اندیشه

بوسه پر برکت بر پای پدر

پدرم وقتی این علاقه و احترام من را دید، دستش را به سمت آسمان بلند کرد و فرمود: پسرم، خدا عزتت را زیاد کند و تو را از خادمین اهل بیت علیهم السلام قرار دهد. مرحوم آیت‌الله العظمی شهاب الدین مرعشی نجفی(ره) می فرمودند: هرچه دارم از برکت آن دعای پدر است.

مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) میفرمودند: روزی هنگام ظهر، مادرم گفت: پدر را برای ناهار صدا کن به طبقه بالا رفتم تا پدر را صدا بزنم، دیدم در حال مطالعه به خواب رفته اند، اگر ایشان را صدا نمی زدم ، شاید مادرم ناراحت می شد و اگر بیدارش می کردم، شاید موجب رنجش پدر می شد. خم شدم، لبهایم را کف پای پدر گذاشتم و چند بوسه زدم تا اینکه به آرامی بیدار شده و فرمودند: شهاب الدین! تو هستی؟ گفتم بله آقا.

پدرم وقتی این علاقه و احترام من را دید، دستش را به سمت آسمان بلند کرد و فرمود: پسرم، خدا عزتت را زیاد کند و تو را از خادمین اهل بیت علیهم السلام قرار دهد. مرحوم آیتالله العظمی شهاب الدین مرعشی نجفی(ره) می فرمودند: هرچه دارم از برکت آن دعای پدر است.

قرآن را با توجه نمی خوانی و گله داری؟

آقای انتظام کاشمری نقل می کرد که : به خدمت حاج شیخ حسنعلی اصفهانی عرض کردم: دستوری مرحمت فرما که توفیق تهجد یابم و گشایشی در کارم حاصل شود. فرمودند: هر صبح، از تلاوت قرآن مجید مخصوصاً (سوره یس) غفلت منما، انشاء الله توفیق رفیق خواهد گشت. به کاشمر بازگشتم و هر بامداد، در حین راه رفتن، به قرائت سوره یاسین مداومت می کردم، اما نتیجه ای به دست نمیآمد. سال دیگر در ایام عید به مشهد مشرف شدم و در یک شب بارانی برای اصلاح کاری به خانه یکی از علماء شهر رفتم چون در آن شب آقا به بیرونی نیامده بود، دست خالی بیرون آمدم و اندیشیدم: خوب است به خدمت حاج شیخ حسنعلی شرفیاب شوم و ازعدم حصول نتیجه او را آگاهی دهم. با این فکر به منزل حاج شیخ آمدم، دیدم که جماعتی در اطاقند و در بسته است و ایشان، مشغول گفتار و موعظه هستند.

با خود گفتم: اگر در اینحال به اطاق روم، ممکن است که جایی برای نشستن من نباشد و دیگر آنکه شاید سخن شیخ به سبب ورود من به اطاق، قطع شود. از این رو بود که پشت در نشستم و به سخنان ایشان گوش دادم تا مجلس تمام شد و به حضورش شرفیاب شوم.

در همین زمان، ناگاه شنیدم که مرحوم حاج شیخ موضوع فرمایشات خود را تغییر دادند و فرمودند: برخی از من دعای توفیق سحری و گشایش امور می خواهند، دستور می دهم که قرآن تلاوت کنند، لیکن به جای آنکه رو به قبله و در حال توجه به قرائت پردازند، در حال راه رفتن، سوره یاسین می خوانند و بعد به قصد گله می آیند که از دستور من حاصلی نگرفته اند!

https://shoma-weekly.ir/gzDvbG