مالبنین در زندگیش همواره بر آن بود تا جاى مادر را در دل نوادگان پیامبر اکرم و ریحانه رسول خدا و آقایان جوانان بهشت، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) پر کند؛ مادرى که در اوج شکوفایى پژمرده شد و آتش به جان فرزندان نوپاى خود زد.

اکرم یافتیان - مهر و محبت از صفات ویژه مادران است و همواره برای تفسیر واژه عاطفه از خداوندگار محبتها، مادر، استفاده می شود. خورشید همواره در چشمان مادرانی طلوع می کند که به دور دستها خیره شده اند و برای فرداها مردان و زنانی می پرورانند تا در زمین، این امانت الهی، جانشینی آسمانی باشند. دامان تربیت مادران مهد پرورش انسانهای پاک و خدایی است و ما با نگاهی درس آموز از زندگانی این مادران توشه معرفت برمیچینیم. یکی از مادران برجسته تاریخ امالبنین، فاطمه کلابیه است که زندگی او مالامال از عشق به ولایت و امامت بوده و در تربیت فرزندان دلیر و شجاع و با ادب چون عباس بن علی(ع) بسیار موفق بوده است. تولد و رشد او در خاندان با اصالت و شجاع، صفات و ویژگیهای فردی این بانو و صبر و بردباری در خانه امامت و تربیت فرزندانی که همگی پیرو امام خویش بوده و تا آخرین لحظات زندگی خویش دست از ولایت نکشیدهاند و پیام رسانی و مبارزه سیاسی این بانوی کریمه همه و همه نشان از مجد و عظمت وی دارد.مادری که اگر چه در کربلا نبود، ولی دلش تا ابد در کربلا ماند و نگاهش بر افق، که آیا کاروان عشق را بازگشتی خواهد بود؟ مادری که امالبنین بود، ولی آیینه نگاهش از آسمان کربلا، تنها اشکِ خونین ستارگان را چید؛ آن گاه که راوی، از عبور نیزهها روایت میکرد! مادری که برای همیشه، با ناله های نینوایی، به یاد پسرانش، لالایی سرود و سرودههایش را فرات، هر روز، هنگام غروب نجوا میکند!
ده سال پس از رحلت حضرت رسول(ص) و حضرت فاطمه(س)، بنابر وصیت خود حضرت فاطمه (س) وقتی علی(ع) به فکر گرفتن همسر دیگری بود، عاشورا در برابر دیدگانش بود. گویی نگاه نافذ علی از مرز زمانها عبور کرده و کربلا را با همه سختیهایش می بیند و برای یاری حسین(ع) از امروز در پی مادری شجاع از خاندان شجاع و دلیر است تا فرزندی چونان عباس، پدر فضیلتها، به دنیا آورد و او یاریگر حسین در کربلا باشد. برادرش عقیل را که در علم نسب شناسی وارد بود و قبایل و تیره های گوناگون و خصلتها و خصوصیتهای اخلاقی و روحی آنان را خوب می شناخت طلبید تا برایش همسری پیدا کند شایسته و از قبیله ای که اجدادش از شجاعان و دلیر مردان باشند تا بانویی این چنین، برایم فرزندی شجاع و تکسوار و رشید آورد.
عقیل، بانو امالبنین از خاندان بنى کلاب را که در شجاعت بىمانند بود، براى حضرت انتخاب کرد و به درخواست علی(ع) به خواستگارى نزد پدر امالبنین رفت تا تاریخ از وی چهره درخشانی را به تصویر بکشد زیرا بینش عمیق، دوستی با اهل بیت و دوستی با فرزندان در کنار وظیفه مهم مادری و چونان معلمی دلسوز آموختن باورهای اعتقادی و مسایل مربوط به همسرداری و آداب معاشرت با دیگران از جمله ویژگیهای خاص این بانو است. شجاعت، ادب، ایثار و هزاران صفت نیک که در رگهای کودکان جاری است سرچشمه در وجود نیکو مادرانی دارد که خوبیهای هستی قسمتی از ارث آنان است و همیشه تاریخ، مادران برجسته، این بهشتیان زمینی، مادر خوبیها و جوانمردیها و رشادتها بودهاند. از میان جوانمردان جاودانه تاریخ، عباسبن علی(ع)، تندیس ادب و شجاعت، درخششی دارد به وسعت تمامی هستی و این درخشندگی نخواهد بود مگر از پشت چهره مهربان و برجسته مادری به نام امالبنین.
فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدت کوتاهی از زندگی مشترک از امیرالمؤمنین خواست که نام او را تغییر دهد تا خاطرات تلخ گذشته، در ذهن آنها تداعی نگردد و رنج بیمادری کودکان را آزار ندهد.
حضرت علی (ع) در همسرش، خردى نیرومند، ایمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نیکو مشاهده کرد و او را گرامى داشت و از صمیم قلب در حفظ او کوشید و فاطمه کلابیه شد مادر پسرها.
زیباترین چهره عشق به ولایت و رهبری در زندگانی فاطمه زهرا(س) وجود داشت؛ دفاع از ولایت و مبارزه برای حمایت از مقام والای امام علی(ع) و گویی فاطمه دوم، امالبنین، استمرار آن چهره درخشان تاریخ بود.زمان یاری حسین(ع) فرا رسید وهنگامی که امام حسین (ع) آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و به دنبال آن هجرت به سوی عراق کرد، امالبنین به همراهان امام حسین (ع) چنین سفارش میکرد چشم و دل مولایم امام حسین (ع) و فرمانبردار او باشید، فرزندانم به فدای حسین(ع).
با شهادت چهار فرزند امالبنین در کربلا، این بانوی شکیبا، به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهید بودن، افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد و با توجه به زمان و مسائل مربوط به آن شرایط پاسدار خاطره عاشورا شد. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیهخوانی و نوحهسرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسلهای آینده برساند. ایشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس (ع)، به بقیع می رفت و نوحه می خواند و شور و غوغایی بپا میکرد. مردم مدینه اطراف او گرد می آمدند و با او هم ناله می شدند. او با این اشعار، هم حماسه کربلا را بازگو و هم در قالب عزاداری به حکومت وقت نوعی اعتراض میکرد و مردم را که اطراف او جمع میشدند، از جنایات بنیامیه، آگاه مینمود.
به واقع آنگاه که مادری، فرزندان خود را فدایی ولایت و شریعت بداند حق است که جاودانه شود و برای همیشه تاریخ اسوهای برای اهل ولایت باشد.
و چه زیباست شکفتن غنچههایی چون عباس و برادرانش در دامن تربیت مادری این چنین.
آنچه در زندگانی امالبنین با نام مهر و عاطفه جلوه می کند تنها مهر مادری نیست که این مهر در سینه هر مادری نسبت به فرزندان و دلبندانش شعله می کشد.
امالبنین در زندگیش همواره بر آن بود تا جاى مادر را در دل نوادگان پیامبر اکرم و ریحانه رسول خدا و آقایان جوانان بهشت، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) پر کند؛ مادرى که در اوج شکوفایى پژمرده شد و آتش به جان فرزندان نوپاى خود زد. فرزندان رسول خدا در وجود این بانوى پارسا، مادر خود را مىدیدند و از فقدان مادر، کمتر رنج مىبردند. امالبنین با مهربانی با آنان سخن می گفت و از صمیم قلب آنان را پرستاری می کرد و درست همانند مادری حقیقی با آنها برخورد می کرد. آنان نیز او را بسیار دوست می داشتند. امالبنین فرزندان دخت گرامى پیامبر اکرم(ص)را بر فرزندان خود که نمونههاى والاى کمال بودند مقدم مىدانست و عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان مىکرد، لیکن، امالبنین توجه به فرزندان پیامبر را فریضه اى دینى مىشمرد؛ زیرا خداوند متعال در کتاب خود به محبت آنان دستور داده بود و آنان امانت و ریحانه پیامبر بودند؛ امالبنین با درک عظمت آنان به خدمتشان قیام کرد و حق آنان را ادا کرد. محبت بىشائبه امالبنین در حق فرزندان پیامبر و فداکاریهاى فرزندان او در راه سیدالشهدا(ع) بى پاسخ نماند، بلکه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در احترام و بزرگداشت آنان کوشیدند و از قدردانى نسبت به آنان چیزى فرو گذار نکردند. رفتن نواده پیامبر اکرم، شریک نهضت حسینى و قلب تپنده قیام حسین، زینبکبرى، نزد امالبنین و تسلیت گفتن شهادت فرزندان برومندش، نشان دهنده منزلت والاى امالبنین نزد اهل بیت(ع) است. این بانوى بزرگوار، جایگاهى ویژه نزد مسلمانان دارد و بسیارى معتقدند او را نزد خداوند، منزلتى والاست و اگر دردمندى او را واسطه خود نزد حضرت بارى تعالى قرار دهد، غم و اندوهش برطرف خواهد شد، لذا به هنگام سختیها و درماندگى این مادر فداکار را شفیع خود قرار مىدهند، البته بسیار طبیعى است که امالبنین نزد پروردگار مقرب باشد؛ زیرا در راه خدا و استوارى دین حق، فرزندان و پارههاى جگر خود را خالصانه تقدیم داشت.
