زنان

حرکت خزنده سایبر فمنیسم در شبکه‌های اجتماعی

در این مدل تکنولوژی دیگر عنصر سرکوب‌گر برای زنان به حساب نمی‌آید؛ بلکه ابزاری برای ترویج و بازنمایی تئوری تساوی و برابری حقوق زنان و مردان است. در این شکل اما شما شاهد تصاویری متفاوت‌تر هستید مقابله با نقش مادری برای یک زن دیگر به صورت سلبی نیست؛ بلکه با حفظ ماهیت ابزاری برای قدرت نرم این نو رسانه‌ها، حس مادری یک زن در نگه‌داشتن حیوان خانگی مثل سگ خلاصه می‌شود، درست همین جا است که ما شاهد رفتارهای متناقض با فرهنگ اسلامی هستیم، رفتارهایی نامتعارف و شبه مادرانه در قبال یک حیوان خانگی که نگهداری آن بیش از آنکه با فرهنگ اصیل ایرانی ارتباطی داشته باشد، وابسته به فرهنگ بی‌هویت غربی است، فرهنگی که به زن می‌گوید برای حفظ حقوقش حق ندارد مادر یک کودک باشد؛ اما حق دارد که برای یک حیوان مادری کند!
گفتگو نفیسه زارعی- وقتی دنیای مجازی به خانههای ما راه پیدا کرد، کافی بود تا یک گوشی همراه داشته باشی تا با دنیای پیرامونت بهراحتی ارتباط برقرار کنی، در این میان اما یک مشکل بزرگ در همان اوایل پیش آمد بسیاری از کاربران بدون ملاحظه تصاویر و اطلاعات شخصی خود را در دسترس همه قرار میدادند و عدهای هم که بهعنوان چهره در جامعه هنری مطرح بودند، این موضوع را پلی برای ارتباط با مخاطب دانستند و گاهی در میان انبوهی از دادهها ما شاهد هنجارشکنیهایی از سوی این تیپ افراد شدیم و اکنون ارائه برخی از دادهها در صفحه اینستاگرام این افرادکه بعضا زنان هستند موج تازهای از این حرکت را ایجاد کرده، موجی که باعث شد در یکی از تابستانیترین روزهای مرداد به سراغ فائزه زراعتپیشه کارشناس امور فرهنگی و رسانه برویم و از تاثیر این شکل نوین استفاده از شبکههای اجتماعی توسط افراد خاص بر جامعه جویا شویم:

با نگاهی عمیق به ماهیت شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام به چه علت این شبکهها بیش از پیش در خدمت ساختارشکنی قرار گرفتند؟

در ابتدای بحث باید بگویم اصولا ماهیت شبکههای اجتماعی برون مرزی، ماهیتی است که ما از آن با عنوان ابزاری برای جنگ رسانهای یاد میکنیم، ابزاری که حالا به واسطه ایجاد نیاز در دنیا از شکل سنتی خود که ماهواره و سپس صفحات وب یا اینترنت بود تغییر ماهیت داده و به صورت شبکهای از ارتباطات مجازی خودش را نشان میدهد، این نیاز که در بیشتر موارد کاذب است طرفداران خود را مجذوب دنیایی میکند که به خودی خود بهدلیل برخورداری از فاکتورهای جذابیت رسانهای بعد از مدتی پدیده اعتیاد را برای آنها رقم میزند، این نگاه به شبکه اینستاگرام کمی متفاوتتر است؛ زیرا اصولا اینستاگرام شبکه اجتماعی اشتراکگذاری عکس و ویدئو است که این امکان را به کاربران خود میدهد که عکسها و ویدئوهای خود را در دیگر شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک، توئیتر و مانند آن به اشتراک بگذارند، قابلیت ارائه تصویر و فیلم دو عنصر اصلی محبوبیت این شبکه اجتماعی شد؛ وقتی پای شبکه به ایران باز شد بهدلیل عدم اطلاع کاربران از استفاده صحیح آن بیش از آنکه در خدمت ترویج اموری مثل سبک زندگی ایرانی اسلامی قرار بگیرد در خدمت مسائل ضد هنجار قرار گرفت. این درحالی است که به طور مثال ما در جریان انتقال نامه رهبر انقلاب به جوانان اروپایی و آمریکای شمالی استفاده بهینه و موثر از این ابزار را بهصورت عملی مشاهده کردیم و به همین واسطه بسیاری از کاربران جدید یا کهنهکار خطمشی خود را برای چگونگی بهرهبرداری از این شبکهها پیدا کردند.

آیا میتوان گفت در حوزه زنان، نوع نگرش و برخورد در این رسانه و استفاده طیفی از زنان در قالب هنر برای ساختارشکنی، محصول گرفتارآمدن در دام چیزی است که میتوان از آن بهعنوان فمنیسم رسانهای یاد کرد؟

