موضوع حمایت از تولید ملی در کنار چالش اجرای فاز دوم طرح هدفمندی و افزایش یارانههای نقدی ما را بر آن داشت تا گفتگویی صمیمانه داشته باشیم با دکتر وحید شقاقی شهری، دارای دکتری اقتصاد و مدرس دانشگاه که مشکل اقتصاد ایران را ذات سوداگر آن میداند:
* آقای دکتر شقاقی به عنوان سئوال اول افزایش یارانهها را تا چه میزان در افزایش تورم موثر میدانید؟
چندی پیش طی نشستی تخصصی در مجمع تشخیص مصلحت نظام با دکتر فرزین (رییس ستاد هدفمندی یارانهها) این بحث به صورت جدی مطرح شد و ایشان بر اساس آمارها و مدارکی مستند ثابت کردند که حجم یارانه نقدی در کل به میزانی نبوده که روی تورم اثر جدی داشته باشد و من نیز از نظر علمی این استدلال را میپذیرم.
موضوع اصلی در مورد تورم در ایران این است که اصولا اقتصاد ما تولید محور نیست و یک اقتصاد سوداگر است شاید باورش سخت باشد اما هم اکنون ۳۵۰ میلیارد دلار نقدینگی در دستان مردم ایران موجود است که این در ذات خود عدم گرایش فرهنگ ملی به سرمایه گذاری و تمایل به سوداگری را نشان میدهد. البته این مساله ذاتی یک ملت نیست بلکه معلول سیاستگذاریهای دولتهاست و به راحتی قابل تغییر است.
* یعنی به نظر شما هدفمندی اثر تورمی نداشته و با این افزایش یارانهها تشدید نمیشود؟
قطعا این طور نیست که اثر تورمی نداشته باشد ولی آن چنان محسوس نبوده و معتقدم افزایش سود سپردههای بانکی که پس از مقاومت شش ساله دکتر احمدینژاد بالاخره با آن موافقت شد اثر آن را تا حد زیادی خنثی میکند.
این مساله سکه و دلار که مشاهده شد اینها در اثر یارانه ماهی ۴۵ هزار تومانی ایجاد نشده بلکه عدد ۳۵۰ میلیارد دلار که کل نقدینگی کشور ماست آن قدر بزرگ است که مثل سیل به سمت هر بازاری سوق داده شود آن را از جا میکند.
* پس مشکل اصلی که عامل این مصائب است در کجاست؟
همین عدم گرایش به تولید اصل مشکل است. مردم سرمایههای خود را سرمایه گذاری نمیکنند نگه میدارند و یا برای سرمایه گذاری به تصور خود به کارهای غیر مولد دست میزنند که سرمایه گذاری نیست و سوداگری محسوب میشود.
* علت چیست؟
واضح است چون هزینه سرمایه گذاری در کشور ما بالاست. هزینه تولید در ایران خیلی زیاد است و بدتر از آن از دیگر سو سوداگری در کشور ما هزینه ندارد و مردم به راحتی میتوانند از کار غیر مولد درآمد کسب کنند. خوب در چنین شرایطی چه کسی به سمت تولید میرود؟
در همه جای جهان تولید سخت است و اگر بشود بدون تولید کردن درآمد داشت کسی به سمت تولید نمیرود، در ایران ما ریسک و هزینه سوداگری را حذف کردهایم به طوری که طبیعتا همه اول به سمت آن میروند.
* میشود مثال واضحی بزنید؟
مسکن نمونه واضح آن است خانهای میخرید و سال بعد با افزایش قیمت جدید آن را میفروشید که گاهی ممکن است تا دوبرابر برسد در حالی که شما هیچ ارزش افزودهای در اقتصاد ایجاد نکردهاید.
همین را در سایر اقتصادهای مولد ببینید در آمریکا هر معامله مسکن یا ملکی با ۲۵ درصد مالیات مواجه است. پس هیچ معامله مسکنی در غیر ضرورت انجام نمیشود یعنی فقط به هنگام نیاز واقعی به خرید و فروش مسکن خود اقدام میکنند. در اروپا چنین نیست اما افزایش قیمت ناگهانی مسکن مشمول صد در صد مالیات است یعنی شما خانهای را خریدهاید به قیمتی و اکنون دو برابر شده شما مبلغ جدید را از مشتری میگیرید ولی بیش از ۹۰ درصد از افزایش قیمت در یکسال گذشته را مالیات میدهید زیرا این منطقی نبوده که خانه در یکسال ۱۰۰ درصد رشد کند و شما بدون ایجاد ارزش افزوده این سود را بکنید پس این سود متعلق به دولت و خرج مصارف عمومی (همه مردم) میشود.