علاقه به فرزندانی که از آنِ او نبود، به خاطر مقام و عظمت مادر و پدرشان و همچنین پرستاری از آنان و ترجیح آنها بر فرزندان خود از صفات خاص امالبنین بود.
به هر روی این زن با اتکا بر زنان حماسهسازی چون حضرت زهرا (س) در حمایت از ولایت و زینب کبری در عرصه عاشورا خود الگوی مناسب زن مسلمان در قرنهای بعد گردید، در حقیقت امالبنین اسوهای کامل برای تمام مادران غیور مردان سرزمین ایران شد.
عقیل، بانو امالبنین از خاندان بنى کلاب را که در شجاعت بىمانند بود، براى حضرت انتخاب کرد و به درخواست علی(ع) به خواستگارى نزد پدر امالبنین رفت تا تاریخ از وی چهره درخشانی را به تصویر بکشد زیرا بینش عمیق، دوستی با اهل بیت و دوستی با فرزندان در کنار وظیفه مهم مادری و چونان معلمی دلسوز آموختن باورهای اعتقادی و مسایل مربوط به همسرداری و آداب معاشرت با دیگران از جمله ویژگیهای خاص این بانو است. شجاعت، ادب، ایثار و هزاران صفت نیک که در رگهای کودکان جاری است سرچشمه در وجود نیکو مادرانی دارد که خوبیهای هستی قسمتی از ارث آنان است و همیشه تاریخ، مادران برجسته، این بهشتیان زمینی، مادر خوبیها و جوانمردیها و رشادتها بودهاند. از میان جوانمردان جاودانه تاریخ، عباسبن علی(ع)، تندیس ادب و شجاعت، درخششی دارد به وسعت تمامی هستی و این درخشندگی نخواهد بود مگر از پشت چهره مهربان و برجسته مادری به نام امالبنین.
فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدت کوتاهی از زندگی مشترک از امیرالمؤمنین خواست که نام او را تغییر دهد تا خاطرات تلخ گذشته، در ذهن آنها تداعی نگردد و رنج بیمادری کودکان را آزار ندهد.
حضرت علی (ع) در همسرش، خردى نیرومند، ایمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نیکو مشاهده کرد و او را گرامى داشت و از صمیم قلب در حفظ او کوشید و فاطمه کلابیه شد مادر پسرها.
زیباترین چهره عشق به ولایت و رهبری در زندگانی فاطمه زهرا(س) وجود داشت؛ دفاع از ولایت و مبارزه برای حمایت از مقام والای امام علی(ع) و گویی فاطمه دوم، امالبنین، استمرار آن چهره درخشان تاریخ بود.زمان یاری حسین(ع) فرا رسید وهنگامی که امام حسین (ع) آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و به دنبال آن هجرت به سوی عراق کرد، امالبنین به همراهان امام حسین (ع) چنین سفارش میکرد چشم و دل مولایم امام حسین (ع) و فرمانبردار او باشید، فرزندانم به فدای حسین(ع).
