسی را بشناسند صاحب خانه جوابشان کرده است.
همسایگی، هم دلی و هم کاری
یکی ازجلوه های زیبای ارتباطات اجتماعی، روابط بین همسایه هاست که تا همین چند سال پیش تبلور بیشتری داشت تا جایی که گاهی از بزرگترها می شنیدیم: «همسایه خوب از برادر به آدم نزدیکتر است» یا «فلان همسایه برای من مثل خواهر می ماند».
همینطور در فرهنگ دینی ما توصیه های بسیاری در حفظ حرمت و لزوم رسیدگی به همسایه وجود داشته و دارد تا جایی که برای رفتن به سفر زیارتی از همسایه ها هم حلالیت می طلبیدند.
«همسایه» فامیل «همسایه» را هم می شناخت!
محمد حبیبی کارشناس یکی از وزارتخانه ها که به سبب مسئولیت شغلی اش مجبور است برای تحقیقات محله ای همواره به شهرهای مختلف سفر کند و با اهالی مختلف محله ها همسخن شود درباره روابط کنونی همسایه داری در شهرهای مختلف می گوید: وقتی برای انجام وظایف کاری ام قدم به محله زندگی افراد مختلف می گذارم، متوجه می شوم بسیاری ازهمسایه ها از وضعیت همدیگر کاملا بی اطلاع هستند و حتی برخی از آنها تعداد نفرات اعضای خانواده ای که در چند متری منزل آنها سکونت دارند را نمی دانند و این موضوع را دخالت در زندگی فردی و اجتماعی همسایه ها می دانند.
حبیبی می افزاید: ما وقتی بچه بودیم زندگی جور دیگری بود همه همدیگر را می شناختند نه فقط همسایه ها
همسایهها را میشناختند حتی همسایه ها، فامیل همسایه ها را هم میشناختند!
وی در ادامه صبحت های خود به نکته جالبی اشاره می کند: این روزها در برخی موارد می شنویم که همسایه ای در راه پله های آپارتمان جلوی همسایه اش را گرفته که شما با که کار داری و بعد از کلی بحث و گفتگو معلوم می شود که آنها شش ماه است که همسایه اند و حتی تا آن روز همدیگر را هم ندیده اند!
انسان ارتباط اجتماعی می خواهد
به هر حال، انسان موجودی اجتماعی است و برای پاسخ گویی به نیاز اصلی خود و دستیابی به مولفه های خوشبختی، نیازمند آن است که با دیگری ولو همسر، همدلی و همکاری نماید و اجتماعی هر چند کوچک را شکل دهد. مبنای اصلی این اجتماع هم بر همدلی و همکاری است تا هم به بعد عاطفی و روانی و روحی خود پاسخ دهد و هم به بعد مادی و دنیوی آن در شکل آسایش و تامین نیازهای مادی پاسخی مناسب و شایسته ای داده باشد.
از همان آغاز، همسایگی میان دو یا چند خانواده برای تامین نیازها شکل گرفت و پس از خانواده، نخستین جامعه ای که نیازمند تعیین قوانین و مقررات و آداب شد، همسایگان بود. پس می توان گفت که حقوق همسایگی پیشینه ای بس دیرینه دارد و پس از خانواده، نخستین قوانین و آداب برای ساماندهی روابط همسایگی تعیین شد.
مادیات همسایه ها را از هم دور می کند!
اگر روابط میان همسایگان براساس همبستگی های خونی یا شباهت های فکری و رفتاری و مانند آن باشد، از پیچیدگی کمتری نیز برخوردار است؛ اما هر چه این همسایگی به سبب فشارهای بیرونی و یا پاسخ گویی به نیازهای مادی شکل گیرد، قوانین بیشتر و سختگیرانه تری لازم است تا این روابط را ساماندهی کند.
از این رو همسایگان اقتصادی درگیری بیشتری از همسایگان فکری و احساسی دارند؛ در حالی که همدلی در میان همسایگان فکری و احساسی بیش از همکاری است و روابط آنان بیشتر در چارچوب احساس شکل می گیرد تا قوانین و مقررات خشک عقلانی.
کوی جام جم ، کوچه همسایه داری ندارد!
متاسفانه در سال های گذشته سازمان های مسئولی که می توانستند تا حدودی در حوزه همسایه داری فرهنگ سازی کنند، به جای اینکه جلودار باشند و فرهنگ سازی کنند، دنباله رو شده اند، آنها به آنچه که در جامعه در جریان است، نگاه می کنند و با توجه به آنچه که هست برنامه می سازند یا هدف تعیین میکنند (البته اگر از برنامه های ماهواره تقلید نکنند) برای مثال رسانه ملی باید به فکر فرهنگ سازی باشد نه اینکه به دنبال فرهنگ های غلط باشد!
مدتی است که به ندرت از نقش روابط بین همسایه ها و اثرات مثبت آن در برنامه یا سریالی اثری میبینیم اگر که در برنامه ای هم به این موضوع پرداخته شود، از جنبههایی به این مقوله پرداخته می شود که هیچ ارتباطی با مقوله مهم همسایه داری ندارد.
در بسیاری از فیلم ها و سریال هایی که این روزها از رسانه ملی پخش می شود، تنها یک لوکیش خانه نشان داده می شود که زن و شوهری در آن زندگی می کنند و یا محل کار و اداره و شرکتی نشان داده می شود که همه به دنبال کار و فعالیت اقتصادی هستند.
به راستی چرا تهیه کنندگان سریال های تلویزیونی دیگر به دنبال داستان هایی از جنس سریال همسران، آپارتمان شماره 13، خودرو 11 و مواردی از این دست که به نوعی نشاندهنده ارتباطات چند خانواده در یک ساختمان بود، نمی روند؟! امید است که بازوهای فرهنگ ساز کشور با نگاهی نو برای عادتها و فرهنگهای خوب کشورسرمایه گذاری کنند.