شاید همین وجه تمایز است که فردو را تاکنون از سایر روستاهای ایران متفاوت میکند، تفاوتی که باعث میشود در همان ورودی این شهر کوچک اما دوست داشتنی اطلاعیه روی اولین تیر چراغ برق آنجا این تصور را از میان ببرد که فردوییها بیشتر اهل عمل هستند تا شعار دادن. درست مثل روزهای دفاع مقدس که قریب به اتفاق ساکنان این منطقه کوه پایهای کوچک در آن ایام گل بکارند.
شاید اگر تصوری از فردو نداشته باشید و وارد این شهر شوید در لحظه اول همان اعلان ورودی که رویش با خط قرمز حک شده «مطابق نظر شورای امر به معروف و نهی از منکر روستای فردو و اهالی این منطقه ورود افراد بیحجاب و بد حجاب به شهر ممنوع است» شما را به این سمت سوق بدهد که این بنر آبی آسمانی مثل خیلی از اعلامیهها و اطلاعیههای شهرتان فقط جنبه شعار دادن دارد تا عمل. اما وقتی دختر بچه پنج شش سالهای به نام زهرا با چادر سفید گلدار در گرگ و میش غروب جلوی ماشین ظاهر میشود تا به رسم مهمان نوازی و البته اغنای حس کنجکاوی کودکانهاش از شما بپرسد که مهمان کدام خانه در فردو هستید تا کمتر در سراشیبیهای آنجا پرسه بزنید، در خواهید یافت این اطلاعیه خیلی جدیتر از آن است که گمانش را میکنید، البته ناگفته نماند در کوچههای فردو که باید اسمش را به جای کوچه به گلستان شهدا تغییر داد؛ زنها از پیر و جوان همه چادرهای مشکی به سردارند و همین باعث میشود تا علاوه بر آنکه اینجا اولین تفرجگاهی باشد که در آن به واسطه داشتن حجاب برتر، احساس غریبی نکنیم، بلکه اگر کسی که فاقد شرایط ذکر شده روی اطلاعیه ورودی شهر نیز هست یا از اقامت در اینجا صرف نظر کند و یا اینکه به این قانون که ناشی از یک خرد جمعی است احترام گذاشته و تمکین کند.
اما شاید منشا تصمیمی به این مهمی و البته جرات اجرای آن اراده و وحدتی عمومی باشد، ارادهای که باعث میشود فردوییها به خاطر حفاظت از خود و سلامت فردو تصمیم به اجرای آن گرفته باشند. نباید این مسئله را نادیده گرفت که به تعبیر یکی از دختران جوان اهل این روستا داشتن این همه شهید و توصیه اکثر آنها در وصیت نامههایشان نسبت به حفظ حجاب نیز عامل مهمی در اخذ و اجرای تصمیم به این مهمی باشد.
طرفهای غروب فردای روز بعد که دلمان نمیآید از فردو دل بکنیم وقتی ناچار به حرکت میشویم و در طی مسیر به کوچه باغهایی که درختان گردو و گیلاس از بالای دیوارهای آن به بیرون سرک کشیدهاند خیره میشویم، محال است که در ابتدای کوچهها تصویر شهدایی که حالا نه تنها فردو بلکه یک ایران را سرافراز کردهاند به این فکر وادارتان نکند که هزاران تابلو مثل همینها روی دیوار کوچههای شهر ما هم حک شدهاند و مشتاقانه هر روز صبح تا شام به ما نگاه میکنند پس چرا حداقل گاهی از نگاه آنها به این برهوت عریانی خجالت زده نمیشویم.