با شهادت چهار فرزند امالبنین در کربلا، این بانوی شکیبا، به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهید بودن، افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد و با توجه به زمان و مسائل مربوط به آن شرایط پاسدار خاطره عاشورا شد. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیهخوانی و نوحهسرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسلهای آینده برساند. ایشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس (ع)، به بقیع می رفت و نوحه می خواند و شور و غوغایی بپا میکرد. مردم مدینه اطراف او گرد می آمدند و با او هم ناله می شدند. او با این اشعار، هم حماسه کربلا را بازگو و هم در قالب عزاداری به حکومت وقت نوعی اعتراض میکرد و مردم را که اطراف او جمع میشدند، از جنایات بنیامیه، آگاه مینمود.
به واقع آنگاه که مادری، فرزندان خود را فدایی ولایت و شریعت بداند حق است که جاودانه شود و برای همیشه تاریخ اسوهای برای اهل ولایت باشد.
و چه زیباست شکفتن غنچههایی چون عباس و برادرانش در دامن تربیت مادری این چنین.
آنچه در زندگانی امالبنین با نام مهر و عاطفه جلوه می کند تنها مهر مادری نیست که این مهر در سینه هر مادری نسبت به فرزندان و دلبندانش شعله می کشد.
امالبنین در زندگیش همواره بر آن بود تا جاى مادر را در دل نوادگان پیامبر اکرم و ریحانه رسول خدا و آقایان جوانان بهشت، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) پر کند؛ مادرى که در اوج شکوفایى پژمرده شد و آتش به جان فرزندان نوپاى خود زد. فرزندان رسول خدا در وجود این بانوى پارسا، مادر خود را مىدیدند و از فقدان مادر، کمتر رنج مىبردند. امالبنین با مهربانی با آنان سخن می گفت و از صمیم قلب آنان را پرستاری می کرد و درست همانند مادری حقیقی با آنها برخورد می کرد. آنان نیز او را بسیار دوست می داشتند. امالبنین فرزندان دخت گرامى پیامبر اکرم(ص)را بر فرزندان خود که نمونههاى والاى کمال بودند مقدم مىدانست و عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان مىکرد، لیکن، امالبنین توجه به فرزندان پیامبر را فریضه اى دینى مىشمرد؛ زیرا خداوند متعال در کتاب خود به محبت آنان دستور داده بود و آنان امانت و ریحانه پیامبر بودند؛ امالبنین با درک عظمت آنان به خدمتشان قیام کرد و حق آنان را ادا کرد. محبت بىشائبه امالبنین در حق فرزندان پیامبر و فداکاریهاى فرزندان او در راه سیدالشهدا(ع) بى پاسخ نماند، بلکه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در احترام و بزرگداشت آنان کوشیدند و از قدردانى نسبت به آنان چیزى فرو گذار نکردند. رفتن نواده پیامبر اکرم، شریک نهضت حسینى و قلب تپنده قیام حسین، زینبکبرى، نزد امالبنین و تسلیت گفتن شهادت فرزندان برومندش، نشان دهنده منزلت والاى امالبنین نزد اهل بیت(ع) است. این بانوى بزرگوار، جایگاهى ویژه نزد مسلمانان دارد و بسیارى معتقدند او را نزد خداوند، منزلتى والاست و اگر دردمندى او را واسطه خود نزد حضرت بارى تعالى قرار دهد، غم و اندوهش برطرف خواهد شد، لذا به هنگام سختیها و درماندگى این مادر فداکار را شفیع خود قرار مىدهند، البته بسیار طبیعى است که امالبنین نزد پروردگار مقرب باشد؛ زیرا در راه خدا و استوارى دین حق، فرزندان و پارههاى جگر خود را خالصانه تقدیم داشت.
علاقه به فرزندانی که از آنِ او نبود، به خاطر مقام و عظمت مادر و پدرشان و همچنین پرستاری از آنان و ترجیح آنها بر فرزندان خود از صفات خاص امالبنین بود.
به هر روی این زن با اتکا بر زنان حماسهسازی چون حضرت زهرا (س) در حمایت از ولایت و زینب کبری در عرصه عاشورا خود الگوی مناسب زن مسلمان در قرنهای بعد گردید، در حقیقت امالبنین اسوهای کامل برای تمام مادران غیور مردان سرزمین ایران شد.