
گفتگو ها از امیر زینلی- در چند ماه گذشته شاهد تأکید چندباره امام خامنه ای بر «تحکیم ساخت درونی نظام و تقویت اقتدار درونزا» بودهایم. در دیدار اخیر نخبگان نیز «پیشرفت درونزا» بار دیگر به عنوان یک مولفه اقتدار جمهوری اسلامی مورد توجه ایشان قرار گرفت.
ریشه این تاکید روایتی است که معظم له در بهمن ماه 1388 آن را تفسیر کردند. دیدار اساتید بود و سخن از اینکه در نبرد نرم دشمن بر علیه ما، ترجمه ای بودن دانش ما بخصوص در علوم انسانی آسیبزا گشته است. «العلم سلطان من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه». علم، قدرت است ، اگر علم داشتید، دست برتر را دارید و اگر نداشتید، در مقدرات شما دخالت میکند؛ حالت میانه ندارد.
4 سال پس از آن گویی هنوز «لبیک» مقتضی گفته نشده است؛ شاید صورت مسئله هنوز به اندازه کافی تبیین نشده است که رهبری بر آن تاکید مکرر می کنند. (چنان که سالها قبل در دیدار اهالی دانشگاه امیرکبیر نیز با تشکر از دانشجویانی که نوآوری علمی و عدم جزم اندیشی را در شعارها گنجانده بودند، تاکید کردند که با تکرار این موضوع باید فرهنگ سازی کرد)
«علم» هم قدرت نرم است و هم زمینه ساز قدرت سخت. کشورهایی که اقتدار آنها امروز تثبیت شده است؛ آن را مرهون فهم این مفهوم اسلامی هستند که فرانسیس بیکن در مرحله گذار از قرون وسطی برای غرب ترجمه کرد «knowledge is power»
تا آنجا که غرب برای قدرت سخت نیز به دانش پناه برده و حتی بسیاری از اختراعات غیرنظامی را ابتدا در موسسات نظامی به کار گرفت. تلفن همراه، اینترنت، موقعیت یاب ماهواره ای (GPS) و ... نمونه های از این رویکرد است. با این حال ما حتی در اصلی ترین مولفه های مورد نیاز خود، همچون سیاست، از فقه سیاسی و فلسفه سیاسی به میراث رسیده در «سیاست نامه» های پیشینیان غافل مانده ایم. اینچنین است که ریشه فتنه 88 را رهبری در همین گردنه دانستند و تذکر مکرر ایشان را باید سیاست کشتی بان در پرهیز از فروافتادن به گردابی مجدد دانست. آنچه پیش رو دارید، نگاهی کوتاه به این دغدغه از چهار منظر متفاوت است.
دکتر علیرضا اسلامی در گفت و گو با «شما»
تولید علم موجب اقتدار نظام است/ پیشرفت علمی یکی از پایه های قدرت است
اشاره: دکتر علیرضا اسلامی، مولف کتاب «امنیت ملی در نگاه امامخمینی (ره)» و چندین مقاله در حوزه «امنیت ملی» است. تاکیدات اخیر مقام معظم رهبری در دیدار نخبگان را با وی از دیدگاه امنیت ملی با وی به گفتگو نشسته ایم.
تکرار عبارت «پیشرفت درونزا» و «حرکت پرشتاب علمی» در سخنان رهبری چنین القا می کند به حرف ایشان به آن شکل که باید توجه نمیشود؛ چرا چنین است؟
من چنین دریافتی ندارم. دریافت بنده این است که تدابیر مقام معظم رهبری در طول مدت رهبری، بنیانهای علمی را در حوزههای مختلف کشور تقویت و در واقع نهادسازی و نهادینهسازی کردهاند و به ترتیب مثل خشتهایی بوده است که تکتک چیدهاند و بالا آمده است. مثلاً در حوزه قرآن، دیروز 75 هزار نفر در آزمون شرکت کردند. این روند خوبی است، درحالی که قبلاً این روند صفر بوده است و این نشان میدهد که در این حوزه کار شده است.
اگر در حوزه مدیریتهای نظامی قبلاً فقط به تجربیات درجات توجه میشد، امروزه مسئولین نظامی ارشد ما همه متخصصین در این حوزه و دانشگاهدیدهاند. اینها تولیدات علمی ایشان بوده است که بنیانگذاری کرده و حالا آمده و در مصادر امور قرار گرفتهاند. مثلاً فرمانده نیروی دریایی کارشناسی بوده که دوره دکترا را دیده، هم متخصص است و هم تجربه دارد و حالا فرمانده شده است. سایر قوا هم همین طور. در حوزههای مدیریت استراتژیک همین طور.
در حوزههای دانشبنیان، نانو، فناوری و امثالهم، تشویقهایی که ایشان فرمودند و هدایتهایی که کردند، نمایندگیهایی که در دانشگاهها گذاشتند، جلساتی که با نخبگان، دانشجویان و اساتید در مقاطع مختلف ـ حتی در سال 60 که ترور شدندـ داشتند، نشان میدهد ایشان عنایت ویژهای به این موضوع داشتهاند. حتی همان روزهای اول انقلاب هم که بعضیها خدمت امام رفتند، امام فرموده بودند بروید برای دانشگاهها از آسید علی آقا استفاده کنید. بنابراین حضرت امام هم به حضرت آقا عنایت ویژهای داشتند، چون ایشان قبل از انقلاب هم کلاً با حوزهها، دانشگاهها، دانشجویان و قشر جوان ارتباط داشتند.
