امام در بخش دیگری از همین خطبه چنین میفرماید:
«فَلَا تَکفُوا عَن مَقَالَهِ بِحَقٍّ أَو مَشوِرَهِ بِعَدلٍ» از اظهار صریح سخن حق، یا مشورت به عدل، خودداری نکنید.
حضرت دلیل این امر را هم بیان مینماید و میفرماید وقتی بندگان خدا از خطا ایمن نیستند و هر آینه در معرض اشتباه هستند چرا نباید نقد نقادان و نصیحت ناصحان را نشنوند!؟
نوع برخورد امام علی (ع) با مسئله ستایشگری و نقدپذیری به گونهای است که گویی امام اولی را یک بیماری مهلک برای حاکمان بر میشمارند و دومی را یک امر لازم و ضروری برای حکومت. حضرت با بیانات خویش درصدد القاء فرهنگ نقد کردن و نقدپذیری در جامعه ایاند که از این موضوع فاصله دارد، چرا که حاکمان قبلی بر خلاف امیرالمؤمنین (ع) هم از نقد بیزار بودند و هم به ستایشگری مشتاق!
امام (ع) در نامه بسیار زیبایشان به مالک اشتر حاکم مصر چنین فرمودند:
«ثُمَّ لْیَکُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَکَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَکَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَهً فِیمَا یَکُونُ مِنْکَ مِمَّا کَرِهَ اللَّهُ لِأَوْلِیَائِهِ وَاقِعاً ذَلِکَ مِنْ هَوَاکَ حَیْثُ وَقَعَ.»
«امّا گزیدهترین برگزیدگانت باید آن باشد که در بیان تلخ حق گویاتر باشد و در کاری که از هوای دل تو سر میزند و خدا آن را برای اولیای خود نمیپسندد، از همه کمتر همراهی کند، گرچه تو را خوش نیاید.»
یعنی کسانی را به عنوان اطرافیانت منصوب کن که برای ماندن در پستهایی که به آنها دادهای تنها تو را نستایند و عیوبت را بازگو کنند و کارهایت را نقد نمایند. بهترین پستها را باید به کسانی بدهی که بیشتر از بقیه نقدت میکنند و زبانشان نسبت به کارهایت تلختر است و دائماً ایراد کارهایت را گوشزد میکنند، نه آنها که در همه امور با تو همراهند و برای خوشایندت حتی در کار باطل یاریت میکنند. و این را هم نباید از یاد برد که اغلب افرادی که در کنار حاکمان و رؤسا هستند جزء دسته دوماند و در حقیقت امام با علم به این موضوع در این بیان گهربار راه شناسایی نیروهای سالم از ناسالم را و افرادی که برای حاکم و حکومتش مفیدند با آنها که موجب فساد حاکم و حکومتش میشوند نشان میدهد.
حضرت علی (ع) در ادامه نامه به مالک به اثر
سوء ستایش بیجا اشاره مینمایند:
«با زاهدان صادق بپیوند، اما آنان را عادت ده که در مدح تو نکوشند و تو را به کار ناکرده، بیجا نستایند، چرا که زیادهروی در مدح، خودپسندی آرد و به سرکشی وادارد.»
خلاصه کلام اینکه در نگاه امیرالمؤمنین (ع) نه تنها نقّادی امری منفی و ناپسند نیست بلکه جزء امور لازم برای پویایی و حرکت رو به جلوی حکومت اسلامی است. ضمن اینکه همانگونه که نقد کردن از اهمیت برخوردار است نقدپذیری نیز از امور لازم و ضروری برای یک حاکم به شمار میرود. البته حاکم اسلامی در نگاه امام علی (ع) غیر از نقدپذیری بایستی فضای لازم را برای نقد مهیا نماید نه اینکه در ادعا و شعار بگوید مردم بیایید و نقد کنید ولی در عمل طوری عمل نماید که نقد کنندگان دلسرد شوند یا حتی با آنها برخورد حذفی صورت بگیرد و طرد شوند! حاکم اسلامی موظف است با روی باز با نقدهای صورت گرفته روبرو شود و آنها را اگر صحیحاند اعمال نماید. البته اگر هم چنین نکند اولین کسی که متضرر میشود، خود اوست زیرا پایههای حکومت خویش را سست نموده است. باز به این بسنده نکند و بهترین مناصب حکومتش را به چنین افرادی بسپارد نه به آنها که با چاپلوسی فقط به دنبال جلب رضایت او هستند. و صد البته رعایت این نکات در حرف آسان مینماید ولی در عمل بسیار مشکل است که نقد کننده تلخ زبان را به پستی گمارد و به ظاهر دوستان ستایش گر را از خود راند!