اندیشه

به مناسبت سالگرد ارتحال آیت الله حق شناس

.. این روحانی پرهیزکار و پاک نهاد به خاطرتربیت جوان‌های مؤمن و معرفت جوی در طول ده‌ها سال،حق بزرگی بر گردن همه‌ی مشتاقان معـارف اسـلامی دارد و امید است برکات ناشی از نفـس پاک و مؤثرایشان همواره مستدام شود. خداوند روح مطهر او را با اولیائش محشور فرماید .
نفـس پاک
امیر زینلی
مرحوم آیت ‌الله میرزا عبدالکریم حق شناس(تهرانی) در سال 1298 ه.ش در تهران دیده به جهان گشود. وی تحصیلات مقدماتی و ادبیات را در محضر آیت ‌الله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی فرا گرفت و عرفان را نیز از محضر آیت‌الله شاه‌آبادی تلمذ کرد. همچنین دروس فقه و اصول را در هجرتی که به قم داشتند از محضر بزرگانی چون آیت‌الله حجت و آیت‌الله خوانساری و آیت‌الله العظمی بروجردی فرا گرفتند. مدتی نیز از محضر فقه و اصول امام خمینی بهره‌مند شدند و البته مراوداتی در بحث اخلاق با امام راحل نیز داشتند.وی اجازه اجتهاد خود را از بزرگانی چون آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی، ‌آیت‌الله سید محمد حجت، شیخ عبدالنبی عراقی و آیت‌الله شاه آبادی دریافت کرد. آیت‌الله حق‌شناس افزون بر زبان عربی به زبان‌های فرانسه و انگلیسی هم مسلط بود.

مردم گفته‌اند عبدالکریم
در سال 1373 ه.ق که جناب حاج شیخ محمدحسین زاهد وفات کردند، بنا به درخواست اهل مسجد و محل، آیت‌الله بروجردی به آیت‌الله حق‌شناس دستور دادند تا برای حل مشکلات دینی و رسیدگی به امور شرعی آن مسجد، به تهران عزیمت کنند. در این زمینه ایشان خود می‌فرمایند: «مردم به قم آمدند و تقاضای کسی را فرمودند. مرحوم امام خمینی قدس سره که آن روز در محضر آقای بروجردی بودند و نسبتشان به حقیر چون پدری به فرزند بود به من فرمودند شما بروید و از آیت‌الله بروجردی هم درخواست کردند که ایشان هم حکم کنند. ایشان هم حکم فرمودند. حس کنجکاوی و مقام گستاخی فرزند به پدر باعث شد که عرضه داشتم: آقا چرا خودتان تشریف نمی‌برید؟ حضرت امام فرمودند: مردم گفته‌اند عبدالکریم. (عین عبارت ایشان است) به جدّم اگر می‌گفتند روح‌الله من پیشقدم می‌شدم.»

جبهه تو همان مدرسه است و مسجد
آیت‌الله حق‌شناس با وجود مشغله فراوان در امور شرعی و دروس حوزوی و تدریس کتب فنی از مسائل روز و سیاسی بی خبر نبودند و دقت خاصی داشتند. می‌فرمودند: «با شروع جنگ تحمیلی این شبهه برای من ایجاد شد که مبادا در جبهه به من نیاز باشد به خدمت امام راحل مشرف شدم آیت‌الله شهید صدوقی هم در مجلس حضور داشتند. من دو وجبی زعیم عالیقدر بودم گفتم: بنده مدرس حوزه و امام جماعت مسجد امین‌الدوله هستم. اگر چنانچه وظیفه طور دیگر است دستور می‌فرمایید به جبهه بروم. امام فرمودند: مگر تو می‌توانی تفنگ بلند کنی؟ گفتم: بنده یکبار تفنگ بلند کردم و گلنگدن را کشیدم و ماشه را چکاندم به جای این که من تفنگ را نگه دارم تفنگ مرا مسافتی عقب برد. امام تبسمی کردند و اظهار داشتند: جبهه تو همان مدرسه است و مسجد امین الدوله.»

