سخن گفتن از سیره علما چه سودی برای جوان امروزی میتواند داشته باشد؟
بسیار نکته مهم و خوبی است. ببینید اگر جوانی امروز بخواهد بداند وظیفهاش در دورانها و گردنههای خطرناک و تأثیرگذار زندگی چیست چه راهی در پیش دارد؟ قاعدتا باید به قرآن رجوع کند. از طرفی خود فهم قرآن منوط به فهم و درک روایات اهل بیت عصمت و طهارت است. روایات هم به تعبیری خام هستند و نیاز به کارشناسی و تدقیق اهل فن و خبرگان این علوم دارند. اما راه ساده و بهتری هم هست. رجوع به علمای عامل و متخلق به اخلاق اسلامی راه میانبری است برای آنهایی که طالب حرکت در مسیر صحیح و منطبق با معیارهای اهل بیت هستند؛ زیرا این علما با ممارست و تلاش و رعایت دقت نظرهای فقهی فراوان فهم درست از روایات را درک نموده و آن را در زندگی خود پیاده مینمایند. لذا رجوع به سیره آنها کوتاهترین و مناسبترین راه برای جوانان امروز است تا بتوانند راهکار عملی پیادهنمودن فرمایشات ائمه در زندگی را به صورت عملی نه تئوری فرا بگیرند.
چه وجه تمایزی در آیتالله العظمی بهجت بود که او را اینچنین مؤثر و محبوب در قلوب شیعیان قرار میداد؟
ویژگیهای شخصیتی ایشان بسیار زیاد است و زیاد هم از آن سخن به میان آمده؛ لکن به اعتقاد بنده آن وجه تمایز اصلی و مهم یک چیز است و آن هم جامعیت اوست. خدا رحمت کند حضرت امام(ره) را ایشان هم به دلیل همین جامعیت فوقالعاده شان توانستند منشأ اثرات فراوان در کشور و منطقه و حتی دنیا بشوند. مقام معظم رهبری هم همین طور هستند و در همه ابعاد خداوند متعال به ایشان عنایت ویژه داشته است. مرحوم آقای بهجت هم یک عالم تک بعدی نبودند. خیلی از علما را شما میبینید که در یک بُعد موفقاند، مثلا استاد اخلاقاند یا سیاست دارند یا فقیه و اصولی و فلسفی و... هستند؛ ولی ایشان در کنار تخلق به اخلاق، فقیه متبحر و توانمند و صاحب نظری به شمار میرفتند، در سیاست هم بیتفاوت نبودند و از زمان حضرت امام(ره) ملاقاتهای مستقیم داشتند یا به نماینده امام نکاتی را بیان میکردند. بعد هم در دوران رهبر معظم انقلاب این ارتباط تنگاتنگ حفظ شد و مرتبا دغدغه داشتند و دل میسوزاندند.
پس میتوانیم علت اثرگذاری فراوان ایشان بر مردم را همین جامعیت بدانیم؟
معتقدم همین جامعیت موجب ماندگاری ایشان شد و میبینیم که هنوز هم با وجود رحلت از دنیا، در اخلاقیات جامعه منشأ خیرات فراوان هستند. یک بُعد دیگر از جامعیت مرحوم آقای بهجت جمع بین تعبد و تعقل بود. کمتر کسی نسبت به ویژگی تعقل ایشان سخنی گفته ولی این بُعد در او بسیار قوی بود. همه امور را در عین عبودیت، از منظر تعقل بررسی مینمود.
چه ویژگی متمایزکننده دیگری در این عالم وارسته سراغ دارید؟
یک روحیه بسیار جالب ایشان در دسترسبودن و سادگی در برخورد بود. از همان اوایل که بنده آشنا شدم تا این اواخر که مجتهدی سالخورده و عالمی بزرگ و شناخته شده بودند در کنار مردم حضور داشتند. نهایتا یک طلبه ساده همراهیشان میکردند و دائما در مسجد و حرم و محل و... در دسترس همگان بودند.
این ویژگی را بعضا کمتر در بین علما مشاهده میکنیم. از استخاره گرفته تا عقد و امور دیگر را بدون ناراحتی انجام میدادند.
یادم هست یکبار عروس و دامادی برای عقد آمدند؛ ولی قیافه داماد خیلی غیر اسلامی بود. از آنهایی که اگر امثال بنده در خیابان میدیدیم تکفیرش میکردیم؛ ولی آقای بهجت بدون کمترین برخورد منفی و با مهربانی تمام عقد را جاری کردند و فقط آخر سر دستی به محاسن مبارکشان کشیدند و اتفاقاً آن جوان هم مقصود را گرفت و گفت که منظور آقا را فهمیده که نباید جوان شیعه محاسنش را اینطور بتراشد.
یعنی حرفشان را غیر مستقیم ولی در نهایت تأثیر بیان کردند.
بله، البته در همه امور همین طور بودند. خاطرم هست که با یکی از دوستان اختلافی داشتیم. نه من و نه او چیزی را با آقای بهجت مطرح نکرده بودیم. از طرفی آقا بعضی اوقات یک مبلغ مختصری را بهعنوان تبرک و هدیه به ما میدادند. چند بار پاکتی را به من دادند و گفتند این را هم به فلانی بده در حالی که خودشان او را میدیدند. نمیفهمیدم علتش چیست.
گاهی هم به آن دوستم پاکت هدیه من را میدادند و کم کم همین موضوع باعث نزدیکترشدن ما و رفع کدورت شد. بعدها فهمیدیم که آقا از موضوع اختلاف ما البته بدون اینکه بگوییم مطلع بوده و اینگونه غیر مستقیم آن را حل کردند.
اگر آیتالله بهجت امروز حضور داشتند به ما چه توصیهای میکردند؟
اگر کسی بخواهد آقای بهجت را بشناسد یا توصیه او را بداند به نظرم این خاطره بسیار راهگشا باشد. یکبار همراه ایشان بودم در راه نماز صبح که گفتند میدانی این مقدار اهمیت به نماز را از کجا فهمیدم؟ گفتم نه. فرمودند از «إلّا» در آیه «و ما خلقت الجن و الانس إلّا لِیعبُدون» متوجه عظمت و اهمیت نماز شدم.
ایشان میفرمودند اگر از من أمّ الکلمات را بخواهید میگویم که غرض از خلقت عبودیت است و حقیقت عبودیت هم در ترک معاصی در اعتقاد قلبی و البته عمل جوارحی است و میفرمودند ترک معاصی هم حاصل نمیشود مگر با ذکر و یاد دائمی در همه حالات و تاکید داشتند که مقصود تنها اذکاری مانند سبحانالله و الحمدلله نیست؛ بلکه باید خدا را هنگام حلال و حرام یاد کنیم.