این خیلی خوبه که آدم صداقت داشته باشه امّا وقتی کاپیتان تیم ملی باشه و طی چند ماه گذشته کسی نبوده که از شایعه! اختلافش با رحمتی خبر نداشته باشه... نکنید آقایان از این کارها! نا سلامتی شما الگو هستید. البته ما هم هیچ وقت نفهمیدیم که وسط این همه آدم چرا شما الگو شدید؟! شاید بهخاطر ماشینهایی است که سوار میشین! آقای الگو! کاپیتان! جلوی اون همه دوربین با اعتماد بهنفس کامل و با اقتدار لازم میگی از رفتن رحمتی ناراحت نیستم؟ خب، یه جوری جواب میدادی که نه دروغ بشه و نه کسی فکر کنه که شایعه است و همش راست بوده. مگه نشنیدی که حافظ گفته: «سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز.»
حماسه انتقام
خاصیت کشور ماست. قبل از بازی های ملی همه به تأسی از جواد خیابانی صحبت از حماسه و انتقام و این جور حرف ها میکنن، امّا بعد بازی: در صورت برد ایران حماسه سازی ها آنقدر بالا می گیرد که کل مشکلات فوتبال ما در لحظه گل های تیم ملی از بین می رود و فوتبال ما یک آن پاک می شود. حالا اگر ببازیم. «ای کی روش خدا بگم چیکارت کنه! الهی به زمین گرم بخوری! اصلاً یه کم از گذشته ات برامون بگو ببینم تا حالا جایی قهرمان شدی؟» حالا حکایت بازی لبنان است که ما در لبنان در مقدماتی جام جهانی بهشون می بازیم و در یک بازی نه چندان مهم از مقدماتی جام ملتها انتقام میگیریم آن هم با پنج گل! به نظر شما حتی اگر همین بازی در لبنان بود و بازهم ما پنج گل می زدیم هم میشد اسمش را انتقام گذاشت؟ مثل اینکه رفقا فراموش کرده اند افتخار اولین باخت به بعضی از تیم های آسیایی در همین مدت کوتاه گذشته بهدست آمده است، از جمله باخت به لبنان! «بله؟ جانم؟ ادامه ندیم؟ کیروش جان ناراحت میشن؟ آخی، نازی! چقدر هم دل نازک تشریف دارن!»
ما الگو نخواستیم
معلوم نیست اینجا چه خبر است؟ بازیکن جماعت در فوتبال ما هر کاری دلش بخواهد میکند. دلیلش هم مشخص نیست. توهین به خبرنگار و هوادار و از طرف بازیکنان ادامه دارد و به قول اولیایی که البته خیلی هم عصبانی است: « برخی فوتبالیستها فکر میکنند که چون فوتبالیست هستند میتوانند هر تخلفی را مرتکب شوند و جامعه هم به آنها بدهکار است! برخی مدیران هم متأسفانه روی تخلف بازیکن سرپوش میگذارند و این فاجعه است.» اولیایی در ادامه از این هم عصبانیتر میشود:« در تیم پاس همدان این فرد تخلفی مرتکب شد که آن را بازگو نمیکنم. فقط متأسفم که چرا چنین فردی مورد حمایت قرار گرفته و میگیرد. خدا کسانی را که روی تخلفات او سرپوش گذاشتند را لعنت کند!» ماجرا از این قرار است که در پایان دیدار تدارکاتی استقلال و پیکان، خبرنگاری در حال گفتوگو با پسر قلعهنویی درباره این دیدار بود که در همین حین حنیف عمرانزاده با بیاحترامی و به کار بردن الفاظ ناشایست به خبرنگار توهین کرد. پس از این برخورد ناشایست عمرانزاده، خبرنگار قصد داشت همراه با هوتن قلعهنویی محل را ترک کند ولی عمرانزاده با صدای بلند از پسر قلعهنویی خواست تا مصاحبه نکند و با به کار بردن الفاظ بسیار ناشایست قصد مضروب کردن خبرنگار را داشت که حاضرین مانع از مضروب شدن خبرنگار شدند.