در روایات متعدد آمده است که در مجالس اهل بیت ملائکه تردد دارند؛ در منزل امام صادق (علیه السلام) جلسه بود وقتی که مجلس تمام شد امام به ابوهارون مکفوف که روضهخوان بود فرمود تعداد ملائکه که در مجلس بودند و گریستند از تعداد مردم حاضر بیشتر بود. این روایت تنها مختص به منزل امام نیست بلکه هر جا محفل اهلبیت برگزار باشد ملائکه فوج فوج در تردد هستند، وقتی آخرین گروه از ملائکه به آسمان میروند و مجلس تمام میشود ملائکهای که در آسمان هستند و به مجلس مشرف نشدند رو به آنها خطاب میکنند که ما بوی عطری از شما استشمام میکنند که تاکنون استشمام نکردهایم آنها وقتی از علت آن رایحه مطلع میشوند به زمین میآیند و خود را با در و دیوار مجلس متبرک میکند تا سهمی از عنایت و رحمت آن مجلس ببرند.
شاید بزرگترها این مفهوم را درک نکنند اما بچهها با فطرت پاک خود این موضوع را دریافت میکنند، کودکان به واسطه فطرت پاکشان ارتباط بالایی با عالم ملکوت دارند؛ امیرالمومنین نماز شب که میخواند گاهی اوقات کودکی را کنار خود میخواباند تا رحمتی که از آسمان نازل میشود به واسطه کودک جلب شود؛ بحث اصلی بر سر این است که فطرت کودک به واسطه پاک بودن مانند آهنربا رحمت و نورانیت خداوند را در این مجالس جذب میکند این مجالس اگر در خانهها برگزار شود فوقالعاده است، مرحوم آیتالله قاضی هر پنجشنبه مراسم روضه و محفل مذهبی در منزلش برگزار میکرد این عارف کم نظیر شیعه خودش در مقابل در، کنار سماور مینشست و گاهی حتی کفشها را جفت و کفشهایی که غبارآلود بود را پاک میکرد؛ مرحوم آیتالله خویی میگفتند وقتی به منزل روضه آقای قاضی میروند کفشهایشان را با خود داخل میبردند تا مبادا ایشان آنها را جفت کرده یا غبار آنها را بزداید؛ یکبار جوانها به آقای قاضی اشاره کردند که شما بنشینید ما هم چای را پخش میکنیم و هم کفشها را جفت میکنیم ایشان نپذیرفتند و گفتند من با خودم عهد کردم که تا پایان عمر دو کار را انجام دهم یکی از آنها این است که کفشهای عزاداران اباعبدالله الحسین را جفت کنم و دیگری اینکه برای عزاداران چای بریزم منتها من به واسطه کهولت سن نمیتوانم سینی را بگردانم این کار را شما جوانها انجام بدهید این بزرگان ارزش این مجالس را میدانستند و میدانستند که در این مجال چه میگذرد.
