حضور باشگاهها و تیمهای خصوصی در فوتبال ایران، قدمتی بیش از حرفهای گری دارد. در دوره آماتوریسم نیز شاهد حضور تیمهایی چون «پورا» بودیم که تماماً با بودجههای شخصی و خصوصی اداره میشدند. اما از آنجا که فوتبال ایران به هیچ وجه درآمدزا نیست، عمر تیمهای خصوصی هم اندک بود و به سرعت شاهد محو شدن آنها بودیم. سرنوشتی که غیر از تیمهای خصوصی نوپا، برای تیمهای بزرگ، با سابقه و تقریباً پرهواداری چون شاهین، تهران جوان، دارایی، کشاورز و بانک تجارت هم عیناً به اجرا درآمد!
شاهین تهرانی - از همان زمانی که – درست یا غلط – انگ حرفهای گری به فوتبال ایران چسبید، بحث خصوصیسازی باشگاههای برتر کشور مطرح شد.
البته حضور باشگاهها و تیمهای خصوصی در فوتبال ایران، قدمتی بیش از حرفهای گری دارد. در دوره آماتوریسم نیز شاهد حضور تیمهایی چون «پورا» بودیم که تماماً با بودجههای شخصی و خصوصی اداره میشدند. اما از آنجا که فوتبال ایران به هیچ وجه درآمدزا نیست، عمر تیمهای خصوصی هم اندک بود و به سرعت شاهد محو شدن آنها بودیم. سرنوشتی که غیر از تیمهای خصوصی نوپا، برای تیمهای بزرگ، با سابقه و تقریباً پرهواداری چون شاهین، تهران جوان، دارایی، کشاورز و بانک تجارت هم عیناً به اجرا درآمد!
اما از زمانی که فوتبال ما حرفهای شد خصوصیسازی به شکلی جدیتر و سازمانیافته تر دنبال شد. حضر مردانی چون حسین هدایتی، علی انصاری، دکتر اسماعیل وفایی و... انگیزهها را بیشتر کرد و تیمهایی مثل استیل آذین پا گرفتند.
اگرچه سرنوشت این تیمهای تمام خصوصی، چیزی جز فرورفتن در حاشیهها نبود و در این میان سرمایه کلانی از صاحبان و مالکان تیم نیز به باد رفت، اما از آنجا که فقط دیکته نانوشته بی غلط است، به مرور زمان و به یمن آزمون و خطاهای متعدد، راهکار مدیریت درست در تیمهای خصوصی اندک اندک به دست مدیران آنها آمد و حالا...
و حالا شاهد آن هستیم که ملوان خصوصی شده، استقلال تهران را در حضور تماشاگران پرشمارش در پایتخت متوقف میکند و داماش خصوصی شده هم در زمین خودش موفق به شکست دادن تیمی به بزرگی پرسپولیس تهران میشود!
***
برای رسیدن به آنچه که خصوصی سازی نامیده میشود، در وهله اول نیازمند حضور سرمایهگذاران علاقمندی هستیم که در مدیریت فوتبالی هم موفق و کاربلد باشند و خوشحالیم که حالا اعلام کنیم، اگر تا کنون سرمایههای با ارزش آقایان به واسطه مدیریت فوتبالی غلطشان از بین میرفت، گویا شرایط بهتر شده و مدیران تیمهای خصوصی آموختهاند که چگونه باید از سرمایههای خود محافظت کنند و اجازه ندهند که حاصل عمرشان با مدیریت غلط تبدیل به پوچ شود!
خصوصی سازی در فوتبال ایران،اندک اندک میرود تا به پیش نیازهای لازم، فرهنگ لازم و مدیریت لازمش دست پیدا کند و این به معنای نزدیکتر شدن به آن ایدهآلی است که همه هواداران فوتبال تمام حرفهای غیر دولتی در ذهن دارند. هر چند که هنوز تا رسیدن به تمام آن راه درازی در پیش داریم!
اما از زمانی که فوتبال ما حرفهای شد خصوصیسازی به شکلی جدیتر و سازمانیافته تر دنبال شد. حضر مردانی چون حسین هدایتی، علی انصاری، دکتر اسماعیل وفایی و... انگیزهها را بیشتر کرد و تیمهایی مثل استیل آذین پا گرفتند.
اگرچه سرنوشت این تیمهای تمام خصوصی، چیزی جز فرورفتن در حاشیهها نبود و در این میان سرمایه کلانی از صاحبان و مالکان تیم نیز به باد رفت، اما از آنجا که فقط دیکته نانوشته بی غلط است، به مرور زمان و به یمن آزمون و خطاهای متعدد، راهکار مدیریت درست در تیمهای خصوصی اندک اندک به دست مدیران آنها آمد و حالا...
و حالا شاهد آن هستیم که ملوان خصوصی شده، استقلال تهران را در حضور تماشاگران پرشمارش در پایتخت متوقف میکند و داماش خصوصی شده هم در زمین خودش موفق به شکست دادن تیمی به بزرگی پرسپولیس تهران میشود!
***
برای رسیدن به آنچه که خصوصی سازی نامیده میشود، در وهله اول نیازمند حضور سرمایهگذاران علاقمندی هستیم که در مدیریت فوتبالی هم موفق و کاربلد باشند و خوشحالیم که حالا اعلام کنیم، اگر تا کنون سرمایههای با ارزش آقایان به واسطه مدیریت فوتبالی غلطشان از بین میرفت، گویا شرایط بهتر شده و مدیران تیمهای خصوصی آموختهاند که چگونه باید از سرمایههای خود محافظت کنند و اجازه ندهند که حاصل عمرشان با مدیریت غلط تبدیل به پوچ شود!
خصوصی سازی در فوتبال ایران،اندک اندک میرود تا به پیش نیازهای لازم، فرهنگ لازم و مدیریت لازمش دست پیدا کند و این به معنای نزدیکتر شدن به آن ایدهآلی است که همه هواداران فوتبال تمام حرفهای غیر دولتی در ذهن دارند. هر چند که هنوز تا رسیدن به تمام آن راه درازی در پیش داریم!