فرمایشهای ایشان و برنامهریزیهایی که در حوزههای علمی نظامی و علمی دانشگاهی و حتی حوزوی در سفرهایی که به قم داشتند و پیشنهادهایی که کردند، بسیار راهگشا بوده است. الان اکثر کتابهایی که از قدیم بوده است به نام تراث ترجمه و احیا شده و سایتهایی ایجاد گشته که همه یک نوع تشویق و تأیید علم است. در حوزه نخبگانی که به المپیادها میروند، ما یک موقعی مشکل فرار مغزها را داشتیم و در این زمینه مقاله مینوشتند و داد سخن میدادند، درحالی که الان آن مغزها در کشور هستند و دارند کار میکنند.
لذا جهت، جهت مثبت و رو به پیشرفتی بوده، البته ممکن است بعضی از مسئولین یا دستگاههای اجرایی به دلایل شرایط زمانی و مکانی یا خود آن شخص، فرمایشهای ایشان را خوب متوجه نشوند یا درصدی را نتوانند اجرا کنند و یا شرایط برای اجرا آماده نباشد. چون ایشان رهبری نظام را دارند و افقهای دوردست را میبینند، بدیهی است قله را ترسیم میکنند، ولی ما باید از دامنه به طرف قله حرکت کنیم و لذا این فاصله، یک فاصله طبیعی است که رهبری قله را مشخص میفرمایند، ما در دامنه هستیم و جامعه باید به طرف آن قله حرکت کند.
اما در اکثر سخنرانیهای اخیرشان مدام به این نکته اشاره کردهاند و قاعدتاً اگر توجه میشد...
توقع ایشان بالاست و حق هم همین است. بیش از 30 سال از انقلاب گذشته است و ما باید در حوزههای مختلف کار میکردیم و مثلاً رشدمان در سال باید این قدر میبود. اگر به چشمانداز نگاه کنید، در حوزه اقتصاد، فناوری، علوم، سیاست و بخشهای مختلف کشاورزی و... پیشرفتهایی داشتهایم. چیزی که از همه چشمگیرتر بوده، پیشرفتهای علمی بوده که ما را به رتبه 10، 15 جهانی رسانده است. اتفاقاً رشد در این حوزه قویتر بوده است، ولی ایشان چون علم را اصولاً یکی از ابزار قدرت و موجب اقتدار کشور میدانند، میگویند هرچه علم تقویت شود، مهمتر است و ایران باید مرکز علمی شود.
این برنامهریزی درازمدت و محیط و استاد مناسب میخواهد که باید بهتدریج فراهم شود. انتقال نسل اساتید قبلی که از دوران طاغوت ماندهاند به نسل جدید استاد، زمان میبرد. چون از سال 62 در دانشگاه بودهام، چنین تصور دارم که این باور در دانشجو به وجود آمده است که او هم میتواند پیشرفت و تولید علم کند. در اساتید ما تحولی ایجاد شده است که به نظر من همه اینها مثبت است، اما ایشان چون رهبر نظام هستند و افقهای دور را میبینند، توقعشان بالاست و باید آنها را مورد توجه قرار داد و به آن سمت حرکت کرد. ایشان هدفگذاری و هدفها را مشخص میکنند و این ما هستیم که باید به آن سمت حرکت و ضعفهایمان را جبران کنیم.
پیشرفت علمی چه کمکی میتواند به امنیت ملی ما بکند؟
واژه امنیت داراى دو معناى ایجابى (یعنى وجود احساس رضایت و اطمینان خاطر نزد دولتمردان و شهروندان) و سلبى (یعنى نبود ترس، اجبار و تهدید) است. وقتى دانشمندان علوم اجتماعى مدرن از مفهوم امنیت ملى صحبت مىکنند، عموماً منظورشان توانایى یک ملت براى حفاظت از ارزشهاى داخلى در مقابل تهدیدات خارجى است. لذا این میدان مطالعه، تمام اقدامات انجام شده توسط ملتها براى طراحى، تصمیمگیرى و ارزیابى تصمیمات و سیاستهاى اتخاذ شده براى افزایش این توانایى را در بر مىگیرد. یک ملت وقتى امنیت دارد که مجبور نباشد منافع مشروع خویش را براى احتراز از جنگ، قربانى نماید و در صورت لزوم نیز قادر باشد که منافع مشروع خویش را از طریق جنگیدن حفظ کند.
در این خصوص مقام معظم رهبری هم فرمودهاند علم یکی از پایههای قدرت است، یعنی ملتی که قدرت داشته باشد، اقتدار خواهد داشت. اقتدار ضرورتاً با تیر و تفنگ جور نمیشود. یکی از ابزارش علم است. اگر علم داشته باشید، دنیا به شما محتاج میشود و بالطبع سر تعظیم فرود میآورد. اگر علم را یکی از پایههای قدرت بدانید، تولید علم هم موجب اقتدار نظام خواهد شد.
