نحوه برخورد باشگاه هامبورگ آلمان با مهدی و انتخاب مهدویکیا به عنوان یکی از 11 بازیکن قرن این باشگاه نیز تکراری، ملالآور و بی فایده است چراکه اساساً ورزش و فوتبال ایران حوصله این حرفها را ندارد اما در عوض تا دلتان بخواهد برای پایین کشیدن بزرگان تاریخ خود حوصله و برنامه دارد!

دانیال فدایی- چه کسی میتوانست چنین پایانی را برای مهدی مهدوی کیا پیش بینی کند؟ بازیکنی که از زمان فروغش در تیم بانک ملی تا پرسپولیس، هامبورگ... و دوباره پرسپولیس 18 سال در فوتبال درخشید.
سالهای استثنایی که مهدی مهدویکیا، اسطوره متواضع به آنها حیاتی دوباره بخشید و جاودانه شد. اما به راستی چه کسی چنین پایانی را برای چنین بازیکنی پیش بینی میکرد؟
اشکهای مهدی مهدوی کیا در آستانه سال نو و در برنامه تلویزیونی 90 اشک خیلیها را در آوردو همه را وادار کرد تا فریاد بکشندکه چرا با اسطوره چنین کردیم!؟
اصلاً چرا با اسطورههاچنین میکنیم؟ افسوس!
یک روز با علی دایی به عنوان آقای گل جهان کاری میکنیم که تا چند ماه خجالت بکشد به ایران بیاید. روزی دیگر خداداد عزیزی رادر کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال و جلوی چشم دوربینهای محرم و نامحرم(!) وادار به گریه میکنیم... وامروز هم نوبتی باشد نوبت مهدی مهدویکیاست!
او که از هر دو اسطوره؛ قبلی آرامتر و متواضعتر است. آخر چرا!؟
مقصر کیست؟
متأسفانه گریههای موشک هامبورگ تصویری است که دائم در فوتبال و اصولاً ورزشمان تکرار میشود. علیرضا حیدری قهرمان کشتی جهان و المپیک راکه خاطرتان است؟
فوق فوقاش یک مقاله، یک عکس، یک برنامه تلویزیونی ... و بالاخره خلاص. چند هفته دیگر کسی دیگر یادش نمیآید مهدی مهدویکیا کی و چرا گریه کرد؟ برای چه اشک ریخت و چه میخواست؟
آری، این سرنوشت محتوم اغلب اسطورههای ورزشی کشورمان است و همین سرنوشت از مهدی مهدوی کیا هم پرزورتر بود که فوتبالیستی صمیمی، بخشنده، فداکار و متواضع شمرده میشد. یادآوری نحوه برخورد باشگاه هامبورگ آلمان با مهدی و انتخاب مهدویکیا به عنوان یکی از 11 بازیکن قرن این باشگاه نیز تکراری، ملالآور و بی فایده است چراکه اساساً ورزش و فوتبال ایران حوصله این حرفها را ندارد اما در عوض تا دلتان بخواهد برای پایین کشیدن بزرگان تاریخ خود حوصله و برنامه دارد!
اشکهای مهدی مهدوی کیا در آستانه سال نو و در برنامه تلویزیونی 90 اشک خیلیها را در آوردو همه را وادار کرد تا فریاد بکشندکه چرا با اسطوره چنین کردیم!؟
اصلاً چرا با اسطورههاچنین میکنیم؟ افسوس!
یک روز با علی دایی به عنوان آقای گل جهان کاری میکنیم که تا چند ماه خجالت بکشد به ایران بیاید. روزی دیگر خداداد عزیزی رادر کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال و جلوی چشم دوربینهای محرم و نامحرم(!) وادار به گریه میکنیم... وامروز هم نوبتی باشد نوبت مهدی مهدویکیاست!
او که از هر دو اسطوره؛ قبلی آرامتر و متواضعتر است. آخر چرا!؟
مقصر کیست؟
متأسفانه گریههای موشک هامبورگ تصویری است که دائم در فوتبال و اصولاً ورزشمان تکرار میشود. علیرضا حیدری قهرمان کشتی جهان و المپیک راکه خاطرتان است؟
فوق فوقاش یک مقاله، یک عکس، یک برنامه تلویزیونی ... و بالاخره خلاص. چند هفته دیگر کسی دیگر یادش نمیآید مهدی مهدویکیا کی و چرا گریه کرد؟ برای چه اشک ریخت و چه میخواست؟
آری، این سرنوشت محتوم اغلب اسطورههای ورزشی کشورمان است و همین سرنوشت از مهدی مهدوی کیا هم پرزورتر بود که فوتبالیستی صمیمی، بخشنده، فداکار و متواضع شمرده میشد. یادآوری نحوه برخورد باشگاه هامبورگ آلمان با مهدی و انتخاب مهدویکیا به عنوان یکی از 11 بازیکن قرن این باشگاه نیز تکراری، ملالآور و بی فایده است چراکه اساساً ورزش و فوتبال ایران حوصله این حرفها را ندارد اما در عوض تا دلتان بخواهد برای پایین کشیدن بزرگان تاریخ خود حوصله و برنامه دارد!