میبینید که قوانینشان فرق دارد اما بر اساس یک عقلانیت طراحی شده است که کسی به دنبال سود آوری از کار غیر مولد نباشد خوب در چنین جامعهای تولید شکل میگیرد و این راه صحیح حمایت از تولید ملی است.
* سایر بازارها چه؟
شقاقی: اصلا تنها راه همین است مجلس و دولت همه بازارهای غیر مولد مثل دلار و سکه و مسکن و دلالی و غیره را یافته و برای هرکدام مالیاتها و قوانینی وضع کنند که هزینه سوداگری در آنها بالا برود. آنگاه خود به خود سرمایههای مردم به سمت تولید هدایت خواهد شد آن زمان تازه نوبت به رفع مشکلات تولید کنندگان میرسد.
* مثل عدم پرداخت یارانه تولید؟
شقاقی: البته از نظر من مشکلات تولید کنندگان در ایران بقدری زیاد است که اگر اولویت بندی کنیم این مورد در اولویت هشتم به بعد قرار میگیرد. برخی مشکلات تولید کنندگان را ما اصلا نمیفهمیم و برای آن واژه نداریم مثلا در متون اقتصادی جدیدا مشاهده میشود که از واژهای تحت عنوان مالیات زمان استفاده میکنند این واژه را ما اصلا نداریم و برای آن هم ارزش قائل نمیشویم.
وقتی دولت صرفا برای اعطای یک مجوز ساده شش ماه تولید کننده را معطل میکند در حقیقت دارد از او یک مالیات دیگر هم میگیرد که ما به آن مالیات زمان میگوییم پول و سرمایه او مستهلک میشود. مدت طولانی تری توان تولیدی او به تعویق میافتد و اینجا کل تولیدی که میتوانسته در این مدت بکند ضرر اوست که در واقع ضرر کل جامعه است و ما به آن مالیات زمان میگوییم.
از نظر من مشکل اول تولید در ایران این است که دولت خود را رقیب بخش خصوصی میبیند. ابتدا باید دولت دست از این رقابت نابرابر بردارد و در زمینههایی که خصوصیها دارند کار میکنند و میتوانند تولید کنند هیچ دخالتی نکند نه اینکه یک کارخانه دولتی و یک خصوصی با هم رقابت کنند که نتیجه آن از قبل مشخص است. مشکلات بعدی مواردی مثل مشکلات بانکی و عدم تامین اعتبار کافی برای تولید کنندگان توسط بانکهاست مشکل دیگر همین سود ده بودن سوداگری و عدم تمایل مردم به سرمایه گذاری در تولید است. ما این مسائل را برطرف کنیم خود به خود تولید در کشور شکل میگیرد و رونق پیدا میکند
* تصور شما از تاثیر شعار سال بر افزایش حمایت از تولید داخلی در اقتصاد کشور چیست؟
قطعا موثر است به شرطی که دچار درک غلط و تکرار اشتباهات گذشته نشویم. برخی متاسفانه در چند روز گذشته بحث جایگزینی واردات را به عنوان تفسیر این شعار مطرح کردهاند در حالی که این یک استراتژی غلط است وقتی با هدف بازارهای داخلی تولید شود قطعا موفقیت آمیز نخواهد بود زیرا درهای اقتصاد جهان را نمیتوانیم ببندیم اما وقتی ما با هدف تسخیر بازارهای خارجی و بخشی از اقتصاد جهان آن هم در کشورهای هدف از پیش مطالعه شده تولید کنیم قطعا در بازارهای داخلی هم موفق خواهیم بود یعنی تفسیر این شعار باید حمایت از تولیدات صادرات محور باشد در این صورت در داخل هم موفق خواهیم بود و اصطلاحا چونکه ۱۰۰ آمد ۹۰ هم پیش ماست.