یکی از شعارهایی که در اقتصادمان از اول انقلاب دادهایم اقتصاد اسلامی بود. آیا از ابتدای انقلاب تا به حال اقتصاد ما که یک اقتصاد مریض فاسد را از زمان شاه به ارث برده بود، پیشرفتی داشته است؟
آن زمان بیشتر افراد در جامعه فکر میکردند فقط با یدککشیدن اسم اسلام میشود اقتصاد غرب یا شرق را اسلامی کنیم. بعضیها که اصلا نمیگفتند ما از اسلام چیزی را گرفتهایم، مدعی بودند که هرچه ما میگوییم تقریبا اسلام هم همانها را میگوید. طبیعی بود که جامعه ما با این تفکر شروع شد. اول انقلاب هم متأسفانه به دلیل فضایی که بر نظام حاکم بود، به دلیل اینکه ما از غرب ضربه دیده بودیم، اقتصاد ما را پایهریزی شرقی کردند و این بدترین وضعیتی بود که برای اقتصاد به وجود آورد. مسئله کوپنیشدن کالاها یا همین قدر که کسی کاری کرده بود ولو اینکه صد درصد سالم بود مثلا اگر صد یا دویست رأس گاو داشت این را به عنوان فئودال تلقی میکردند. با این تفکر اقتصادی ما، تقریبا کسانی هم که پایهگذاری خوبی برای اقتصاد داشتند، اکثر کسانی که مدیر بودند و تدبیر مدیرت اقتصادی داشتند را از جامعه حذف کردند. معمولا کار است که یک اقتصاد سالم را به وجود میآورد، تولید است که یک اقتصاد را شکوفا میسازد، رفتهرفته ما به جای آنکه تولیدمان را تقویت کنیم بیشتر در مسائل وارداتمان فعالیت کردیم. شاید برای اینکه این فضا برای خیلی از مدیران که میتوانستند با ظرفیت بالا کار کنند پیش نیاید، با این شعارها از جامعه ما حذف شدند. متأسفانه این مسئله همینطور ادامه پیدا کرد تا به جایی رسید که کمکم، چون قوانین هم تقریبا طوری تصویب شده بود که اگر فرضا کسی به بانک بدهکار هست جلبش کنند، خیلی از کارخانجات فعال هم از دست بخش خصوصی و مردمی خارج و دولتی شد. اصلا بدبختی نظام اقتصادی از این جا نشئت گرفت که به طرف این رفت که همه چیز دولتی شود. از آن طرف هم حوزههای علمیه ما روی این موضوع آن قدر که باید کار میکردند، نکردند. چیزی بهعنوان جایگزینی اقتصاد اسلامی وجود نداشت و ملقمهای از مسائل شرق و غرب و اسلامی بود، اقتصادی التقاطی. همانطور که در اعتقاد بود، در اقتصاد هم رسوخ کرد.
یعنی ما اول انقلاب شعار ویژهای در اقتصاد نداشتیم؟
خیر. به نظر من اقتصاد التقاطی داشتیم. اکثر مسئولین هم همینطور بودند. یکی غربی فکر میکرد، یکی شرقی و یکی هم بخشی از اسلام را میخواست. اینطور نمیشود، ما باید به طرف اسلام میرفتیم. اسلام اولین چیزی که دارد این است که برای هر کاری که بیشتر کارگر را به کار گیرد، در تولید بتواند کار کند که کشور را خودکفا نماید، ارزش قائل است. اینطور نیست که ما فقط در ساخت سلاح، شعار سپاه که فقط مخصوص ادوات جنگی و قدرت جنگی بود، کار کنیم. بلکه همانطور که جنگ پیش میرفت باید به موازات آن اقتصاد هم همینطور پیشرفت میکرد.
آیا ما در ادامه وعده اقتصادی به مردم دادیم که حالا به آن عمل کنیم یا نکنیم؟
هنوز هم علیرغم اینکه مقام معظم رهبری در یک مقطع در سال 84 فرمودند که راهکار این است که باید واگذار کنید، باید سیاستگذاری را ملاک عمل قرار دهید، همچنان دولت تصدیگری را در کارهای اقتصادی خود پیش میبرد و این هیچ شکوفایی را در اقتصاد ما به وجود نمیآورد. دهها شعار در سال 84 دادند، اینها تقریبا همه را به شعار گذراندند و سال را سپری کردند؛ ولی هیچ آماری به دست نیاوردند. امسال دیگر مقام معظم رهبری سال اقدام و عمل نام گذاشتند یعنی دیگر شعار بس است. اینها موظف هستند که آخر سال بگویند که چه کاری کردهاند. باز هم من معتقد هستم آن کار واقعی را که باید انجام دهند، نمیدهند و همچنان به سر شاخهها میپردازند، ریشه آنطور که باید محکم شود و بتواند اقتصاد را ادامه دهد، نخواهد بود. شما نگاه میکنید یک طرف قضیه امروز دولت در مهار تورم کار میکند غافل از اینکه این مهار تورم رکود کشندهای را در جامعه حاکم کرده است. هر طرف این قضیه را بگیرند طرف دیگر آن لنگ میزند. در صورتی که در اسلام میشود کار ریشهای کرد که هم تورم را مهار کرد و هم رکود را از این وضعیت درآورد و یک اقتصاد شکوفا داشته باشیم. بالاخره این اسلام در رابطه با مسائل متعدد آمده است. حضرت رسول وقتی قبر را میکندند در کیفیت آن صحبت میفرمودند یعنی باید محکم باشد علیرغم اعتراض اصحاب که میگفتند این دو روز دیگر از بین میرود، میفرمایند باید مسلمان کارش را درست انجام دهد. مسلمان کالایی نمیسازد و تولید نمیکند مگر اینکه نسبت به دنیا حرف اول را داشته باشد.