زنان

جامعه ای بدون مرز و حریم

برای تنظیم برنامه زندگی ارزشی در فضای مجازی، باید جامعه مجازی را شناخت، جزئیاتش را دانست، گونه های مختلف رابطه را تشخیص داد، مخاطبان و حتی رصدگران را شناسایی کرد و آن گاه بر اساس تعالیم دینی و اخلاقی که داریم، به تنظیم این زندگی بپردازیم.
باید فکری کرد. این فضای مجازی به یکباره آمد؛ بدون این که برایش فکر کرده باشیم؛ بدون این که مبانی اش را بدانیم؛ بدون این که برای زندگی در آن ایده داشته باشیم. فضای مجازی برای ما شده است وادی تیه؛ پر از آدم سرگردان. آدم هایی که تا دیروز نمی توانستند با هم رابطه داشته باشند، امروز کلماتشان کنار هم آمده است. بعید میدانم کسی باشد که تلاش کرده باشد، تمام رابطه را خلاصه کند در کلمات سیاهرنگ. کلمهها احساس دارند، شادند، غمگین اند. زندگی مجازی، بسیاری از مرزهای زندگی واقعی را شکست، به بهانه این که کسی آدم های پشت این کلمات را نمیبیند. اما واقعیت چیز دیگری است. زندگی مجازی دیگر مجازی نیست. پشت همه کلماتی که نوشته میشود، آدمی نشسته است؛ مرد یا زن، دختر یا پسر.
ما در حال گذر هستیم. آدمهای در حال گذار، بیشترین آسیب را خواهند دید. آسیب های بیست سال بعد فضای نت، بسیار کمتر از امروز است. هنوز ما در این فضا سرگردانیم. برای زندگی اش برنامهای نریخته ایم و انگار فکری هم نکردهایم. برای نسل بعد، زندگی مجازی بخشی از واقعیت زندگی انسانی است، اما برای ما بیشتر یک تفریح است و در بهترین حالت، مرجعی برای پژوهش. ما هنوز نمی دانیم به کجا میرویم.
اگر نگاهی به جامعهی ارزشی و متدین فضای مجازی، مخصوصا اجتماع های مجازی کنیم، این سرگردانی را می بینیم. طبق عرف جامعه ارزشی که مبتنی بر احکام دینی است، روابط پسر و دختر یا مرد و زن در محدودههای مشخصی تعریف شده است. این رابطه در طول تاریخ تغییر کرده، اما همیشه مبتنی بر دین بوده است. گاهی نگاهی افراطی شده و گاهی این نگاه، تعدیل شده است. مثلا بنا به برخی نقل قولها، زنان در هنگام صحبت با مرد بیگانه، سنگ در دهان می گذاشتند تا صدایشان مردانه شود و این امر تبلیغ می شده و ارزش بود. اما این نگاه امروز تعدیل شده است. یا زمانی، شرکت در انتخابات برای زنان امری ضد دینی محسوب میشد و امروز ارزش است و زنان حتی بر اساس تکلیف دینی نسبت به حکومت اسلامی در آن شرکت می کنند. در هر حال، این روابط در زندگی واقعی، مشخص بود، ولو این که در طی زمان و عرف مختلف تغییر می کرد.
نکته ای که باید در تنظیم روابط خارجی و زندگی واقعی تأثیر داد، صرف احکام فقهی حجاب نیست، بلکه مقوله عفاف نیز بسیار مؤثر است.عفاف مساوی با حجاب نیست. عفاف امری درونی است که بر افعال خارجی در روابط با دیگران تأثیر دارد، اما حجاب فعل خارجی است که مساوی پوشش خاصی است. چه بسا در جامعه خاصی به دلیل عقاید خاص، حجاب به معنای جامعه ما نباشد، اما افراد عفیف باشند؛ یعنی عفت بر اساس عرف جامعه تعریف شود و چه بسا افراد باحجابی که در افعال خارجی شان نشانی از عفت نباشد. میتوان عفت را این گونه معنا کرد: حسی درونی که به کردار بیرونی، شخصیت والا عطا می کند. این کردار بیرونی میتواند خود پوشش هم باشد؛ یعنی میان عفاف و حجاب رابطه است و این رابطه هم از مهم ترین و اصلی ترین نتایج عفاف است، اما نه به این معنا که با هم مساوی باشند.
ما برای دنیای مجازی و زندگی مجازی و تنظیم رابطهها هنوز برنامه درستی تنظیم نکردهایم. در جامعه واقعیِ ارزشیِ ما که بر اساس عفاف و حجاب تنظیم شده بود، رابطه میان دو جنس مخالف، محدود به ضروریات عرفی میشد. فضای مجازی بسیاری از این حدود را شکست. به نظر میآید که در فضای مجازی، بحث حجاب برای جامعه ارزشی آن چنان جایگاه ندارد؛ چون ضوابط آن را می دانند و رعایت میکنند. اما آیا عفاف در جامعه  مجازی و تأثیر آن بر عمل در این جامعه برای کاربران ارزشی مشخص شده است؟ آنچه مسلم است، خلاف این امر را میگوید. باید به این نکته توجه کرد که فضای مجازی، ولو اینکه هنوز مجازی است، اما به واقعیت گره خورده است. اگر عفاف در این جامعه تعریف و ترویج نشود، بر روابط خارجی هم تأثیر دارد. این از بزرگ ترین خطرهایی است که کاربران ارزشی را تهدید میکند.
برای تنظیم برنامه زندگی ارزشی در فضای مجازی، باید جامعه مجازی را شناخت، جزئیاتش را دانست، گونههای مختلف رابطه را تشخیص داد، مخاطبان و حتی رصدگران را شناسایی کرد و آن گاه بر اساس تعالیم دینی و اخلاقی که داریم، به تنظیم این زندگی بپردازیم.

https://shoma-weekly.ir/r8zVOs