از پله‌های اتوبوس که پایش را بالا گذاشت، چشم انداخت تا صندلی خالی پیدا کند آن وقت بود که در میان یک دنیا نگاه حیران، درست آمد و روبروی من نشست، بماند که در همان نگاه اول کافی بود تا از خودت بپرسی چرا ظاهر او مجموعه‌ای از ضد و نقیض‌ها است، اصلا وجود چادر در پشت این صورت و ظاهری که غرق در آرایش بود چه لزومی داشت؟! اما در نگاه دوم بود که تو هم، ناگزیر در درون خودت دچار تناقض می‌شدی که این نوع بدپوشی آن هم با وجود بودن چادر آیا برای تبرج است یا برای پوشش...
در این سال‌ها کوچه‌ها و خیابان‌های کلان شهر‌ها شاهد پدیده‌ای است که می‌توان آن را «بدپوشی چادر» نامید به عبارت بهتر در این نوع خاص از بدحجابی برخی زنان و دختران علیرغم داشتن چادر، با وضعیت ظاهری نامناسب در جامعه حضور پیدا می‌کنند.
زهرا ابوذری به عنوان یکی از کار‌شناسان حوزوی در خصوص چرایی این مسئله می‌گوید: «وقتی فلسفه حجاب درست برای افراد مختلف تبیین نشود، با رفتارهایی در سطح اجتماع مواجه می‌شویم که به اسم رعایت حجاب و پوشش تناقضاتی را با اصل و فلسفه و اجزا حکم حجاب دارد، فلسفه حجاب، دور کردن ذهن و اندیشه زن و مرد از نگاه و توجه جنسیتی به نامحرم است.
واضح است که اسلام، که دین مدیریت و راهنمایی بشر برای زندگی سعادتمند و توجه کامل به همه ابعاد وجودی او است، مخالف بی‌توجهی و حذف یک یا برخی از ویژگی‌های ذاتی است، بلکه هدف اسلام، قراردادن این حس و ویژگی در مسیر صحیحی است که از ابتدا برای آن در وجود انسان بوده است.
بنابراین اسلام معتقد به تبرج نیست و به همین دلیل است که می‌بینیم با وجود تنوع و تکثر پوشش برای زنان بازهم پوشش بر‌تر چادر است، اما آنچه باعث شده تا نوع خاصی از پوشش در جامعه امروز رواج پیدا کند ناشی از همین عدم درک نسبت به کارکرد چادر است، مطابق این مسئله فرد نمی‌داند چادر برای پوشاندن زیبایی‌ها است نه برای به تصویر کشیدن آن‌ها در اجتماع و این همان قضیه‌ای است که این روز‌ها در فرهنگ دینی عمومی ما کم رنگ شده است».
شاید بتوان علاوه بر علت درک نادرست از فلسفه حجاب، به دنبال علت دیگر برای گرایش زنان به استفاده نادرست از چادر گشت، سپیده سادات طباطبایی، روان‌شناس درباره علت روانی گرایش به استفاده از چادر با وجود نامناسب بودن ظاهر افراد می‌گوید: «مسئله تناقض در پوشش البته بیشتر گریبان گیر نسل جوان و نوجوان است نسلی که در مقایسه با سایرین دوست دارند در معرض توجه قرار بگیرند، البته باید گفت، گاهی بحران هویت که خودش را به شکل مسئله بیشتر دیده شدن نشان می‌دهد عامل این مسئله در دختران ما می‌شود.
مسئله‌ای مانند عدم توجه والدین به رفتارهای دختران در خانه و حتی نوع پوشش آن‌ها و نیز آموزش این مسئله که او در بیرون از خانه باید چگونه باشد تا کمتر در معرض آسیب‌های اجتماعی و فردی قرار بگیرد باعث می‌شود در سنین بلوغ و به طبع بعد از آن به شکل نوع خاصی از بدپوشی خودش را نشان دهد.
گاهی نیز نوجوان وجوان دختر برای رهایی از سرزنش والدین مبنی بر اینکه چرا چادر سرنمی‌کنی؟
سعی می‌کنند ظاهر مطلوب خود را داشته و برای جلوگیری از سرزنش اولیا چادر را تنها یدک بکشند، البته به غیر از این دلایل که تنها بخش کوچکی از صورت مسئله است.
باید گفت بخش اصلی این مسئله به خاطر بحران فرهنگی در خانواده‌ها و عدم شناخت و درک صحیح از مفاهیم دینی است مفاهیمی که رعایت نکردن و عدم التزام به آن باعث می‌شود فرد با عدم استفاده صحیح از چادر به عنوان حجاب بر‌تر خود را به دست خویش در معرض آسیب‌های جدی قرار دهد.»
گاهی هجمه به رنگ مشکی برای چادر، ایجاد تنوع و تکثر در مدل‌ها و ورود انواع چادر به دنیای مد و لباس بر بحث مورد نظر تاثیر می‌گذارد. شاید دانستن نظر یک طراح لباس در این خصوص بتواند تاثیرات گرایش به این مهم را بیش از پیش به تصویر بکشد.
زینب امیرپور کار‌شناس طراحی دوخت که در کارگاهش هر ازگاهی اقدام به دوخت و ارائه چادر به بازار هم می‌کند، در مورد گرایش مشتری‌ها و نوع رغبت به این تنوع این طور نظر می‌دهد: «روزهای اولی که یک مدل به بازار مدل‌های مختلف چادر اضافه می‌شود، شما می‌توانید در بین مشتری‌ها دختران و زنان چادری را ببینید که برای خرید و یا سفارش مراجعه می‌کنند. این افراد عموما می‌خواهند این چادر‌ها یک ویژگی داشته باشند و آن زیبایی است که در قالب تنوع گفته می‌شود، این تنوع البته یک ویژگی نیز دارد که چادرهای معمولی به دلیل سبک طراحی بی‌نظیرش فاقد آن هستند، این چادر‌ها عمدتا پوششی مثل مانتو و روسری را به نمایش می‌گذارند.»