اندیشه

تبدیل تهدید اختلاف جریان بنی صدر به فرصت

او حرمت رهبر انقلاب؛ امام(ره) را به ظاهر نگاه می‌داشت اما به مطبوعات جیره‌خوار این وظیفه را داده بود که بدنام‌ترین افراد و گاهی اشخاص ساده‌خوشنام را به هتاکی علیه امام(ره) و انقلاب وادارند و به نام آزادی، هرگونه تخریب که می‌خواهند به انجام برساند. بیهوده نبود که پشت‌سر وی از نهضت آزادی آمریکایی گرفته تا ملی‌گرایان وطن فروش و کمونیسم‌های غربگرا ومنافقان کوردل وجوانان فریب خورده قرار گرفتند.
دکتر علیرضا اسلامی

 رویکرد تفرقه و اختلاف جریان بنی صدر و نحوه مدیریت امام خمینی(ره)

گرچه وقایع صادق انقلاب اسلامی فراوان بوده است لاکن تاریخ انقلاب از وقایع کاذب نیز خالی بود و میتوان نشانی از واقعههای کاذب در آن یافت. از آن جمله انتخابات ریاستجمهوری بنی صدر بود، واقعهای که بسیاری فریب ظواهر آن را خوردند و در معنا و باطن غافل شدند و خوش باوران آن را دنباله طبیعی وقایع صادق انقلاب انگاشتند. بنی صدر نیز به این باور دامن میزد که گویی به تنهایی مظهر واقعهای است که به مردم ایران عطا شده است غافل از آن که، کذب این واقعه از کذب رفتار و گفتار و نوشتار بنی صدر آشکار بود. او مثل همه فریبکاران، چهرهای حق به جانب به خود میگرفت و چنین القاء میکرد که مظهر دانش واخلاف و قانونگذاری و خردورزی است و مخالفان او در جهت مقابل قرار دارند. او حرمت رهبر انقلاب؛ امام(ره) را به ظاهر نگاه میداشت اما به مطبوعات جیرهخوار این وظیفه را داده بود که بدنامترین افراد و گاهی اشخاص سادهخوشنام را به هتاکی علیه امام(ره) و انقلاب وادارند و به نام آزادی، هرگونه تخریب که میخواهند به انجام برساند. بیهوده نبود که پشتسر وی از نهضت آزادی آمریکایی گرفته تا ملیگرایان وطن فروش و کمونیسمهای غربگرا ومنافقان کوردل وجوانان فریب خورده قرار گرفتند.

شهیدبهشتی دراینباره میگوید: «آقای بنی صدر خودشان را یک رهبر میدانستند!  یک رئیسجمهور که رهبر است و با امام(ره) تعارف میکردند.

 عملاً در مقابل امام (ره) بود. نامههای ایشان همهاش انشاءالله منتشر خواهد شد و نشان خواهد داد... فقط از نظر عاطفی مثلاً مرحمت میفرمودند که روبهروی امام(ره) علناً نایستند» و بعد اشاره میکنند که وی در یک نوار گفته است که: «من بزرگترین اندیشه معاصرم و کتاب تضادو توحید من بزرگترین اثر قرن است» بعد میفرمایند: «کسی که این قدر خود بزرگبین است، این در راستای امامت قرار میگیرد؟ این در طول امامت قرار میگیرد؟ این درعرض امام (ره) است. »

 

 چگونگی مواجهه امام (ره) با این جریان

در جدول روبهرو تأکیدات امام خمینی(ره)درخصوص کلمات تفرقه، اختلاف و اختلافات و تأکید به وحدت را در ادوار مختلف در سخنان ایشان ملاحظه مینمایید:

 در مجموع از بیانات امام خمینی(ره)آشکار است که:

1-در ابتدا(از تاریخ 21/6/1358 تا 15/11/1358 قبل ازانتخابات) دو،سه بار از بنی صدر نام میبرند.

2-از تاریخ تنفیذ رأی ملت به بنی صدر (15/11/1358) پانزده روز بعد به وی حکم فرماندهی کل نیروهای مسلح را میدهند.

3-از تاریخ مذکور تا 20/3/1360 دعوت امام (ره) به وحدت همه مسئولین و عدم تفرقه است و بهتدریج از بنیصدر میخواهند خط خود را از اطرافیان نامناسب جدا کند.

4-ازتاریخ 25/11/1359 وی را از ایراد سخنرانی منع میکنند.

5-از تاریخ 20/3/1360(حدود 16 ماه پس از ریاستجمهوری وی) او را از فرماندهی کل نیروهای مسلح عزل میکنند.

6-تذکرات و نصایح امام (ره) به بنی صدر صریحتر میگردد تا 1/4/1360 که پس از رأی عدم کفایت سیاسی مجلس، بنی صدر را از ریاستجمهوری عزل میکنند.

7-پس از آن تذکر میدهند به توبه و بازگشت وجداکردن خط وی از منافقین و همراهان.

8-امام (ره) در ابتدا همه را همراه بنیصدر میخواهند که اختلافی نباشد، سپس وی را یک فرد نشان میدهند که شخصاً قدرتی ندارد و بهتدریج وی را از جمع جدا میکنند.

 

 مراحل تبدیل شدن جریان بنی صدر به تهدید

لذا میتوان گفت:

1-از ابتدا انقلاب 22/11/1357 تا 25/12/1359 (ظرف 25 ماه) بتدریج بنی صدر تبدیل به یک موضوع اجتماعی و عام با 11 میلیون رأی میگردد.

