این روزها استفاده از این نوع متن در پذیرش و جذب نیروی زن برای اشتغال تقریبا عادی شده است و با نگاه به صفحات آگهی های روزنامه ها و یا اطلاعیه هایی که در سطح شهر روی دیوارها خودنمایی می کنند می توانیم به وفور این مهم را مشاهده کنیم.
صاحب این آگهی ها قبل از هرچیز به کسب درآمد بیشتر و پرداخت حقوق کمتر می اندیشد، زیرا در درون خود اعتقاد دارد که زیبایی ظاهر نیروی مورد استفاده، به دلیل وجود عناصر جذابیت باعث جذب ارباب رجوع می شود و این نیروی کار به صرف زن بودنش می تواند با دستمزد بسیار حداقلی و عدم اختصاص امکاناتی مثل بیمه به او و تحقق هدف سود دهی اش با صرف کمترین هزینه کمک کند، اما شکل گیری این نوع خاص از استخدام را می توان در تفکر: «من باید شاغل باشم» دختران جوان امروز بررسی کرد.
این تفکر البته زمانی شکل می گیرد که دختران جوان برای رفع نیازهای دست چندم خود از سوی سرپرست خانوار تحت حمایت قرار نمی گیرند و ناچارند برای مرتفع کردن این نیازها، خودشان دست به کار شوند و بدون درنظر گرفتن شخصیت خود به کارهایی مشغول شوند که با هویت شان هیچ سنخیتی ندارد و در حقیقت با بهایی ناچیز هویت اصلی خویش را به کارفرما می فروشند و این تازه آغازی برای درگیر شدن در یک بحران است؛ زیرا این مشاغل معمولا در سطوحی مثل منشی گری و فروشندگی و بازاریابی در
شرکت ها و مراکز شغلی آزاد هستند و به دلیل ارتباط با افراد گوناگون ممکن است امنیت اجتماعی و روانی آن ها در محیط کار دستخوش آسیب های گوناگون شود که بعضا بسیاری از آن ها جبران پذیر نخواهد بود، البته باید یادآور شد که گرایش به این مشاغل تنها مختص دختران نیست بلکه گاهی زنان به دلایل مشکلات اقتصادی و یا هویت یابی اجتماعی به شرایط این گونه کارها قانع می شوند؛ کارهایی که جز لطمه روحی عواید دیگری برای زنان ندارد.باگذشت زمان نه چندان زیادی از این شیوه خاص جذب نیروی کار زن در بازارکار و تأثیرات منفی آن در جامعه می بایست موعد حل این قضیه به زودی فرا برسد و ابتدا وزارت کار مستقیما وارد عمل شود و قبل از هرچیز به شناسایی متولیان این گونه مشاغل با همکاری مستقیم مردم بپردازد و سپس قوای قانون گذار با عزمی جزم، قوانینی برای حمایت از این زنان که البته به خاطر رفع نیازهای اولیه زندگی و تأمین معاش ناگزیر به حضور در این مشاغل شده اند وضع نماید و یا توسط نهادهای متولی سعی در کارآفرینی برای این زنان در
محیط هایی مناسب شود تا علاوه بر تأمین مالی، آن ها از آسیب های احتمالی اجتماعی که در اثر عدم رعایت قوانین اجتماعی و اخلاقی حاکم بر جامعه ممکن است آن ها را تهدید کند در امان بمانند و از این راه سلامت روانی جامعه زنان شاغل ما تأمین گردد تا بازتاب های مثبت آن را در آینده ای نه چندان دور در خانواده ها و سپس در کل جامعه ایران اسلامی ببینیم.