زنان

بازی کهنه و رنگ باخته غربی با ابزار زن

آنچه از مجموعه بحث‌های جنجال زای غربی برمی‌آید، بازکردن باب تازه‌ای و به بیان بهتر گشودن دریچه‌ای دوباره به واسطه عنوان کردن نقض حقوق بشر برای فعالیت گروه‌هایی است که به افکار و نظریه‌های فمنیستی معتقدند.
حاله صفری زاده- تقریبا همه عادت کردهایم که هراز چندگاهی غرب و استکبار جهانی با سازمانهای عریض و طویلی مثل سازمان ملل سیاههای از دروغ را نسبت به جمهوری اسلامی ایران بنویسد و بارها و بارها در آن ادعا کند که کشور ما ناقض حقوق بشر و به ویژه حقوق زنان و کودکان است! و هربار دلیلی مضحکتر از سابق را به انتهای لیستش اضافه کند و آن را در شمار اموری بیاورد که باعث شده از منظر آنها ایران یک کشور ضد حقوق بشر شود.

نکته جالب این است که در بین بهانههای تازه آنها برای نقض حقوق زنان که جزوی از حقوق بشر به حساب میآید، عدم حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی و مسئولیتهای بزرگ کشوری و لشکری باعث شده تا آنها برای زنان ایرانی دل بسوزانند و بگویند این عدم حضور به معنای عدم تساوی و برابری حقوق زنان با مردان در ایران است.

نکته جالب اینجا است که در همین کشورهایی که خودشان را حامی اصلی حقوق بشر میدانند به واسطه استفاده از زنان در مشاغل گوناگون اعم از مناصب بزرگ یا کوچک زن به آسانی مورد تظلم واقع میشود، نگاه به کارنامه زنان صدر نشین نظیر کاندولیزا رایس وزیر اسبق امور خارجه ایالات متحده و زندگی سیاسیاش و اینکه در مسیر سیاست کثیف صهیونیستی ناگزیر است گاهی مرزهای اخلاق را درنوردد، نشان دهنده شدت
حسن نیت آمریکا نسبت به حضور یک زن در این کابینه دارد علاوه بر آنکه زن در فرهنگ و ادبیات سیاسی نوین غرب و آمریکا وسیله
ای برای رسیدن به هدف است؛ بنابراین هرگز حضور یک زن در مناصبی مثل وزیر، وکیل و پستهای این چنینی به معنای دادن آبرو و اعتبار به او به حساب نمیآید بلکه جدا کردن او با عناوین فریبنده از کانون خانواده اولین و اصلیترین نشانهای است که میتواند در جامعه خود را به صورت خانوادههای بیثبات و مادران و همسرانی که خانه برایشان در اولویت دست چندم است نشان دهد، مبین این مهم است که جنس دوم باید به شکلی کالامنش مستقیم و غیرمستقیم در خدمت سیاست و اقتصاد و فرهنگ قرار گیرد و به قطع اولین کسی که متضرر اصلی این میشود قطعا زنان و کودکانی هستند که توسط اندیشه برابری و تساوی حقوق و نقشها بازی خوردهاند. این درحالی است که حضور زن در جامعه ایرانی با توجه به آموزههای اسلامی، حضوری چندبعدی است یعنی علاوه بر آنکه زن و مادر یک خانه است میتواند استاد، معلم، محقق و صاحب مشاغل دیگری نیز باشد. به هرحال آنچه از مجموعه این بحثهای جنجال زای غربی برمیآید، بازکردن باب تازهای و به بیان بهتر گشودن دریچهای دوباره به واسطه عنوان کردن نقض حقوق بشر برای فعالیت گروههایی است که به افکار و نظریههای فمنیستی معتقدند. افرادی که مخرج مشترک عقیدههای ایشان آدمها و تفکراتی مثل شیرین عبادی و شادی صدر هستند که در دوران رئیس دولت اصلاحات مجالی برای فعالیت و ابراز عقیده و آرای خود پیدا کردند و پس از اندک زمانی مشخص شد که محصول تفکر این گروه‌‌ همان چیزی است که غرب را بیچاره کرده است. این مسئله البته با یک نگاه سیار سطحی به تشویق نظریهها و آرای آنها در مجامع بین المللی مشخص میشود زیرا این افراد در‌‌ همان میدانی که به بزرگترین ناقض حقوق بشر؛ اسرائیل، جایزه صلح نوبل اهدا شد نوبل میگیرند و در ایران تلاش میکنند تا بر ضد اندیشههای اسلام در حوزه زن و خانواده با شدت هرچه تمام گام بردارند، بنابراین باتوجه به این پیش زمینه و طرح مجدد نظریههای حقوق زنان و کودکان متولیان حوزه زن و خانواده در تمام سطوح باید هوشیار باشند و اینبار مثل سالهای اصلاحات خودشان وارد میدان حمایتی و یا تبلیغاتی از این گروه به شکل خودآگاه و ناخودآگاه نشوند.

*کارشناس مطالعات زنان و خانواده

https://shoma-weekly.ir/TUPSlz