اندیشه

حکومت حسنی(ع) نمونه عینی تدبیر در امور داخلی و بین‌المللی است

روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان مولا علی (ع) بنا به وصیتی، حاکمیت را به امام مجتبی (ع) واگذار کردند. در تاریخ اینگونه بیان شده که امام مجتبی بعد از اینکه پدر بزرگوارشان را به خاک سپردند در جمع مردم به ایراد سخن پرداختند. ابتدا درباره عظمت شب قدر و بعد از بیان مطالب بلند بالا در این رابطه درباره حاکمیت و امامت خودشان داد سخن دادند و پس از حمد و ثنای الهی فرمودند: «منم فرزند پیامبر و فرزند کسی که به اذن پروردگار مردم را به سوی او فرا می خواند...» و سپس مطالب ارزشمندی را بیان فرمودند. در تاریخ وارد شده که با پایان این سخنان امام، عبید الله بن عباس از میان مردم برخاست و مسلمانان را به انجام بیعت ترغیب نمود و گفت ای مردم این شخص فرزند پیامبر و جانشین امامتان است. مردم هم با صدای بلند مراتب رضایت و فرمانبرداری خودشان را اعلام کردند.

پانزدهم ماه مبارک رمضان مصادف است با ولادت امام حسن مجتبی(ع)؛ امامی که شجاعانه در برابر تزویر و دسایس منافقین ایستاد و مظلومانه به شهادت رسید و حتی دوستانش نیز به عمق شناخت از آن حضرت دست نیافتند. برای آشنایی بیشتر با سیره حکومتی امام مجتبی(ع) در دوره کوتاه حکومت آن حضرت، به سراغ آیت الله واعظ موسوی از اساتید حوزه علمیه قم و عضو مجلس خبرگان رهبری رفتیم

آیا در مدت کوتاه حکومت، اصلاً امام فرصت حکومت داری داشت؟ یا اگر اینچنین بود چیزی از این بخش از سیره حسنی به دست ما رسیده است؟

بله در واقع از همان روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان مولا علی (ع) بنا به وصیتی، حاکمیت را به امام مجتبی (ع) واگذار کردند. در تاریخ اینگونه بیان شده که امام مجتبی بعد از اینکه پدر بزرگوارشان را به خاک سپردند در جمع مردم به ایراد سخن پرداختند. ابتدا درباره عظمت شب قدر و بعد از بیان مطالب بلند بالا در این رابطه درباره حاکمیت و امامت خودشان داد سخن دادند و پس از حمد و ثنای الهی فرمودند:

«منم فرزند پیامبر و فرزند کسی که به اذن پروردگار مردم را به سوی او فرا می خواند...» و سپس مطالب ارزشمندی را بیان فرمودند. در تاریخ وارد شده که با پایان این سخنان امام، عبید الله بن عباس از میان مردم برخاست و مسلمانان را به انجام بیعت ترغیب نمود و گفت ای مردم این شخص فرزند پیامبر و جانشین امامتان است. مردم هم با صدای بلند مراتب رضایت و فرمانبرداری خودشان را اعلام کردند.

  عزل و نصب یا فعالیتی هم در این مدت کوتاه صورت گرفت؟

امام بعد از بیعت وقتی از منبر فرود آمدند شروع به سازماندهی کارگزاران خودشان کردند. بلافاصله سران لشکر را تعلیم دادند و کارهای مرتبط را سر و سامان دادند. همان وقت عبدالله بن عباس را به عنوان والی بصره اعزام نمودند.

از طرف دیگر در نخستین ابتکارشان مستمری سربازان و جنگجویان را افزایش دادند. برای اینکه جذب شوند و کمتر طمع وعده های معاویه آنها را از تبعیت امام و حاکم واقعی دور بکند. البته این کار سابقه هم داشت و امیرالمؤمنین(ع) در جنگ جمل انجام داده بودند.

مرحله بعد این بود که حضرت به عنوان حاکم شرع و والی مسلمین دستور دادند تا قاتل امیرالمؤمنین (ع) احضار و قصاص به امر امام انجام گرفت.

از طرفی چون مرزهای جغرافیایی کشور اسلامی مورد تهدید قرار گرفته بود موضع قاطع گرفتند و سپاهیان را با بیانات حماسی برای رویارویی با لشکریان معاویه و شام آماده کردند.

