این اصل با جابهجایی دبیر و مربی تیم ملی با یکدیگر آغاز شد و تا حدود تیمهای ملی، جوانان، نوجوانان، بزرگسالان، گراپلینگ و آلیش پیش رفت. اینکه بر پایه کدام استدلال مربی تیم ملی که طی چند سال گذشته کار فنی انجام داده سر از مسئولیت اجرایی مهم در میآورد و دبیری که تقریباً تجربه خوبی در این بخش پیدا کرده جابهجا میشوند سؤالبرانگیز است. بدیهی است در جمع کادرهای فنی چهرههایی چون محمد طلایی، علی اشکانی، تورج ظفری، امیر توکلیان، علیاکبر دودانگه، اسفندیاریفر و اسماعیلنژاد مربیانی سرد و گرم چشیده و خوب هستند که اغلب آنان در گذشته نیز در این عرصه فعالیت داشته و کارنامه قابل قبولی دارند، اما پرسش اینجاست که چرا از مربیانی چون اصغر بذری، مسعود مصطفیجوکار و تعدادی دیگر که قبلاً هم از آنان به عنوان مربی آیندهساز یاد میشد، استفاده نمیشود؟ حال بحث بزرگانی چون محسن کاوه، اکبر فلاح، حسن محبی، مرتضی لطیفی، اسماعیلپور، برادران واگذاری و بسیاری دیگر جداست. همین مراد محمدی و رضا سیمخواه برای کشتی زیاد زحمت کشیدند. سیمخواه موفق شد تیم فرنگی جوانان را پس از سالها روی سکوی جهانی ببرد، اما پاداش این موفقیت جابهجایی وی بود که البته با دلخوری و گلهگذاری همراه شد.
در هر حال این حق دستاندرکاران یک فدراسیون است که با تیم همراه خود کار کند، اما باید توجه داشته باشیم که این تیم همراه صرفاً به خاطر اینکه بیسروصدا و خاموشند، برگزیده نشدهاند؟! امروز به واقع جای امثال محمد بنا، محسن کاوه و اکبر فلاح در تیم ملی خالی است. مراد محمدی و رضا سیمخواه که بنا به دلایلی از ترکیب تیمهای ملی جدا شدند؟ نیز حق به گردن کشتی دارند. باید صبر کنیم و ببینیم در نهایت عملکرد مربیان جدید چگونه خواهد بود. در آن صورت میتوان به راحتی در باره نقش تازه واردها سخن گفت. همین طور پرسشی در مورد کارنامه «رضا لایق» که به تازگی به عنوان دبیر فدراسیون کشتی جانشین «حمید بنیتمیم» شده است که این دومی هم با یک درجه ارتقا به عنوان نایب رئیس فدراسیون کشتی منصوب شده تا جمع رفقا جمعتر باشد! به راستی این دو نفر میتوانند جای «علیرضا حیدری» و «علیرضا رضایی» را پر کنند! خود رسول خادم هم خوب میداند، تواناییهای مدیریتی حیدری و رضایی به مراتب بالاتر از رضا لایق و حمید بنیتمیم است.