رمز گشایی دکتر عباسپور از این که چرا مصرف کننده علم نیستیم؛
صنایع بزرگ ریسک تحقیقات علمی را نمی پذیرند
اشاره: اقتصاد دانش بنیان نکته ای است که مقام معظم رهبری سال هاست تأکید ویژه ای روی آن دارند. در دیدار های مختلف با اقشار دانشگاهی و اقتصادی شنیدیم که حرف ایشان برقراری رابطه بین دانشگاه و صنعت و تولید ثروت از طریق علم بوده است. در بیش تر صحبت ها هم بعد از اقتصاد مقاومتی از اقتصاد دانش بنیان سخن گفته اند. دکتر علی عباسپور از اساتید بنام دانشگاه و رئیس سابق کمسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی از حواشی اقتصاد دانش بنیان و اینکه ما در کشور چقدر این نوع اقتصاد را تحویل می گیریم گفته است.
اقتصاد دانشبنیان بخشی از اقتصاد مقاومتی است یا در ادامه آن؟ یعنی وقتی ما به اقتصاد مقاومتی دست یافتیم بعد از آن باید به سراغ اقتصاد دانشبنیان برویم؟
من معتقدم اقتصاد دانشبنیان جزئی از اقتصاد مقاومتی است، یعنی برای رسیدن به اهداف اقتصاد مقاومتی باید بتوانیم اقتصاد دانشبنیان را فعال کنیم، چون اقتصاد دانشبنیان یعنی اقتصادی که بر پایه علم و دانش صورت میگیرد و علم و دانش را به ثروت با تکیه بر توانمندیهای علمی و دستاوردهای تحقیقاتی و پژوهشی کشور تبدیل میکند. این یک حرکت اساسی اقتصاد مقاومتی ما است. برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی باید بتوانیم یک اقتصاد خوداتکا و خودباور داشته باشیم و این امکانپذیر نیست مگر این که بتوانیم با توجه به دستاوردهای علمی خودمان و پیشرفتهای علمیای که داشتهایم و پژوهشهایی که در کشور ما در بیش از 34 سال پس از انقلاب به دست آمده است، نهایتاً بتوانیم این دستاوردها را به خدمت تولید و پیشرفت کشور بگیریم و اقتصاد پویا که یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی است زمانی میتواند شکل بگیرد که بر اساس دانش و پژوهش باشد. به نظر من اقتصاد دانشبنیان چنین اقتصادی است و میتواند ما را در جهت رسیدن به اقتصاد مقاومتی کمک کند.
یکی از بخشهایی که اقتصاد دانشبنیان دارد، ابداع و نوآوری است. اقتصاد ما به این بخش چقدر توجه کرده است؟
ما در کشورمان یک مشکل داریم و آن هم این است که نمیتوانیم نتایج تحقیقات و پژوهشهایمان را به تولید برسانیم و نهایتاً در خدمت اقتصاد و رفاه جامعه قرار بدهیم. البته در آنالیز این مسئله پارامترهای زیادی وجود دارد. یکی این است که سرمایهگذاری برای اختراعات و نوآوریها سرمایهگذاری با ریسک بالاست و بخش دولتی ما این ریسک را نمیپذیرد و بخش خصوصی هم اصولاً در بخش اقتصاد چندان فعال نیست و وارد این ریسک نمیشود. یک اشکال عدم ارتباط صنعت با پژوهشهای دانشگاهی است که همین باعث میشود تحقیقات و پژوهشهای ما که بیشتر در محیطهای علمی و آکادمیکی صورت میگیرند، در مرحله تحقیق و دستاوردهای پژوهشی در همین مرحله باقی بماند.
مشکل دیگر بحث مدیریت کلان کشور در بخش اقتصاد و صنعت است که اصولاً یک دید سنتی بر آن حاکم است و یک مدیریت از پیش تعریفشده را ادامه میدهد و یا معتقد است باید به صورت کلید در دست از خارج وارد شود و همان روند ادامه یابد.
نکته دیگر این است که مکانیسمهای مناسبی برای مخترعین و نوآوران دیده نشده بود. این را به عنوان زمان ماضی به کار میبرم، به این دلیل که در مجلس هشتم و در کمیسیون آموزش و تحقیقات که بنده رئیس آن بودم، دولت لایحهای را به مجلس تقدیم کرد به عنوان لایحه حمایت از شرکتهای دانشبنیان که یک لایحه ابتدایی بود و ما بیش از یک سال و نیم روی این لایحه کار انجام دادیم و آن را کاملاً دگرگون کردیم. با تعداد بسیاری از بخشهای فعال در صنعت، مدیریت کشور و دانشگاهها نظرسنجی و قانون جامعی تحت عنوان قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان و صندوقی به عنوان صندوق شکوفایی و نوآوری به تصویب رسید که زیر نظر شورای عالی علوم و تحقیقات و فناوری قرار میگیرد. رئیس این شورا رئیسجمهور است و تعدادی از وزرا که در بخشهای مهم اقتصادی فعالاند، عضو این شورا هستند. وزیر علوم هم قائممقام و دبیر شوراست. قرار شد در سه سال اول هر سال 1000 میلیارد تومان به این صندوق داده شود. ما این بودجه را در مجلس تصویب کردیم، اما متأسفانه دولت با نگاههایی که به این قانون داشت که خارج از بحث فعلی ما است، نهایتاً آئیننامههایی را نوشت که بر قانون منطبق نبود و شورای نگهبان آئیننامههای اجرایی را رد میکرد و نهایتاً فعالیت این صندوق به تعویق افتاد.