2-از تاریخ مذکور که بنی صدر را از سخنرانی منع میکنند تا 20/3/1360(یعنی سه ماه) میتوان گفت موضوع در مراحل سیاسی است.

3-از تاریخ مذکور که وی را از فرماندهی کل نیروهای مسلح عزل میکنند تا 1/4/1360 که وی را از ریاستجمهوری عزل میکنند(یعنی 12 روز) موضوع امنیتی است تا وی فرار میکند.

4-از 11 میلیون رأی اولیه در 15/11/1358 به بنیصدر کسی همراه او در تاریخ فرارش باقی نمی‌‌ماند.

5-در واقع امام خمینی(ره)با تدبیر و مدیریت خود یک پدیدهای که تبدیل به تهدید شد رامدیریت فرمود و الا کشور و نظام دچار بحران فوقالعاده میشد. نمودار مراحل و روند این تهدید را به شرح  روبهرو ملاحظه میکنید.

 

 مراتب تهدید جریان بنی صدر

همانگونه که ملاحظه گردید جریان بنی صدر بهتدریج مراتب زیر را طی کرده است:

1-موضوع – در ابتدا بنی صدر یک موضوع مثل سایر موضوعات بود.

2-مسئله – پس از آغاز انتخابات به یک مسئله تبدیل شد.

3-مشکل – در جریان معرفی نخست وزیر از سوی وی و تشکیل کابینه این مسئله تبدیل به یک مشکل گردید و مذاکرات مختلف برای حل مشکل صورت پذیرفت.

4-معضل – با شروع جنگ تحمیلی و سخنرانیها و مقالات آشوب برانگیز وی و طرفدارانش مشکل تبدیل به یک معضل شد که حضرت امام (ره) یک گروه هیأت حل اختلاف تشکیل دادند.

5-خطر – با بالا گرفتن معضل و جریان 14 اسفند، احساس خطر شد وامام (ره) وی را از فرماندهی کل قوا عزل کردند.

6-بحث – این خطر تبدیل به بحث روز مردم و رسانهها و مجلس شورای اسلامی گردید و بحث عدم کفایت سیاسی او مطرح و به تصویب رسید.

7-بحران – با پیوند بنی صدر باگروهکهای مسلح و اغتشاشات بهویژه منافقین و عزل وی از ریاستجمهوری توسط امام، موضوع به بحران تبدیل شد.

وی از کشور با خلبان شاه و سرکرده منافقین(مسعود رجوی) به فرانسه گریخت و فاجعه انفجار 7 تیر 1360 در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی رخ داد.

لاکن این موضوع که تبدیل به یک بحران شد با تدبیر امام (ره) مدیریت و هدایت گردید و تبدیل به یک فرصت برای انقلاب گردید و خود سبب انسجام و وحدت ملی گردید بهنحوی که هیچ جمع و فرد قابل ذکری طرفدار وی نماند و در صورتی که بنیصدر موفق میشد از رأی دهندگان به خود (11 میلیون نفر) یک لشکر بسازد و به جنگ مجلس و امام (ره) و نظام برود، تصور کنید چه بحرانی در کشور ایجاد میشد یا اگر امام خمینی(ره) وی را در طول جریان عزل میکردند یا دستور به بازداشت وی میدادند چه بلوا و اغتشاشی بین طرفداران و مخالفانش روی میداد؟

 

 سنجش نوع و میزان تهدید جریان بنی صدر

1-توانمندی تهدید؛ میتوانست بسیار بالا باشد، بهویژه با رأی 11 میلیونی بنی صدر علیه نظام و امام (ره) و...

2-عمق تهدید؛ منافع بنیادی نظام را هدف گرفته بود شامل جایگزینی امام (ره) و استحاله نظام.

3-دامنه تهدید؛ به دلیل نوع بازیگران، مردم و بنیصدر و طرفداران وی و سازمان مجاهدین خلق(منافقین) پیچیده، گسترده، منسجم بود.

4-زمان تهدید؛ به دلیل ناآگاهیهای سیاسی مردم در ابتدا انقلاب، بیماری امام (ره)، عدم تشکیل ارکان نظام وتثبیت آن، حضور منافقین مسلح و سایر گروههای التقاطی و کمونیست و... تجزیهطلب در داخل، عدم کادرپروری نظام، حمله ارتش بعث عراق، جریان گروگانگیری از لانهجاسوسی، فقدان توان نظامی، خالی بودن خزانه و... بسیار حساس بود.

5-نوع تهدید؛ از لحاظ محتوا، سیاسی – اجتماعی بود که به نظامی گرایش یافت.

6-سطح تهدید؛ را میتوان ملی ارزیابی نمود زیرا در سطح کشور وسعت داشت.

7-جغرافیای تهدید؛ داخلی بود هر چند در صورت تحقق آثار خارجی نیز داشت.

8-جنس تهدید؛ عینی بود نه ذهنی.

9-انگیزه تهدید؛ عمدی بود نه سهوی واشتباهی و از روی غفلت

10-کار ویژه تهدید؛ واقعی و اصلی بود که اصل نظام تغییر کند نه بهصورت ایذائی که افکار را منحرف کند برای اقدام دیگر.

* این متن تلخیصی از کتابی است با عنوان « عدم انسجام ملی از دیدگاه امام خمینی (ره)» که توسط دکتر علیرضا اسلامی چاپ شده است.

https://shoma-weekly.ir/23WGKa