پایه ابتداییترین تحلیل از حضور ستارهها به شکل نامتعارف و به تعبیر شما هنجارشکن را باید با دید خوشبینانه و بر محور جهالت و عدم درک صحیح از این رسانههای نوین گذاشت، حضور و انتشار تصاویر افرادی که بهدلیل حرفهشان ممکن است مورد توجه جوانان واقع شوند به این شکل قطعا تاثیرات مخربی را به بار خواهد آورد؛ اما شاید مطابق یک تحلیل دیگر بتوان با دیدی زنانه به موضوع نگاه کرد، دیدی که منحصر به موضوعی به نام سایبر فمنیست میشود. در این مدل تکنولوژی دیگر عنصر سرکوبگر برای زنان به حساب نمیآید؛ بلکه ابزاری برای ترویج و بازنمایی تئوری تساوی و برابری حقوق زنان و مردان است. در این شکل اما شما شاهد تصاویری متفاوتتر هستید مقابله با نقش مادری برای یک زن دیگر به صورت سلبی نیست؛ بلکه با حفظ ماهیت ابزاری برای قدرت نرم این نو رسانهها، حس مادری یک زن در نگهداشتن حیوان خانگی مثل سگ خلاصه میشود، درست همین جا است که ما شاهد رفتارهای متناقض با فرهنگ اسلامی هستیم، رفتارهایی نامتعارف و شبه مادرانه در قبال یک حیوان خانگی که نگهداری آن بیش از آنکه با فرهنگ اصیل ایرانی ارتباطی داشته باشد، وابسته به فرهنگ بیهویت غربی است، فرهنگی که به زن میگوید برای حفظ حقوقش حق ندارد مادر یک کودک باشد؛ اما حق دارد که برای یک حیوان مادری کند!

این رفتارها و انتشار اینگونه تصاویر چه تاثیری بر جامعه خواهد داشت؟

اصولا فرهنگهای وارداتی از طریق افرادی که چهره هستند راحتتر و به سهولت به جامعه تزریق میشود، چنانچه اگر دقت کنید میبینید غول رسانهای هالیوود در آمریکا اصلا با چنین هدفی ایجاد شده و با هزینههای هنگفت همهساله نسبتبه تولید فیلم و انیمیشن اقدام میکند؛ به عبارت بهتر ابتدا از طریق رسانه نسبتبه چهرهسازی اقدام میکند و سپس از این چهرهها برای خود و کشورهای دیگر بهرهبرداری فرهنگی و سیاسی میکند؛ این موضوع به این معنی است که عنصر تصویر در رسانهها میتواند برای تزریق فرهنگ بسیار متنفذ باشد، طبیعی است که کشور ما نیز با توجه به هجمه بیش از پیش دشمن از این قاعده مستثنی نیست، استفاده مبرم از شبکههای اجتماعی در ایران بعد از فتنه 88 آغاز شد و در یکی دو سال اخیر شدت یافت، پیامد حضور این شبکهها که مثل یک مهمان ناخوانده به جامعه ما وارد شد، هجوم سیل آسای مخاطبانی بود که میخواستند این فضای تازه را درک کنند در همین حین شما شاهد انتشار تصاویر نامتعارف مثل انتشار تصاویر بدون حجاب دختران و زنان بودید. اما در فاز جدید عدهای که به واسطه دیدهشدن مردم اعتبار اولیه پیدا کردهاند در این رقابت پیش تازی کرده و درصدد ترویج سبک زندگی غربی هستند، سبکی که به غلط با عنوان سبک زندگی مدرن و شیک در بین جوانان و طیفی از بانوان جاافتاده است و امروز غرب مستاصلانه بهدنبال راه گریز از چنین اموری است، طبیعی است که در این میان بخشی از مخاطبان صفحات بازیگران و چهرهها به دلایلی که گفتیم بهدنبال الگوبرداری از آنها باشند و همین موضوع به انضمام لوثکردن و عادیسازی یک سلسله از ناهنجاریها باعث بروز معضلاتی در جامعه دینی ما خواهد شد.

باتوجه به آنچه تاکنون طی گفتگو آسیبشناسی شد آیا وجه مثبتی برای استفاده از ابزار و حضور چهرهها قابل تصور است؟

قطعا همین طور است، شما نگاه کنید و ببینید در همان اینستاگرام کارهای بسیار خوب و موثری بهویژه در حوزه زنان و توسط خود ایشان به شکل خودجوش انجام شد، به طور مثال صفحاتی که مربوط به موضوع حجاب است، تشکیل کمپینهای مجاز برای حمایت از این مهم و اموری چون مسئله فلسطین، بحرین و مانند آن از نمونه موفق این حضور است؛ اما باید بدانیم که استفاده از اصل تصویر در رسانه مجازی که دنیایی از رنگها است میتواند در خدمت دین و توسعه ایدئولوژی ما باشد؛ به عبارت سادهتر این نرمافزارها میتوانند فرصتی برای انتشار فرهنگ ایرانی اسلامی به سراسر جهان باشند و به نوبه خود میتواند دید نادرست دنیا را نسبتبه نظام مقدس جمهوری اسلامی تغییر دهد در بعد داخلی هم چهرهها میتوانند صفحات خود را در خدمت ترویج آرمانهای خودی قرار دهند تا از این طریق به جای محبوبیتهای وارداتی، محبوبیتی بومی پیدا کنند.

به عنوان سوال پایانی جایگاه سواد رسانهای در این میان چیست؟

در یک تعبیر بسیار کلی سواد رسانهای نوعی درک متکی بر مهارت است که میتوان براساس آن انواع رسانهها را از یکدیگر تمییز داد و انواع تولیدات رسانهای را از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. به نظر من هدف اصلی سواد رسانهای میتواند این باشد که براساس آن بتوان محصول نهایی یک رسانه را از این جنبه شناخت که آیا بین محتوای یک رسانه به مثابه یک محصول نهایی با عدالت اجتماعی رابطهای وجود دارد یا خیر بنابراین، این شناخت میتواند ما را در برابر آسیبها مصون کند هرچقدر سواد رسانهای در میان اقشار جامعه اعم از زن و مرد بیشتر باشد آن جامعه میتواند به درک و استفاده صحیح از رسانهها بهویژه در عرصه شبکههای اجتماعی نائل شود و به جای آنکه مغلوب فرهنگ وارداتی شود فرهنگ اصیل خود را به جامعه منتقل کند.

https://shoma-weekly.ir/L3bm7t