به هر حال الان قانون بسیار مدونی تحت عنوان قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان و صندوق بسیار مهم با اختیارات گسترده و با اعتبارات کافی غیر از آن 3000 میلیارد تومان در دست دولت است، چون بعد از سه سال دولت موظف است 3 درصد از درآمد مالیاتی را به حساب این صندوق واریز کند و لذا در سالهای بعد هم بودجه نسبتاً خوبی در اختیار این صندوق قرار میگیرد. توصیه کردهایم که به فعالین شرکتهای دانشبنیان و مخترعین و نوآوران به صورت وام و حتی کمکهای بلاعوض کمک شود و برای شرکتهای دانشبنیان در این قانون تسهیلاتی دیده شده است. اگر این مکانیسم به کار گرفته شود، قطعاً در کمک به مخترعین، نوآوران و فعال کردن شرکتهای دانشبنیان و شکوفا شدن عملی این شرکتها بسیار مؤثر است.
معنای نکتهای که میفرمایید این است که با توجه قانونی که تصویب شده است، اقتصاد دانشبنیان نمیتواند مستقل باشد و حتماً باید وابسته به دولت باشد.
در مرحله اول باید شرکتهای دانشبنیان حمایت شوند تا بتوانند روی پای خودشان بایستند، چون این حرکتها در کشور ما حرکتهای جدیدی هستند. مثل کودکی که تازه به مرحله راه افتادن رسیده است و باید حمایت شود تا بتواند روی پاهای خودش بایستد. با مکانیسمهایی که در این قانون دیده شده است، قطعاً این شرکتها بعدها میتوانند به صورت شرکتهای مقتدر دانشبنیان که بسیار برای اقتصاد کشور مفید خواهند بود، به کار خود ادامه بدهند. قبلاً هم اشاره کردم که یکی از وظایف شرکتهای دانشبنیان آن است که نتایج تحقیقات را برای تولید و حرکتهای اقتصادی به کار بگیرد و ریسک این کار بالاست و چون میزان ریسک بالاست، دستگاههای اجرایی یا بخش خصوصی ما این ریسک را نمیکنند. بنابراین اگر دولت ریسک اولیه را انجام بدهد تا این شرکتها بتوانند خودشان را نشان بدهند، پس از آن وقتی شرکت راه افتاد و در سطح جامعه تولیدی را عرضه کرد و حتی اگر دولت در بازاریابی هم کمکهای اولیه را انجام داد، پس از آن جایگاه خود را نه در اقتصاد مملکت که در خارج پیدا میکند و از آنجا به بعد این شرکت میتواند حرکتهای اقتصادی کلان را انجام بدهد. این کاری است که در همه کشورهای بزرگ صنعتی صورت میگیرد. البته این کمک برای حرکتهای اولیه را در آن کشورها شرکتهای بزرگ انجام میدهند، از جمله شرکتهای بزرگ الکترونیکی، ماشین ابزار، خودرو و... وجود دارند، اما متأسفانه این صنایع بزرگ را در کشورمان نداریم و آنهایی هم که ابعاد بزرگی دارند، عملاً با روشهای سنتی عمل میکنند و به هیچ عنوان تمایلی به ریسک کردن نشان نمیدهند، لذا در این قانون این خلاء را به این وسیله پر کردهایم و نهایتاً این شرکتها پس از حرکت اولیه نوپایی و به توانمندی کافی رسیدن، قطعاً میتوانند روی پای خودشان بایستند و حرکتهای گستردهای را انجام بدهند.
فکر میکنید اقتصاد دانشبنیان میتواند ما را از اتکا به نفت نجات بدهد؟
قطعاً میتواند در کاهش وابستگی ما به نفت و این که نفت را به صورت خام نفروشیم مؤثر باشد. در حال حاضر یکی از بدترین صورتهای بهرهبرداری از نفت این است که نفت را به صورت خام بفروشیم. در صورتی که اگر شرکتهای دانشبنیان را در امور نفت ـچه بالادستی و چه پاییندستیـ تقویت کنیم، همین نفت را میتوان به کالاهای برتری تبدیل کرد که ارزش افزوده آن گاه تا چند ده برابر نفت خام است و میتوان این سرمایه ملی را بهطور مؤثر در اقتصاد کشور به کار گرفت که برای نسلهای آینده هم مفید باشد.
