
شکست عجیب و ناامید کننده امیدها در ایستگاه اول مقابل تیمی ضعیف به نام ویتنام، هنوز رسماً به ثبت نرسیده بود که محمدرضا خانزاده با حرکتی آماتورگونه محرومیتی طولانی را به جان خرید. هنوز از بهت این حرکت خارج نشده بودیم که مسئول تدارکات تیم با اتهام آزار یک دختر کرهای، رسما از دهکده بازیها اخراج شد! درد روی درد و هر کدام شدیدتر از قبلی.
در میان هیاهوهای ابتدایی کاروان تیم امید، بدترین اتفاق فنی، حرکت بسیار زشت محمدرضا خانزاده در آخرین دقایق بازی با ویتنام بود. خانزاده در حالی با مشت زدن به گونه بازیکن حریف در همان بازی اول از مسابقات کنار رفت که وینگادای پرتغالی پیش از آغاز مسابقات مدعی شده بود که تیمش اصلا کم تجربه نیست و فارغ از بازیکنان لیگی فراوانش، حتی بازیکن جام جهانی رفته هم دارد. کدی که به همین خانزاده عزیز اشاره داشت! تیم امید با مشت کودکانه با تجربه ترین بازیکنش علاوه بر قرار گرفتن در معرض خطر حذف، تنها بازیکن جام جهانی رفتهاش را هم از دست داد تا وینگادا با دستانی خالیتر و هراسی بیشتر به آینده تیمش در این بازیها فکر کند.
تیم امید متضرر شد و قطعا خود خانزاده هم زیان دیده شماره دوی این اتفاق خواهد بود اما آیا نشنیدهایم که چرا باید چنین اتفاقی رخ بدهد؟ شکست تعجب برانگیز و فشارهای روحی و روانی ناشی از این شکست آیا میتواند توجیه مناسبی باشد برای از دست رفتن عنان اختیار بازیکنی که سالها است در سطح اول فوتبال ایران توپ میزند و اتفاقا تیم باشگاهیاش یعنی پرسپولیس هم در این مدت کم نباخته و او نیز طبعاً شرایطی مثل این را کم تجربه نکرده است.
از سوی دیگر خانزاده همین چند هفته پیش شاهد برخورد قاطع کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال کشورمان با همبازی خودش پیام صادقیان بوده و طبعا میدانسته که کمیته انضباطی کنفدراسیون به مراتب جدیتر و سختگیرتر از فدراسیون خودمان است.
چندین سال پیش وقتی ایران برای اولین بار راهی جام جهانی شد، جوانی به نام محمد پنجعلی همراه تیم ملی به آرژانتین اعزام شد تا فقط تجربه بیندوزد نه اینکه بازی کند. آن جوان ۱۹ ساله بعدها تبدیل به کاپیتان تیم منتخب قاره آسیا شد و سالها در نقطه آخر دفاع تیم ملی ایران درخشید. پنجعلی قدر فرصتی که پیدا کرده بود را دانست و از تجربه رزومه ساخت و از رزومه اعتبار. دفاع آخر آن روزهای فوتبال ما و سرپرست سابق پرسپولیس که هر روز مقابل چشمان خانزاده بود، میتوانست الگوی مناسب و خوبی برای بازیکنی باشد که از قضا شرایط مشابهی پیدا کرده. اما او ترجیح داد که عاصی باشد و راهی را برود که قبلا پیام رفته بود. چرا؟