شهرستانها

جایگاه تفکر فعال در سبک زندگی الهی

سبک زندگی و تاثیرات آن اگر چه در حوزه خانه و خانواده و گرایش ها و علایق فردی عمومیت دارد، اما اکنون به عنوان یکی از مباحث استراتژی فرهنگی در نظام های سیاسی مطرح و تحت بررسی است. چه بسا گسترش سبک زندگی در میان توده های مردم، تهدیدها و بحران های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را برای نظام سیاسی ایجاد کند و بحران کارآمدی و مقبولیت از دهانه آتشفشان آن بیرون بزند.
عباس خسروانی- سبک زندگی و تاثیرات آن اگر چه در حوزه خانه و خانواده و گرایش ها و علایق فردی عمومیت دارد، اما اکنون به عنوان یکی از مباحث استراتژی فرهنگی در نظام های سیاسی مطرح و تحت بررسی است. چه بسا گسترش سبک زندگی در میان توده های مردم، تهدیدها و بحران های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را برای نظام سیاسی ایجاد کند و بحران کارآمدی و مقبولیت از دهانه آتشفشان آن بیرون بزند.

سبک زندگی شامل چگونگی لباس پوشیدن، غذاخوردن، آداب و رسوم اجتماعی و مناسبات و روابط انسانی ما است. اینها اجزای سبک زندگی هستند که بخشی از یک فرهنگ هستندکه درچارچوب یک نظام ناخودآگاه جهان بینی و ایدئولوژی ما تعریف میشوند. اینکه در انتخاب این اجزا چه چیزی برگزینیم، از یک نظام هنجاری نشات می‏گیردکه البته بخشی از سبکزندگی ما است و نظام هنجاری یعنی جهان بینی و ایدئولوژی و این دو چیزی جزدین نیستند. در عالم دو تفکر مادی یا ماتریالیستی که معروف به تفکر غربی است و از خدا بریده و می خواهد با اتکا به عقل بشر برای زندگی بشر برنامه ارائه دهد و تفکر دینی و یا توحیدی که زندگی بشر را خالی از خدا تصور نمی کند، وجود دارد.

تفکر دینی انتظار دارد هر نکته ای در زندگی بشر از ناحیه خدا برنامه داشته باشد و مدعی است که دین برای همه مراحل زندگی انسان برنامه دارد. در هر دو تفکر اشتراکاتی وجود دارد. هم تفکر دینی و هم تفکر ماتریالیستی معتقد به فانی بودن دنیا هستند، هم زیربنای فکری انسان توحیدی فانی بودن دنیا است و هم انسانی که با نگاه مادی و بریده از خدا معتقد است که ثباتی در این دنیا وجود ندارد. بر اساس این دونگاه دو نوع سبک زندگی به وجود می آید. سبک زندگی دینی تنها مبتنی بر لذت های فردی نیست، بلکه علاوه بر بهره بردن از لذت های فردی بحث حکیمانه زندگی کردن نیز در این دیدگاه بوجود می آید.

حکمت در این دیدگاه به معنای تنظیم روابط انسان با خود و عالم اطراف خود می باشد رابطه انسان با طبیعت بر مبنای اصل ماتریالیستی نیست که انسان بتواند طبیعت را قربانی خود کند بلکه طبیعتی بستری برای اوست اما در تفکر مادیگرایی طبیعت، اصالت و قداستی ندارد بلکه سود و منفعت انسان مهم است. اگر در زندگی انسان دینی گزاره های غربی را که برای انسان لذت جو در نظر گرفته شده وارد کنیم دچار مشکل خواهیم شد، ما باید ابتدا ایمان بیاوریم که دین می تواند برای جزئیات زندگی ما سبک زندگی داشته باشد و سبک زندگی دینی یک امر لازم و ضروری است.

در سبک زندگی بر مبنای نفس، شهوات، آمال و تمایلات انسان است، هیچ چیز منطقی نیست و انسان منفعل است و حتماً تحت تاثیر جریان های بیرونی و نفسانیت دیگران و در واقع چنین فردی به دنبال الگو گرفتن و تقلید کردن از سایرین است. چنین اشخاصی چون تفکر و تعقل فعالی ندارند، حواس و هوس در آنها حکومت می کند بنابراین هر چه ببینند و گوش دهند و به آنها بنمایانند تحت تاثیر قرار می گیرند. این گونه افراد در زندگی خود اصول و مبنای ثابتی ندارند.چنین افرادی حتماً در انجام امورشان در افراط و تفریط هستند.این افراد دچار خود بزرگ بینی نسبت به خودی ها یعنی پدر و مادر، همسر و فرزندان هستند و نسبت به آنها احساس تکبر می کنند و همچنین نسبت به بیگانگان احساس خود کم بینی دارند یعنی در مقابل آنها احساس حقارت می کنند.به طور خلاصه می توان گفت در طول تاریخ فقط دو نوع سبک زندگی برای بشر ممکن بوده و اتفاق افتاده یکی سبک عقلانی که انبیا، اولیا و مومنین داشته اند و سبک نفسانی که جبهه باطل داشته است. ما انسان های مسلمان در جامعه دینی باید به این باور برسیم که زندگی دینی دارای سبک است و برای لحظه لحظه زندگی انسان برنامه دارد مثلابرای پیاده روی، غذا خوردن، خوابیدن و ... برنامه هایی داده شده است که سبک زندگی دینی را شکل می دهد. از سوی دیگر وظیفه ما این است به جامعه خود این سبک زندگی را معرفی کنیم تا بتوانیم از دین استفاده کنیم.

*مسئول اخبار و اطلاعات حزب موتلفه اسلامی استان مرکزی

 

https://shoma-weekly.ir/yldMKy