رشتههای دانشگاهی ما چقدر کمککار اقتصاد دانش بنیان هستند؟
دانشگاههای ما فارغالتحصیلان با معلومات بالایی را تربیت میکنند. بعضی از دانشگاهها مثل صنعتیشریف، دانشگاه تهران و صنعتی اصفهان در ترازهای جهانی عمل میکنند. دانشگاههایی هم داریم که باید به آنها رسیدگی شود و وضع نامناسبی دارند، ولی دانشگاههای ما علیالاصول از نظر برنامهریزی میتوانند سطح بسیار بالایی داشته باشند که چند نمونهاش را ذکر کردم.
لذا فارغالتحصیلان بهخصوص از تعدادی از دانشگاههای مادر در سطح بسیار خوبی هستند، ولی اینها با این معلومات خوب بهخصوص در مقاطع بالاتر فوقلیسانس و دکترا که عنصر اولیه برای شرکتهای دانشبنیان هستند، به دلیل عدم پیوستگی پس از فارغالتحصیلی و ورود به بازار کار و صنعت، معلومات آنها ابتر میماند. این قانون میتواند بسیار مؤثر باشد و کشور ما از این بنبست خارج شود و این نیروی انسانی تحصیلکرده با معلومات بالا بتواند به شکوفایی اقتصاد ما کمک و به عنوان یک اقتصاد مقاومتی کاملاً علمی عمل کند.
حجت الاسلام ذاکری:
باید در تولید علوم حوزوی جهش جهادی صورت بگیرد
اشاره: مقام معظم رهبری در دیدار با نخبگان کشور نکات مهمی طرح کردند. از جمله این نکات آن بود که سیاست بنیادی نظام ما پیشرفت پرشتاب و درون زای علمی است. این پیشرفت درون زا و پرشتاب همه ما را ملزم می کند که در هر شغل و وظیفه ای که هستیم، یک حرکت پرشتاب علمی بر مبنای علوم بومی خودمان طراحی کنیم تا بنا بر آنچه ایشان قبلا فرموده اند، با توجه به اقتصاد دانش بنیان به تولید ثروت هم برسیم. یکی از فضاهایی که به نظر می رسد می تواند در این زمینه موفق عمل کند و حتی به کمک دیگر اقشار جامعه هم بیاید، حوزه های علمیه است. با حجت الاسلام ذاکری عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در مورد این دغدغه گفتگو کرده ایم.
حضرت آقا از پیشرفت درونزا و پرشتاب علمی صحبت کردند و این که این سیاست بنیادی نظام ماست. به نظر شما این سیاست چگونه باید در حوزههای علمیه تعریف شود؟
همان طور که مقام معظم رهبری بارها به رشد پرشتاب تولید علم در داخل کشور اشاره کردهاند، یکی از مطالبات ایشان در طی سالها همین بود و طبیعتاً حوزههای علمیه به عنوان یکی از اساسیترین مراکز تولید علم و اندیشه، باید پرچمدار این مسئله باشد و با ظرفیت عظیمی که در حوزههای علمیه وجود دارد، باید در این زمینه پیشگام باشند. در کنار حوزه دانشگاه هم باید فعال باشد، چون این دو، دو بال علمی کشور هستند. در حال حاضر دنیا بهطور مستمر نیازمند علوم دینی و انسانی است و حوزهها هم باید مطابق با شرایط روز و اقتضائات زمان اقدام کنند. الان وجود طلاب با نشاط و با استعداد در حوزههای علمیه میطلبد که مسئولین هم با برنامهریزیهای مناسب همان گونه که مقام معظم رهبری میفرمایند در این زمینه پیشقدم شوند. حوزه باید گزارش دهد که در جهت انجام این مطالبات چه گامهایی را برداشته است تا انشاءالله هم کشور و هم دنیا بتوانند از این علوم استفاده کنند.
رهبر معظم انقلاب اشاره فرمودند تمرکز جبههای که در مقابل نظام اسلامی ایستاده، جلوگیری از قدرتمند شدن ما در زمینههای علمی و فناوری است. وظیفه حوزه های علمیه در این زمینه چیست؟
تجهیز حوزهها به علوم روز به معنای این که بتوانیم از ابزارهای علمی و تکنولوژیک در حوزه استفاده کنیم و بتوانیم این کلام ناب را که ریشه در معارف شیعی دارد و سرچشمه آن متصل به عصمت و خاندان اهلبیت(ع) است به اجرا درآوریم. امامان معصوم ما گنجینههایی را برای بشریت به یادگار گذاشتهاند و این گنجینهها در اختیار علمای ماست. ما باید با استفاده از ابزارها و روشهای روز و استفاده خوب و مؤثر از رسانه در انتقال این مفاهیم ارزشمند و نسخههای سعادت بشریت گامهای مطلوبی برداریم. طبیعی است که حوزههای علمیه بایستی در این زمینه اقدام فوری و سنجیدهای را انجام بدهند، تا بتوانند خود را با استفاده از ابزارهای روز و تکنولوژی مدرن و بهرهگیری از رسانه در حد مقبولی قرار دهند و نیز ارتباط مردم با حوزههای علمیه را در جهت کسب معارف و روابط نزدیک با طلاب و روحانیون تسهیل کنند.