تا آدم شوی
روزی ناظم مدرسه مشق نوشته های مرا دید، عادت من این بود که  خطوط مشق‌های مدرسه را، سربالا می‌نوشتم. یعنی اول نوشته روی خط بود؛ اما رفته رفته از خط خارج شده و رو به بالا می رفت. او با تشر به من گفت چرا نردبان درست کرده‎ای؟ دستت را بیاور. آن‎وقت با چوب آلبالویی که به دست داشت، ده بار بر کف دست من زد. دستم ورم کرده بود. ظهر در خانه دست ها را به مادر مرحومه‎ام نشان داده و شکایت کردم، گفتم: مادر ببین دستم مثل نان تافتون شده است. فرمود: اگر ناظم با من محرم بود، دست او را می بوسیدم، و تشکر می کردم. این‎قدر باید از این چوب ها بخوری، تا آدم شوی .
حضرت بر سینه ام دست کشیدند
در اوایل دوران درس وتحصیل، به ناراحتی سینه دچار شده بودم، حتی گاه از سینه‎ام خون می آمد. سل، مرض خطرناک آن دوران بود، و بیماری من احتمال سل داشت، و دکتر و دارو تأثیر نمی‎کرد. یک روز تمام ذخیره های خود را که از کار برایم باقی مانده بود، (حقوق، روزی یک ریال می شد؛ نیمی از آن را خرج و نیم دیگر را ذخیره می کردم) صدقه دادم. شب هنگام در عالم رؤیا حضرت ولی عصر عجل‎ا... تعالی فرجه را زیارت کردم، و به ایشان التجا بردم. دست مبارک را بر سینه‎ام کشید، و فرمود: این مریضی چیزی نیست ، مهم مرض‎های اخلاقی آدم است، و اشاره به قلب می فرمود. بیماری سینه بهبود یافت. بعد که به خدمت آیت الله میر سید علی حائری رسیده و جریان را بازگو کردم، اولین بار بود که لبخندی بر لبان ایشان دیده شد.خیلی تشویق فرمود، و اضافه کرد؛ اما مواظب باش که ناپرهیزی نکنی.خربزه وانگور نخوری! این عین همان چیزی بود که حضرت ولی عصر در خواب به من فرموده بودند .

