در سال ۱۳۸۴ صنایع العوجان در آستانه یکصدمین سال تاسیس خود کارخانجات معظمی را در امارات احداث کرد و از همان سال واردات «رانی» را به ایران در سطح گستردهای آغاز کرد که در کمال ناباوری با بیتوجهی مسئولان وقت مواجه شد و سهم عمدهای از بازار نوشیدنی را در ایران به دست آورد، همین مسئله باعث شد تا العوجان چهار سال بعد اقدام به احداث کارخانجات تولید و بسته بندی آبمیوههای رانی در کشور کند.
به جز آناناس، سایر طعمهای «رانی» که شامل هلو، پرتقال، انبه، گلابی و آلبالو است؛ همه در ایران به صورت گسترده کشت میشود و حتی در برخی از آنها ایران در میان ده کشور تولید کننده برتر در جهان است؛ اما با این همه، مواد اولیه آن وارد شده و اینجا با آب مخلوط میشود و بیشتر به مونتاژ آبمیوه شباهت دارد تا تولید آب میوه!
صنایع تجاری العوجان اگرچه متعلق به یک ثروتمند مشهور عرب است اما نزدیک به نیمی از سهام آن متعلق به شرکت صهیونیستی کوکاکولا است و به تازگی قراردادی نزدیک به یک میلیارد دلار برای سرمایه گذاری شرکت کوکاکولادر واحدهای مختلف آن امضا کرد که البته این سرمایهگذاری شامل واحدهای تولیدی و تجاری این شرکت در ایران نمیشود.
این شرکت محصولات خود را به کشورهای اروپای غربی، آمریکای شمالی، آسیا و آفریقا صادر میکند و از این طریق سالانه درآمدی بالغ بر ۸۵۰ میلیون دلار کسب میکند و عادل عوجان، رئیس شرکت صنایع عوجان در این باره گفت: «بازار ایران فرصتهای زیادی برای ما فراهم کرده است، بازاری جوان که تقاضای بالایی دارد.» اما برای درک دقیقتر اینکه سود شرکت رانی از بازار با تقاضای بالای ایران صرف چه مقاصدی میشود، یادآوری این موضوع لازم است که کوکاکولا سهامدار اصلی شرکت از سال ۱۹۶۶ تا به امروز ۱۷ درصد سود خود را به صورت رسمی و در قالب کمکهای مالی و سرمایه گذاریهای متنوع به رژیم اسرائیل اختصاص داده است.
اما بعد از رانی، این روزها یک برند (نمانام) دیگر سعودی نیز دارد خیابانهای شهرهای بزرگ را یک به یک فتح میکند. «رستورانهای زنجیرهای البیک» مجموعهای به مدیریت رامی شکور ابوغزاله که ابتدا در آمریکا ثبت شده و نامش همواره با کوکاکولا عجین و در عربستان برنامههای مشترکی را با هم اجرا کردهاند؛ با آنکه از افتتاح شعبات مکه و مدینه آن سالیان زیادی نمیگذرد، اما چندین شعبه در تهران، قم، مشهد و... دایر کردهاند و همانهایی که با عباراتی نژادپرستانه درباره اعراب سخن میگویند و سعی میکنند با تعابیری همچون تنبل، علاف، سوسمارخور، بیکار و... عربستانیها را تحقیر کنند، با خوردن شام در این رستوران فخر فروشی میکنند.
شاید یک یادآوری دیگر هم خالی از لطف نباشد. تقریبا هیچ کالا با برند ایرانی در بازار عربستان وجود ندارد الا مقطع کوتاهی که در اوایل دهه ۸۰، شرکت زمزم موفقیتهایی را در بازار عربستان تجربه کرد که به سرعت دولت سعودی به بهانه مغایرت با قانون آن کشور دال بر ممنوعیت استفاده از نامهای دینی در امور تجاری، جلوی ورود زمزم به بازارشان را گرفت.
اگر اینکه در سالهایی که خصومت وهابیها علیه شیعیان به اوج خود رسیده، دومین برند سعودی شریک با یک شرکت صهیونیستی در بازار کشور امام زمان جا باز میکند، را هم نادیده بگیریم؛ واگذار کردن عرصههایی از تجارت که به راحتی میتواند در داخل تامین گردد به سرمایه گذار خارجی، آن هم در مقطع تحریم که قرار است اقتصاد درون زا را تشویق کنیم. مقررات و رویههای اجرایی ضد تولید ما از یک سو و عدم فرهنگ سازی مصرف کالاهای تولید داخل از سوی دیگر؛ ما را به جایی رسانه است که کشوری که باید به آن به چشم بازاری بزرگ برای صادرات مواد غذایی نگاه میکردیم؛ ما را یکی از اصلی ترین بازارهای هدف خود قرار داده است!