از سوی دیگر در مباحث تخصصی و فکری بتوانند عرصه را علوم فراهم سازند. مثل مباحثی که در بخش علوم پزشکی داریم و نکاتی که بهروز پیش میآیند و نیاز دارند فقها در خصوص آنها پاسخگو باشند. در باره علم اقتصاد و مباحث فقهیای که پیش میآیند، بستر شرعی این راه را هم حوزه باید فراهم کند، یعنی طرق صحیح شرعی را در اختیار طالبان این راه قرار بدهد تا بتوانیم یک راه علمی پرشتاب مبتنی بر موازین شرعی و اسلامی را پی بگیریم.
ایشان به چهار رکن وزارت علوم، وزارت بهداشت، جامعه نخبگان کشور و معاونت علمی ریاست جمهوری در زمینه پیشرفت علمی کشور اشاره کردند. آیا حوزهها توانستهاند به این چهار رکن کمک کنند؟
به نظر من در سالهای اخیر رشد خوبی در زمینه ارتباط دانشگاه و حوزه صورت گرفته است. الان فضلای جوان و باسواد فراوانی در حوزه تربیت شدهاند. جهتگیری حوزه به سمت تخصصی شدن و الان رشتههای تخصصی متعددی در حوزه تأسیس شده است و فارغالتحصیلان آنها در دانشگاههای مختلفی فعالیت میکنند. به نظر من در تدوین کتب و نزدیکی علوم و معارف اسلامی و انسانی به هم گامهای مؤثری برداشته شده، اما تا رسیدن به نقطه مطلوب قطعاً فاصله زیاد است.
بحث اسلامی شدن دانشگاهها که در حقیقت بحث اسلامی شدن متون درسی دانشگاههاست، توسط علما پیگیری میشود، ولی هنوز تا نیل به نقطهای که مد نظر مقام معظم رهبری است کار داریم. به نظرم بایستی یک شتاب و جهش جهادی در این زمینه در حوزهها شکل بگیرد تا بتوانیم عقبماندگیها را جبران کنیم.
یک مقدار وارد بحث اقتصاد شویم. حضرت آقا روی اقتصاد مقاومتی تأکید زیادی کردهاند. به نظر شما آیا در حوزه این امکان وجود دارد که اقتصاد مقاومتی رایج شود؟
بسیاری از علما در زمینه اقتصاد اسلامی کار کرده و رسالههای مختلفی نوشتهاند. شهید صدر در کتاب «اقتصادنا» مباحثی را مطرح کرده بودند. الان در زمینه اقتصاد اسلامی فارغالتحصیلان زبدهای داریم که در بخشهایی از مراکز اقتصادی فعالیت میکنند، اما پاسخ این که آیا توانستهاند یک اقتصاد اسلامی بر پایه مقاومت را تدوین کنند، روشن نیست، چون این کار نیازمند همکاری متخصصان اقتصادی و کارشناسان اقتصاد اسلامی است تا نسبت به تدوین اقتصاد مقاومتی اقدام کنند، اقتصادی که هم مبانی اسلامی در آن رعایت شده باشد و هم بر پایههای مقاومت استوار باشد و این هم نیاز به کار زیادی دارد.
نکته دیگر اقتصاد دانشبنیان و تولید ثروت در علوم مختلف است. به نظر شما آیا در علوم حوزوی میتوان به تولید ثروت رسید؟
قطعاً در علوم انسانی همین طور است. همین الان در قم مراکزی داریم که نرمافزارهای اسلامی تولید میکنند. مرکز تحقیقات علوم کامپیوتری که زیر نظر دفتر مقام معظم رهبری است، از سالها پیش در قم تأسیس شده و مورد توجه ویژه ایشان است و مؤسسات خصوصی که بعضاً برخی از آنها زیر نظر مراجع عظام تقلید فعالیت میکنند، از علوم اسلامی و حوزوی و موادی که تولید میکنند، توانستهاند ثروت تولید کنند و کسب درآمد کردهاند.
مخصوصاً در زمینه نرمافزارهای اسلامی و سیدی چندرسانهای و (Multi media). منظورم این است که در زمینه دیجیتال، الان یکی از قطبهای اصلی کشور قم است و به مرحله سود اقتصادی هم رسیده است و اینها را به کشورهای مختلف صادر میکنند و طبیعی است فضلای با استعداد، جوان، هنرمند و اهل ذوق و سلیقه هم توانستهاند در این زمینه بسیار موفق باشند. پس طلاب و حوزههای علمیه هم میتوانند با توجه به فرمایشهای مقام معظم رهبری اقدام به تولید علم کنند و در بحثهای اقتصادی هم در انتشار علم مؤسسات فرهنگی فعالاند. در احادیث داریم که در آخرالزمان علم از قم به سایر کشورها صادر و زمینههای این موضوع در قم مشاهده میشود و بارقههای این پیشگویی ائمه(ع) در حال تحقق است.