قطراتی از دریای نصایح  اخلاقی
 آیت الله حق شناس :
• تا زمانى که توجه به حضرت حق دارید، در رحمت خداوند متعال هستید .
• حبِّ دنیا و حبِّ خدا در یک دل جاى نمى‌گیرد. باید از یکى از آنها گذشت .
• اهل بهشت حسرت هیچ لحظه‌اى از عمر خود را نمى‌خورند، مگر لحظاتى که در دنیا به غفلت گذرانیده، و به یاد پروردگار متعال نبوده‌اند .
• اگر اراده کنى که خودت را حفظ بکنى، پروردگار هم در هنگام ارتکاب گناهان، براى تو ایجاد مانع مى‌کند.
• اگر شما آن چیزهاى فریبنده را واگذارید، خداى متعال، با شما انس می‌گیرد.
• رسول اکرم (ص) می‌فرمایند: قلب من در اثر دیدن مناظر دنیایى و عمارتها و بناها، در حجاب می‌رود.
• خداوند متعال از جهل نمى‌گذرد.
• اعتبار شما نزد پروردگار متعال، به اندازه‌ی زحمت خود شماست .
• بعد از امام‌ِزمان (ع) کسی عالم‌تر از ابلیس نیست، 99 عذر شرعى براى شما اقامه می‌کند، تا شما را مطیع خود بکند.
• مُدام در صدد نباشید که روایت بنویسید و بر علم خود بیفزایید، باید عمل هم با آن همراه باشد. اگر به دانستنی‌هایتان عمل نکردید، هر روز از پروردگار متعال، دورتر مى‌شوید .
• اگر در پى کسب علوم غیر حوزوى هم باشید، نماز را در اول وقت بخوانید. آن‌وقت خواهید دید که چگونه سلولهاى مغز شما پذیراى علم مى‌گردد.
• عاقل بدون ایمان، شیطان است .
• 60 مرتبه هم که در مبارزه‌ی نفس شکست خوردى، باید بلند شوى و بگویى من پیروزم! مهم، قاطعیت و تصمیم اول شماست. خداوند متعال در نهایت ، شما را یارى می‌کند، انشاءالله .
• زیارت قبور معصومین (س) به نیت سیاحت و تفریح، مورد قبول نیست. باید ببینید محرک اصلى شما در زیارت چیست .
• کسى که 40 روز در جماعت شرکت کند، مرتبه‌ی خلوص را به او مرحمت خواهند کرد، البته اگر توجه داشته باشد!
• اگر نمازهایتان را در اول وقت بپا دارید، خداى متعال، مشکلات‌لاینحل شما را برطرف می‌کند .
• ابتداى سفر الى الله سحرخیزى است .
• در آخرالزمان، شیطان می‌آید و اول کارى که می‌کند، عقیده‌ها را می‌برد .
• اولیائى که در زمان غیبت حضور دارند،‌ افضل افراد زمان هستند و آن‌قدر به آنها شناخت عنایت می‌شود که اصلاً غیبت ‌براى آنها مفهومی ندارد.
• غربال شدن مردم در آخرالزمان مثل غربال شدن اصحاب‌ حضرت امام حسین (ع) در شب عاشوراست .
• اگر گناه کردید، عمرتان کوتاه مى‌شود !
وسوسه شیطان چگونه از بین می‌برد
استاد می فرمودند : وقتی به این سه امر متخلق شدی وسوسه شیطانی در تو از بین می‌رود:
اول این‌که هر‌ ‌چه در دست توست ملک خودت ندانی. دوم  مدبر امور را خداوند متعال بدانی و اگر عمل نیک انجام دادی، از آن خدا بدانی . سوم این‌که تمام اشتغال خود را در انجام اوامر و نواهی صرف کنی.

حساسیّت ویژه نسبت به غیبت
ایشان نسبت به گناه غیبت، سخت حساس بودند، این خصیصه همه علمای اخلاق، و اهل سیر و سلوک است. آن‎ها معتقدند، به واسطه غیبت همه اعمال آدمی بر باد می رود. در اوائل جوانی از کسی غیبت می شنوند، ونمیدانم به چه علت امکان پیدا نمی شود که از او دفاع کنند. ناگزیر بودند که از غیبت شده حلالیت بطلبند. به نزد او می روند. او حاضر نمی شود که حلال کند. می فرمودند: به گریه افتادم، و حاضر بودم که دست و پای او را ببوسم، تا این که مرا حلال کند. وقتی او این‎قدر اصرار و تواضع مرا دید، از من گذشت کرد .

سفر روحانی
این عالم ربانی در نهایت، در سن 88 سالگی دار فانی را وداع گفت و پیکر این عالم بزرگوار،‌ در دوم مرداد ماه سال 86 از مسجد ارک تهران واقع در خیابان پانزده خرداد به سوی حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) تشییع و در همان مکان مقدس به خاک سپرده شد .

بخشی از پیام مقام معظم رهبری به مناسبت ارتحال آیت الله حق شناس
.. این روحانی پرهیزکار و پاک نهاد به خاطرتربیت جوان‌های مؤمن و معرفت جوی در طول ده‌ها سال،حق بزرگی بر گردن همه‌ی مشتاقان معـارف اسـلامی دارد و امید است برکات ناشی از نفـس پاک و مؤثرایشان همواره مستدام شود. خداوند روح مطهر او را با اولیائش محشور فرماید .
نظر آیت الله حق شناس (ره)

در خصوص تقلید از آیت الله العظمی خامنه‌ای
باید ببینند علم دست کیست و دیگران تبعیت باید بکنند . حالا فعلاً علم دست وجود مبارک ایشان است ، باید دیگران تبعیت بکنند  و عرض می شود چون علمدار افتاد دیگر حساب همه را خواهند رسید .

https://shoma-weekly.ir/HAzVjX