از طرفی معاویه هم جاسوسانی اعزام کرده بود. امام به محضی که مطلع شدند دستور دادند آنها را شناسایی و سپس گردن بزنند. همچنین  طی نامه ای به بصره دستور اخراج و گردن زدن جاسوس معاویه در بصره را هم صادر نمودند.

بعد هم نامه ای خطاب به معاویه نوشتند که تو با جاسوسانی که گماردی گویا سر ستیزه داری و من در این قضیه تردیدی ندارم. در انتظار نبردی باش که به خواست خدا عملی خواهد شد.

همه موارد فوق نشانگر زعامت امام بر جامعه به همان شیوه پدر بزرگوارشان است. حضرت همچنین نامه های متعددی نیز برای معاویه نوشتند تا با او اتمام حجت شود و صراحتاً در آنها پرده از چهره معاویه بر داشتند.

  با این صراحت و شجاعت از سوی امام پس چرا کار بدانجا رسید که صلح صورت گرفت؟

ریاکاری و تزویر معاویه از یک طرف و سست بنیادی اعتقادات طرفداران امام مجتبی(ع) از طرف دیگر منجر به واقعه صلح شد. هرچند برای خیلی قابل هضم نبود. اما این حرکت امام برای آنها که با دقت اتفاقات آن روز را در نظر می گیرند اتفاقی بسیار پسندیده و بجا بود چون عده ای از لشکریان امام خوارج بودند، عده ای هم متزلزلانی که خط مشی مشخصی نداشتند و هدفشان عافیت طلبی بود و از هر جناح که به پیروزی نزدیک تر می شد توقعات مادی داشتند، گروهی دیگر هم با تعصبات قبیله ای و اقلیمی وارد لشکر شدند. در این میان مؤمنان وفاداری که پشت سر ولی زمان حرکت می کردند در اقلیت بودند.

نهایتاً خیانت هایی که از سوی برخی فرماندهان مانند عبیدالله بن عباس انجام گرفت و شبانه لشکر را ترک کرد و دیگران هم در این کار از او پیروی کردند. حتی در حال نماز به سوء قصد نسبت به امام صورت گرفت و به سمت حضرت تیراندازی شد.

جراح بن سنان هم نیزه خود را در ران مبارک حضرت فرو برد و همه این وقایع دست به دست هم دادند تا راهی جز قبول صلح نماند. البته مفاد پیمان صلح همه اش به نفع امام و مسلمین بود. امام با اینچنین صلحی خط بطلانی بر نقشه های معاویه کشید.

  بعضی اقدام به مقایسه زمان امام حسن و امام حسین علیهم السلام میکنند؛ اصل این مقایسه صحیح است؟

باید توجه داشته باشیم که وضعیت زمان این دو امام زمین تا آسمان متفاوت است! از این رو همان امام حسینی که زمانی اقدام به قیام می کند، در ده سال بعد از صلح امام حسن(ع) و همچنین ده سال بعد از شهادت برادر، دست به اقدام نمی زند چون او مانند برادرش به خوبی واقف است که با وجود معاویه فریبکار موقعیت قیامی که نتیجه اش نهضتی ماندگار باشد نیست.

 نوع برخورد حضرت سیدالشهدا(ع) در زمان امامت برادر بزرگوارشان چگونه بود؛ تأیید یا سکوت؟

 در همان ده سال که امام مجبور به تحمل حکومت مزورانه معاویه بود چه امام حسین(ع) و چه بقیه اهل بیت همانند سربازان امام مجتبی(ع) عمل می نمودند. من یک نمونه عینی عرض می کنم.

 در لحظه انتقال جنازه مطهر امام به بقیع، امام حسین با بغض نهفته در گلو خطاب به برادر می فرمایند: «رحمت و درود خدا بر تو ای ابومحمد؛ این تو بودی که حقیقت را دیدی و شناختی و در برابر باطل گرایان با روشی نکو و مبارزه ای پنهانی راه خدا را برگزیدی.

دنیا و زیبایی هایش را به دیده تحقیر نگریستی و با دستی پاک در دنیا زیستی و از آن گذشتی و فریبکاری دشمنانت را به آسانی رد کردی و پاسخ گفتی.

 این مایه شگفتی نیست زیرا تو از دودمان رسالتی و از پستان حکمت شیر دوشیده ای و اکنون به سوی روح و ریحان پر می کشی...» این بیانات در جلد دوم از کتاب حیات الامام حسن (ع) صفحه 15 متن عربی اش آمده است.

