*نرخ دلار روز به روز بالاتر می رود و این مساله جامعه را تحت تاثیر قرار داده است. به نظر شما پیامدهای سیاسی و اجتماعی ادامه این وضعیت چیست؟
از اول انقلاب تا کنون بارها بر اهمیت طبقه پایین جامعه که از قضا بخش وسیعی از جامعه را تشکیل می دهند، تاکید کرده ایم. پایین آمدن ارزش پول ملی نسبت مستقیمی با کاهش قدرت خرید این قشر دارد. در شرایط موجود جامعه و با بالا رفتن نرخ ارز شاهد همین مساله هستیم و قطعا پیامدهایی برای دولت خواهد داشت. افزایش نرخ ارز می تواند هدفمند یا بی برنامه باشد اما اکنون به نظر می رسد که روند صعودی نرخ ارز هدفمند نیست زیرا اگر دولت هدفمند این کار را می کند باید هدف خود را مشخص کرده و در آینده نیز بتواند به هدف خود یعنی مهار نرخ ارز برسد. بی ثابتی در نرخ ارز تبعات روشنی همچون نابودی بخش تولید و افزایش بیکاری دارد.
*ضعف تولید و افزایش بیکاری قطعا معیشت مردم را سخت تر می کند اما می دانیم که مشکلات اقتصادی به این حوزه محدود نمی ماند. به نظر شما آثار اجتماعی افزایش مشکلات اقتصادی چه خواهد بود؟
وضعیت اقتصادی موجود بدنه جامعه را تحت فشار قرار داده است. بنگاه های تولیدی به حداقل ظرفیت رسیده و این موجب آغاز رویه تعدیل نیروی انسانی و افزایش بیکاری است. طبیعتا بیکاری خود موجب افزایش نارضایتی عمومی و فساد است.
*به نارضایتی عمومی اشاره کردید. این نارضایتی چه سرنوشتی را برای دولت رقم می زند؟
اثبات ضعف دولت آقای روحانی در حوزه اقتصاد نیاز به دلیل آوردن ندارد. وضعیت کنونی جامعه بهترین دلیل برای اثبات ناکارآمدی تیم اقتصادی دولت است. مشاهده می کنیم که حدود توان اقتصادی مردم و قشر ضعیف به یک سوم رسیده است. این وضعیت صرفا محدود به حقوق بگیران نیست. کارگران ، بازنشستگان و اصناف نیز معضلات و مشکلات خود را دارند و این شرایط نتیجه ای غیر از کاهش محبوبیت دولت ندارد.
*با این نگاه که مشکلات اقتصادی موجود ریشه سیاسی دارد، موافق هستید؟
سیر صعودی نرخ ارز تا حدودی ناشی از مسائل روانی است اما مشکل اصلی سوءمدیرت است. ما بحران ارزی نداریم بلکه بحران مدیریت داریم. تا زمانی هم که این بحران حل نشود وضعیت سامان نمی یابد. همان طور که دولت اشاره می کند، درآمد های نفتی کاهش نیافته است اما مشکلات روز به روز بیشتر می شود.
*ادامه این مشکلات به کجا ختم می شود؟ آیا ممکن است که کار به سقوط دولت برسد؟
همان طور که گفتم این وضعیت موجب کاهش محبوبیت دولت است. یکی دیگر از پیامدهای این وضعیت نیز سلب اعتماد مردم از دولت است و این بدترین ضربه را به نظام می زند. سلب اعتماد مردم نسبت به مسئولین کشور مشکلات بسیاری به همراه خواهد داشت و به نظر می رسد که ما در چین وضعیتی قرار داریم. از طرف دیگر شاهد عدم صداقت و دروغ های پی در پی از سوی مسئولان دولتی و به خصوص تیم اقتصادی هستیم. وعده هایی می دهند که عملی نمی شود و این مسائل یکی پس از دیگری به بحران های موجود دامن می زند. آنچه اکنون مانع از سقوط دولت آقای روحانی شده است حمایت های مقام معظم رهبری است. بدون شک اگر این حمایت ها نبود مجلس با شدت بیشتری عمل می کرد. مردم نیز به خاطر این بی اعتمادی مشکلاتی برای دولت پدید می آوردند اما رویکرد رهبری حمایت از دولت است.
*دلیل حمایت رهبری از دولت چیست؟ در شرایطی که مشکلات هر روز عرصه را بر مردم سخت تر می کند و جامعه انتظار دارد که یک نفر گره گشایی کند و به قول شما دولت نیز ناکارآمد است؛ علت حمایت رهبری از یک دولت ناکارامد چیست؟
به نظر من این رویکرد حمایتی بسیار منطقی است زیرا ما باید به صحنه بین المللی نیز توجه داشته باشیم. اگر رهبر انقلاب دست از پشت دولت بردارد و دولت بریزد مثل ایتالیا و امثال آن نیسیتم و مدت ها دچار مشکل خواهیم بود. برای همین هم امام و هم رهبری تاکید دارند که دولت ها باید دوره خود را تمام کنند. نکته دوم این است که اگر غیر از این باشد ، دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود و کشورهای خارجی و دشمنان تهاجمات خود را آغاز می کنند. مهم تر از آن سقوط دولت به تدریج به یک رویه تبدیل می شود. ضمن اینکه دولت سقوط کرده نیز همیشه بهانه داشته و می گوید که اگر فرصت اتمام دولت را داشتم می توانستم مسائل را حل وفصل کنم.
