زنان

تأثیر یک نابهنجاری اجتماعی در تغییر سبک زندگی

ین روزها مکررا توسط رهبر انقلاب تأکید و به تبع به واسطه مسئولین مورد پی گیری قرار گرفته است؛زیرا طرح یک الگوی بومی برای تمام ابعاد زندگی و به ویژه در بعد مصرف می تواند در شرایط فعلی تحریم بسیار راهگشا باشد و البته سهم زنان در این اثناء به عنوان نیمی از جمعیت پویای جامعه ایرانی اسلامی و همچنین مدیران خانواده ها در ابعاد گوناگون غیر قابل انکار است و با سرمایه گذاری و آموزش این قشر می توان بسترهای لازم برای مقابله با ضد فرهنگ ها و اشاعه فرهنگ های سالم را مهیا نمود.
الهام آذر- اصولا در دنیای جدید، کالاها و اشیاء از شکل سنتی خود که به‌ عنوان ابزاری برای رفع نیازها به‌کار می‌رفتند، خارج شده‌اند و مصرف کالا و خدمات، دیگر تنها ارضا کننده یک دسته از نیازهای زیستی نیستند؛ بلکه کالاها و مصرف آن‌ها به ‌عنوان نماد و نشانه‌ای بر منزلت و شخصیت اجتماعی و به‌ مثابه ابزاری جهت نشان دادن منزلت اجتماعی افراد مورد توجه مصرف‌ کننده قرار می‌گیرند. در جهان امروز مصرف، به‌ عنوان یک وسیله‌ی هویت ‌ساز معرفی شده و مصرف‌ کننده با مصرف و نمایش دادن کالاهای تحت تملکش، در صدد خلق و حفظ هویت خویش است او در واقع به سمت الگوی مصرف هویت‌ بخش و مصرف متظاهرانه ای روی آورده است که از جایی فراتر از مرزهای خود به او القاء شده است. این فرهنگ دنیای جدید که مصرف را معیار و ملاک شخصیت و کالا را وسیله‌ی هویت‌بخشی در نظر گرفته، خود موجب افزایش مصرف و پدید آمدن نوعی مسابقه‌ی مصرف در میان افراد جوامع شده است
از سوی دیگر یکی از مشخصه‌های بارز فرهنگ سنتی ایرانی‌ها که ارتباط مستقیم با الگوی مصرفی و سبک زندگی آنان دارد، پدیده‌ی چشم و هم چشمی در خانواده‌ها و به خصوص در میان زنان است. این ویژگی در ارتباط با پدیده‌ی یاد شده در ایجاد نیاز کاذب در مصرف کننده تأثیر ویژه‌ای دارد. به نظر می‌رسد که مؤلفه‌ی چشم و هم چشمی در ایجاد این پدیده‌ی اجتماعی بسیار مؤثر بوده است؛ به این معنا که هم در ایجاد و هم در علت و انگیزه، نقش چشم و هم چشمی را می توان مهم ارزیابی کرد. در حقیقت اشخاصی که گرفتار این نابهنجاری هستند، بیش از هرچیز تحت تأثیر یک سلسله از حواس خود و در رأس آن قوه بینایی خویش قرار دارند و با توجه به مسأله‌ی رقابت که در این اصطلاح نهفته است، اشخاص برای دست یابی به اهداف رقابتی، دست به انواع و اقسام کارهایی می‌زنند که در چشم دیگری بزرگ جلوه کند و به نوعی از این طریق خودنمایی کرده و برتری و چیرگی خویش را نشان می دهند. چشم پرکنی و برتری جویی هدفی است که در این نوع رفتار می‌توان شناسایی کرد و این امر در صورت عدم مدیریت صحیح منجر به تغییر در سبک زندگی اسلامی می شود زیرا رواج این پدیده به ویژه در بین جامعه زنان  که  مدیران درون خانواده ها هستند و می توانند مصرف و نحوه  صحیح آن را هدایت نمایند می تواند بسیار مخرب باشد و در طولانی مدت سبب آسیب هایی نظیر آنچه امروز جامعه ایرانی شاهد آن است گردد اما این نابهنجاری اجتماعی در دوران تحریم های اقتصادی که عموما  نظام عرضه و توزیع به دلیل پاره ای از خباثت های دشمنان با مشکلات عدیده ای مواجه شده است می تواند از درون یکایک خانواده ها کشور را دچار آشفتگی اقتصادی بیش از بیش نماید ؛زیرا در این دوران مصرف یک سری از کالاهای غیر ضروری و لوکس سبب هدر رفت ارز می گردد و به تحقیق زنان می توانند از طریق مدیریت مصرف در این مقوله نقش به سزایی را در برابر سد تحریم ایفا نمایند اما به جهت روانشناختی مسأله‌ی چشم و هم چشمی، ریشه در اصول غریزی و فطری بشر دارد و بازخوانی آن نشان می‌دهد که این رفتار به سبب تحلیل نادرست از موقعیت خود در جهان و زندگی اجتماعی برای افراد پدید می‌آید. شخصی که گرفتار بیماری و نابهنجاری اجتماعی چشم و هم چشمی می‌شود در حقیقت دچار جهل و ناآگاهی از وضعیت و موقعیت خود به عنوان انسان و هدف از زندگی است و از یک غریزه‌ی درست و فطرت سالم به شکل نادرستی بهره‌برداری کرده است و قدرت و توانی که در نهاد بشر قرار داده شده تا با کمک آن خود را به سعادت برساند ابزاری برای بازدارندگی وی از ترقی و کمال می‌شود و جلوی رشد و تکامل او را می‌گیرد. این گونه است که ظرفیت و توان خود را در جایی هزینه می‌کند که سودی برایش ندارد اما نگاهی اجمالی به الگوی مصرف ما را به این سمت رهنمون می سازد که تأثیر چشم و هم چشمی در الگوی مصرفی افراد به این شکل است که مقایسه‌های نابه‌جایی که در چشم و هم چشمی اتفاق می‌افتد باعث می‌شود، افراد برای به اصطلاح «کم نیاوردن» در مقابل دوست، فامیل، همسایه و همکار، خود را بالاتر از آن چیزی که هست وانمود کرده و یا سعی کند بیشتر از آن چیزی که دارد را به رخ طرف مقابل بکشد. یکی از مؤلفه‌هایی که شامل این رقابت می‌گردد، مصرف کالاها اعم از پوشاک، لوازم منزل وغیره، و یا برخورداری از امکانات رفاهی مانند خانه، ماشین وغیره است که علاوه بر ایجاد دردسر و بعضا بحران به ویژه در خانواده ها ،اجتماع را نیز با مشکلات بزرگی مواجه می سازد اما در مجموع تنها راه علاج این پدیده عصر جدید بازگشت به خویشتن و تفحص پیرامون سبک زندگی است که این روزها مکررا توسط رهبر انقلاب تأکید و به تبع به واسطه مسئولین مورد پی گیری قرار گرفته است؛زیرا طرح یک الگوی بومی برای تمام ابعاد زندگی و به ویژه در بعد مصرف می تواند در شرایط فعلی تحریم بسیار راهگشا باشد و البته سهم زنان در این اثناء به عنوان نیمی از جمعیت پویای جامعه ایرانی اسلامی و همچنین مدیران خانواده ها در ابعاد گوناگون غیر قابل انکار است و با سرمایه گذاری و آموزش این قشر می توان بسترهای لازم برای مقابله با ضد فرهنگ ها و اشاعه فرهنگ های سالم را مهیا نمود.

*کارشناس جامعه شناسی

https://shoma-weekly.ir/cFELrM