  امام مجتبی (ع) بعد از صلح چه کردند؟ به کلی از صحنه کنار کشیدند یا مشغول فعالیت بودند؟

 اگر امام مجتبی به عللی مشخص چشم از خلافت پوشیدند و امکان ادامه خلافت ظاهری برای آن حضرت وجود نداشت اما صحنه را تهی نگذاشتند. در لحظه لحظه زندگی پر التهاب به تربیت پایگاهی همت گماشتند که اساس و زیربنای تشکیل یک حکومت به شمار می روند و همواره در صدد تشکیل حکومت دینی بر پایه همان سیره جد بزرگوارشان بودند.

مطالعه در زندگی امام به خوبی نشان میدهد که آن بزرگوار به بهانه های گوناگون گاه در قالب خطابه، گاهی سفارش، گاهی در قالب مناظره و نامه نگاری و یا عباداتی که در بخش های مختلف فقهی به دست ما رسیده میراث فکری و علمی ارزشمندی را به یادگار گذاشته اند که نشانگر احاطه این امام همام به شرایط جامعه اسلامی در آن زمان دارد. هرچند که در زمان خودشان بجز اندکی از شیعیان، دیگران ناآگاه بودند.

  نمونه ای از میراث علمی و فقهی امام را می توانید بیان کنید؟

 بحث های توحیدی، ابطال نظریه جبر، همینطور تبیین و توضیح صفات خداوند از حضرت وارد شده است. نیز فرمایشات بلند بالایی در رابطه با ولایت اهل بیت و حق حاکمیت ائمه بهخصوص در تشریح حقیقت ثقلین و موقعیت  هریک از آنها نسبت به دیگری (یعنی موقعیت کتاب خدا و اهل بیت پیامبر(ص) نسبت به هم) بیان فرموده است. همه اینها تفاصیلی دارد که از حوصله بحث ما خارج است ولی اینها یادگارهایی عمیق و ماندگاری از حضرت به حساب می آیند.

از جمله در فرمایش کوتاه به بیان فلسفه احکام و ارتباط آن با ولایت اهل بیت فرمودهاند: «اگر پیامبر اکرم(ص) و جانشینان وی نبودند شما حیران و سرگردان بوده و به هیچیک از واجبات الهی آگاهی نداشتید. آیا می توانید به خانه ای غیر از درب آن وارد شوید؟» این نشان می دهد که اهل بیت درب خانه حکمت هستند و خانه حکمت هم خود پیامبر اکرم(ص) است.

حضرت درباره حقوق اولیای خدا میفرماید: «بخیل واقعی کسی است که نسبت به دوستی و محبت پیامبر(ص) (و اولیای الهی) بخل بورزد و از پرداخت حقوق آنها سرباز زند.»

  اگر قرار باشد از سیره کلی امام حسن (ع) الگویی برای امروز ترسیم کنیم چه باید بکنیم؟

 مسلماً حاکم اسلامی در زمان معصومین، ائمه علیهم السلام و بعد از امام عصر(عج) در اختیار ولایت فقیه است. الگوی مناسب که از سیره حسنی بهدست می آید این است که باید در همه امور چه داخلی و چه بینالمللی و در هر مقطع زمانی، تصمیم مناسب با آن زمان گرفته شود.

 نمی توان یک الگوی مشخص صادر کرد.امام خمینی (ره) یک روز فرمودند اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد ما ایستادهایم چرا که شرایط را برای مقاومت و دفاع مهیا دیدند. اما یک روز هم وقتی شرایط را مخاطره آمیز می بینند قطعنامه 598 را قبول می کنند و تعبیرشان این است که جام زهر را سر می کشم.

بعد از امام (ره) هم رهبری معظم انقلاب در عرصه های مختلف با تدبیر مناسب و مهندسی دقیق خود نظام را به سلامت از پیچهای تاریخی خطرناک عبور دادند و با احاطه و تسلط در امور حکومت اسلامی الحمدلله توانستند بیش از دو و نیم دهه این انقلاب را رهبری کنند. لذا به این سمت میرویم که با رهبری بی نظیر، نظام اسلامی را در جایگاه واقعی خودش که جایگاه ممتازی در بین ملت های جهان است ببینیم
 إن شاءالله.

https://shoma-weekly.ir/5YiitT