شکل گیری پدیده بدحجابی و تغییر تدریجی به سمت بیحجابی آن هم طی فرایندی نرم و در قالب سنت گریزی از جمله پدیدههای شومی است که امروز هم گاهی توسط برخی از حامیان اصلی جریان گذشته تکرار میشو،د بیان مباحثی نظیر آنکه سنتیها فرهنگ را فقط در وضعیت آرایشی زنان؛ موی زنان؛ فیلم و موسیقی میبینند زنگ خطری جدی برای جامعه ما به حساب میآید؛ جامعهای که یک بار تجربه گذار به مدرنیسم غربی را پشت سر گذاشته است، اما آنچه در این بین علامت سوال بزرگی در ذهن ایجاد میکند این مطلب است که مگر نه این است که بنا به نظر جامعهشناسان بخشی از هویت فرهنگی یک جامعه را میتوان با طرز پوشش افراد آن جامعه شناخت و محک زد و اصولا به همین دلیل است که در فرآیند جنگ نرم حجاب و پوشش توسط دشمن به شدت مورد حمله و تهاجم قرار میگیرد، پس چرا برخی از خودیها به این مقوله مهم بیتوجه بوده و حتی هراز گاهی در مسیر قافله فرهنگ عمومی که عمدتا مورد غفلت خواص قرار میگیرد لطمهای میزنند که به این سادگیها جبران پذیر نیست.
از سوی دیگر وجود قوانین متعالی اسلام در حوزه زنان امری اجتناب ناپذیر است و این قوانین هرگز رنگ سنت و کهنگی به خود نمیگیرد اگر اسلام معتقد است، زن نباید در معرض چشمهای ناپاک قرار گیرد و در جامعه به بهانه زیباروییاش و لذت بردن عموم مردم از این موهبت!
این شبهه را در جامعه انداخت که این عدم حضور در تقابل جدی با فرهنگ است و این درحالی است که اصل عدم تبرج زنان علاوه بر آنکه ناظر بر حفظ منزلت و کرامت حقیقی زن است، جامعه و فرهنگ عمومی و ملی را از خطر فساد اخلاقی و اجتماعی نجات میدهد و اصولا زن در اندیشه اسلام و به تبع آن انقلاب اسلامی و اندیشه متعالی امام خمینی و امام خامنهای ریحانه خداوند است هرچند از دور و نزدیک و از جانب دشمن و دوست مورد هجمه سنگین قرار گیرد.