دختر را از فضای خانه داری دور می کنند و بعد از ازدواج تازه او است که با یک میدان تازه مواجه شده و باید از پس آن بربیاید. البته این تفکر زمانی در جامعه ما نفوذ کرد که فراموشمان شد خانه داری هنر اول یک زن است و این آغاز یک بحران برای زن ایرانی بود، زنی که به بهانه عدالت جنسیتی و برابری با مردان از محیط خانه دور شد و درصدد تجربه کار در محیط های مردانه برآمد و البته دولت ها هم که جزء اولین متولیان این امر هستند هیچ اقدامی برای احیاء این تفکر بر باد رفته نکردند و در نتیجه کار به جایی رسید که وقتی از کسی در مورد شغلش پرسش می شد با گفتن جمله من خانه دار هستم تنها تعجب در چهره پرسشگر بود که مشاهده می شد و در نهایت به این جمله ختم می شد که مگر خانه داری شغل است؟!.
قطعا خانه داری برای زن شغل نیست بلکه یک هنر است، زن خانه دار با ایجاد یک محیط امن روانی در خانه هنرش را برای کسانی که بیش از پیش دوستشان دارد به نمایش می گذارد و قطعا فرزندانی که در این محیط رشد می کنند از امنیت روانی بهتری برخوردار هستند با یک نگاه به نسلی که مادرانشان خانه داران خبره ای بوده اند، این مهم به اثبات می رسد نسلی که بسیاری از ما و پدرها و مادرهایمان محصول آن به حساب می آییم طبیعتا این زنان می توانند به مقابله با بسیاری از آسیب های اجتماعی بپردازند و فرزندانی سالم را به جامعه هدیه کنند.
اما آنچه بسیار مهم است بازگشت به فرهنگی است که خانه داری در آن هنر به حساب می آید، در این فرهنگ قطعا معیارهای تربیت فرزند از همان ابتدای تولد تا هنگام ازدواج برپایه خانواده سالم متکی است خانواده ای که از سلامت روانی حقیقی در سایه حضور مادر در خانه و به عبارت بهتر از سنگ تمام گذاشتن والدین برای فرزندان بهره می برد و به تعبیر امام صادق(ع) هرکه به خانواده اش نیکی کند خداوند بر عمرش میافزاید.