درونزا بودن بحث علمی کشور که حضرت آقا فرمودند، در حوزهها رعایت شده است؟ یعنی در حوزهها علوم بومی شدهاند؟
قطعاً همین طور است. در علوم حوزوی ریشههای علوم اسلامی در حوزههای علمیه ما و علمای بزرگ ایران اسلامی از قرون اولیه اسلامی، جزو چهرههای درخشان جهان اسلام بودهاند و حتی بسیاری از علمای بزرگ اهل سنت که کتب آنها به عنوان کتب مرجع تلقی میشود، اهل ایران بودهاند و مهمترین کتب ادبی عرب مربوط به ایرانیهاست. مهمترین کتب حدیثی اهل سنت مربوط به ایرانیهاست. در شیعه هم همین طور است و علمای بزرگ شیعه کتابهای اصلی را نوشته و ایرانیها نقش بزرگی داشتهاند. در حال حاضر هم که حوزه علمیه قم به عنوان مرکز تولید و نشر معارف اصیل اسلامی شناخته میشود.
انتقاد فارسینژاد از نگاه دست دومی به علوم انسانی:
حاشیه راندن علوم انسانی به کل جامعه علمی کشور لطمه زده است
اشاره: توجهات و تاکیدات مقام معظم رهبری در سالهای اخیر بر پیشرفت در علوم، اهمیت این مقوله را برای کشور دو چندان می کند و تاکیدات ایشان بر علوم انسانی و بومی سازی آن، اهمیت ویژه آن و لزوم برنامه ریزی مسولان را می رساند. امیر فارسی نژاد رئیس مرکز مظالعات و برنامه ریزی حزب موتلفه اسلامی معتقد است وجود نگاه دست دومی به علوم انسانی نسبت به رشته ای پزشکی و فنی، باعث پیشرفت کند آن در کشور شده است.
با وجود تاکیدات رهبر انقلاب اسلامی چرا شاهد پیشرفت مطلوب در علوم انسانی نبوده ایم؟
در بند 9 ابلاغ سیاستهای کلی برنامه توسعه، که از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شده بود؛ مشخصا به ارتقای علوم انسانی و تقویت جایگاه و منزلت این علوم اشاره شده است. متأسفانه رشته علوم انسانی در ایران از بسیاری از امکاناتی که رشتههای دیگر از آنها بهرهمند بودهاند، محروم مانده است. کمتوجهی به این رشته پایهای به این علت است که در فرهنگ عرفی جامعه ما، غالباً رشتههای مهندسی و پزشکی در ذهنیت عوام از جایگاه بالاتری برخوردارند و لذا شرایط، بهویژه در دو دهه اول انقلاب بهگونهای رقم خورد که رشتههای علوم انسانی به حاشیه رانده شدند. این یکی از خلاءهایی است که برای رشتههای علوم انسانی رخ داده است و آسیبهای آن را هم نظام و همین طور مجموعه کشور متحمل شدهاند.
به همان دلایلی که عرض کردم و به دلیل امکانات و زمینههایی که برای فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی و پزشکی فراهم بود، جامعه علمی ما هم به این دو رشته متمایل شد، به همین دلیل علوم انسانی بهنوعی محروم ماند و غالب مراجعی که در علوم انسانی داریم مربوط به خارج از کشور است، یعنی درصد بسیار کمی از ایدئولوژیای که در دانشگاههای ما تدریس میشود و یا رفرنسهایی که به دانشجویان معرفی میشوند، به نویسندگان داخل کشور و افرادی که با مبانی اسلامی و ایرانی مأنوس هستند و به آنها اعتقاد دارند، تعلق دارند.
البته بخشی از منابع هم در داخل کشور متأسفانه در شرایطی تولید شد که با حرکتهایی که در قالب سند چشمانداز ما و فرهنگ انقلابی ما وجود دارند، هماهنگ نبودهاند. از این جهت امکان پیشرفت در علوم انسانی وجود دارد، ولی قطعاً بسیار سختتر از شرایط موجود در رشتههای مهندسی و پزشکی است. این معضل باید با یک توجه و کلاننگری ویژه به علوم انسانی حل شود، یعنی باید مبانیای به دانشجوی علوم انسانی آموخته شود که با هویت، فرهنگ، ماهیت حکومتی و نظام مدیریتی اسلام همخوانی داشته باشد، اما متأسفانه در حال حاضر با شرایطی که در رشتههای علوم انسانی وجود دارد، همان طور که اشاره کردم رفرنسها عموماً خارجی هستند که ممکن است حاوی تفکراتی مغایر با فرهنگ ایرانیـاسلامی ما باشد و ایدئولوژیهای تزریقی از طریق این کتابها ناخودآگاه ما را تحت تأثیر قرار بدهند.
یک نوع خودباختگی فرهنگی در مبانی نظری غرب دارد تا کشورهای توسعهیافته همواره بر کشورهای در حال توسعه و جهان سوم غالب باشند. این وجه اشتراک عموم کتابهای رفرنسی است که در علوم انسانی مشاهده میکنید. البته برخی از کتب ارزشمند را نویسندگان داخلی نوشتهاند که عموماً کتابهای نویی هستند و شاید خیلی مورد توجه واقع نشدهاند.