اکنون فرصت لازم به دولت داده شده است اما آقای روحانی و دولت او باید بدانند که خاطرات خوبی برای ملت باقی نگذاشته اند. همه این ها در تاریخ ثبت و ضبط خواهد شد. همان طور که هم دوران احمدی نژاد ثبت شده است و هم صدارات امیرکبیر. این طور نیست که با گذشت زمان مسائل فراموش ود. این همه سال از صدارات امیرکبیر گذشته اما هنوز خاطر آن سی و هفت، هشت ماه در ذهن مردم ماندگار است. در عین حال مشکلاتی که احمدی نژاد برای این کشور پدید آورد هرگز فراموش نخواهد شد. امکانات خوب نفتی در آن 2 دوره داشتیم و به طور میانگین نفت را 110 دلار فروختیم چنانکه در آن هشت سال اندازه 26 سال قبل از آن درآمد داشتیم اما با بی عرضگی و سوءاستفاده آن همه مشکل پدید آورد و مردم هرگز آن مشکلات را فراموش نخواهند کرد.
* حمایت های رهبری از دولت تا کجا ادامه خواهد داشت؟ و پیامد ادامه آن در صورتی که مشکلات سر جای خود باقی باشد، چیست؟
قطعا حمایت های مورد اشاره حد و حدودی دارد و تا ابد ادامه نخواهد داشت. به هر حال این امتیازی برای دولت است و باید از لحظه لحظه و کلمه کلمه آن استفاده کند. به طور طبیعی اگر به حل مشکلات توجه نداشته باشد حمایت ها نیز از او سلب می شود.
*پیش بینی شما در مورد سرنوشت دولت دوازدهم بعد از سلب حمایت های رهبری چیست؟
در این صورت وضعیت خوبی را برای دولت پیش بینی نمی کند و معتقد که سرنوشت خیلی بدی خواهد داشت. به صراحت می گویم که بزرگترین سرمایه دولت روحانی در حال حاضر حمایت های رهبری است و اگر خدای ناکرده این حمایت ها از دولت برداشته شود اتفاق خوبی برای او نمی افتد.
*فکر می کنید دولت روحانی توان استفاده از فرصت این حمایت ها را دارد؟
من تقریبا هیچ اقدام مثبتی در مجموعه عملکرد دولت نمی بینم. اکثر کارها منفی است و مشکلات را بیشتر می کند. می توان به صورت قطع به یقین گفت که کار از دست دولت دررفته و نمی تواند مسایل را حل کند.
*در این شرایط چه توصیه ای برای دولت دارید؟
بهترین کار این است که خود وضعیت را ارزیابی کرده و اگر به این جمع بندی می رسد که قادر به حل و فصل مشکلات نیست، علی رغم حمایت های مقام معظم رهبری از قدرت کنارگیری کند. به هر حال خود آقای رئیس دولت بهتر می داند که قادر است که به شرایط سامان دهد یا خیر. اگر واقعا می داند که نمی تواند جامعه را بیش از این ملتهب نکند. او که وضعیت را می بیند . آفتاب بهترین دلیل برای اثبات خورشید است. به نظر من چیزی نمانده که دولت برای اثبات بی کفایتی خود به آن نیاز داشته باشد.
*گفتید که دولت با ادامه این شیوه مدیریت برای مردم خاطره بدی باقی خواهد گذاشت. فکر می کنید که اگر استعفا دهد، خاطری خوشی از خود باقی می گذارد؟
بالاخره خاطره بهتری است. همین اعتراف به ناتوانی بخشی از گناه او را کم می کند. اگر دولت استفعا دهد فرصت برای آمدن کسانی که توانمندی اداره امور را دارند فراهم می شود. البته در مورد سخن رهبری که فرموند دولت بماند و کار را تمام کند بحث نمی کنم زیرا در صحنه بین المللی نیز نیاز به مانایی دولت داریم. سقوط دولت در این شرایط نشانه ضعف نظام است و حمایت های موجود نیز به همین دلیل است. اگرنه کسی قوم و خویشی با آقای روحانی ندارد و حمایت های فعلی برای سامان دادن به شرایط است. با این حال تاکید می کنم که اگر این توان را در خود نمی بیند کنار رفته و جامعه را بیش از این ملتهب نکند. به نظر من اگر دولت خودش کنار برود خیلی بهتر از آن است که مجلس، مردم یا مقام معظم رهبری به این جمع بندی برسند که دولت باید برکنار شود. شرایط فعلی جامعه به نحوی است که اگر حمایت ها از دولت سلب شود عده ای به شکل دیگری انتقاد کرده و می گویند که چرا از دولت حمایت نشد. مسلما ما نمی خواهیم که چنین فضایی ایجاد شده و شاهد چنددستگی در کشور باشیم لذا خیلی بهتر است که دولت ارزیابی صحیحی از توان خود داشته و در صورت اینکه قادر به ادامه کار نیست، کنارگیری کند.