به نظرم اگر نظام آموزش عالی ما به این اساتید توجه کند و جهاد نویسندگی یعنی جهاد تولید مواد علوم انسانی را در کشور رقم بزند، نتیجه خوبی خواهیم گرفت. در حال حاضر در رشتههای علوم انسانی حقیقتاً نیازمند یک انقلاب فرهنگی هستیم، چون در رشتههای پزشکی و فنی مهندسی خیلی خوب پیشرفت کردهایم و قطعاً بدانید در رشتههای علوم انسانی از این دو رشته بسیار عقبیم.
مبانی رشتههای پزشکی و مهندسی هم از غرب گرفته شدهاند، اما میفرمایید در این دو رشته پیشرفت کردهایم، بنابراین چه اصراری است مبانی علوم انسانی ما بومی شوند؟
پاسخ بسیار واضح است. مبانی رشتههای پزشکی و مهندسی (Technical) است، یعنی فن جراحی، فن ساختمانهای مقاوم در برابر زلزله است. اینها فنون مکانیکی یا شاید سختافزاری هستند یا مثلاً رسیدن به تولید داروها یا سلولهای بنیانی و امثالهم. اینها فن مکانیکی هستند، یعنی تولید آنها بهنوعی یک تولید سختافزاری است، ولی تولیدات رشتههای علوم انسانی نرمافزاری و ایدئولوژیکاند و شما میتوانید با مبانی فکریای که رواج میدهید، انقلاب ایجاد کنید، کما این که قبل از انقلاب کتابهای امام(ره)، شهید مطهری و امثالهم در دانشجویان ما ایجاد آگاهی و حتی توجه عدهای از اندیشمندان خارج از کشور را به خود جلب کرد و دیدیم کسانی که دید مثبتی به ایران نداشتند، توجهشان جلب شد و ایدئولوگهایی نظیر شهید مطهری را ترور کردند. چرا در اول انقلاب ترور پزشکان و مهندسین انجام نشد؟ چون آنها خطر تولید فکر و آگاهیهای مبتنی بر اسلام را بسیار بیشتر از پزشکی که در سطح قابل قبولی پیشرفت کرده است، میدانستند. تولیدات رشتههای علوم انسانی بسیار مبناییتر از پیشرفتهای علمی در رشتههای فنی مهندسی و پزشکی است.
به نظر شما علوم انسانی ما میتواند به جایی برسد که صادر کنیم؟
قطعاً چون مبتنی بر مبانی اسلام که کاملترین دین است، این امکان وجود دارد. الان در اعماق اروپا توجه به مبانی دینی و فرهنگ حجاب در انگلیس، فرانسه، ترکیه و کشورهای مختلف مشاهده میشود، چون وقتی میبینند مبنای فکری این تئوری کامل است و مثلاً در مقوله حجاب حفظ شخصیت و شأن زن و نگاه نکردن او به عنوان یک کالا در نظر گرفته شده، این تفکر پذیرش عام جهانی خواهد داشت، چون کامل است.
مبانی ما چون متکی بر مبانی اسلام است، قطعاً میتواند پذیرش جهانی یابد، منتهی باید حتماً برایش پروژه تعریف شود. البته الان در سندهای توسعه پنج ساله، سند چشمانداز و امثالهم همه اینها آمده است. قطعاً رشتههای علوم انسانی در پرتو مبانی اسلامی این ظرفیت را دارد، ولی رسیدن به آن مستلزم یک تمهید کامل و شامل و یک نگاه بلندمدت است.
آیا علوم انسانی میتواند به تولید ثروت برای کشور بینجامد؟
وقتی بتوانید افکار و نگاههای مختلف را به خودتان جلب کنید، میتوانید از شاخصهای مختلفتان استفاده کنید، ولی این که این نگاه را داشته باشیم که تئوری تولید کنیم، نظریه بدهیم، مبانی نظری اسلام را مطرح کنیم به این منظور که درآمد اقتصادی داشته باشیم، چندان همخوانی ندارند.
وقتی کاسبی را میبینید که حلال و حرام را رعایت میکند و پایبند اجرای احکام دینی است، طبیعتاً مردم بیشتر به او مراجعه میکنند. این در یک مقیاس کوچک است. پس وقتی در سطوح محلی، منطقهای و جهانی مرجع قابل اعتمادی برای افراد شوید، محل رجوع افراد مختلف خواهید شد، یعنی مشتری و یا جامعه مخاطبتان بیشتر میشود و در این صورت قاعدتاً میتوانید سرویسهای دیگری را هم برای اینها بیاورید، مثل غذای حلالی که الان دارد در دنیا جای پای خوبی باز میکند. چرا؟ چون شرایط پزشکی و بهداشتی آن رعایت شده و لذا این غذا از سلامت بیشتری برخوردار است و در نتیجه میبینید یک بودایی هم وقتی سوار هواپیما میشود، میگوید: «من غذای حلال میخواهم».
سئوالتان را خیلی مستقیم ربط دادید، ولی به این مستقیمی نمیتوانیم معادلهای بنویسیم. این معادله دقیقاً زیرمعادلههایی را میخواهد و اگر برنامهریزی مدونی صورت بگیرد، میتواند آن شرایط را هم رقم بزند، ولی فکر میکنم نگاه خوبی نیست که بگوییم تولید ایدئولوژی میکنیم که اقتصادمان را رونق بدهیم.