وقتی کنار زمین یک کادر قوی و یک مربی عالی مثل آقای ولاسکو میایستند، این اعتماد به نفس را به بچهها میدهد و همین در تیم مقابل ضعف به وجود میآورد. یک کادر فنی قوی در کنار زمین خیلی میتواند به تیم کمک کند.

مونا قائمی - لیبروی ریزنقش و فوقالعاده کارآمد تیم والیبال هرچند به دلیل آن که در پست اسپک یا دفاع حضور ندارد و در نتیجه در چشم کسانی که آشنایی چندانی با ورزش والیبال ندارند، جلوه نمیکند، اما در واقع یکی از کلیدیترین بازیکنان زمین است و قطعاً بیحضور او، درخشش سایر بازیکنان میسر نیست. در این گفتگوی صمیمانه سعی شده است حق این بازیکن غیور و باتجربه در حد ممکن ادا شود.
کمی از خودتان بگویید.
من فرهاد ظریف هستم، متولد 12 اسفند سال 61 در مشهد؛ متأهلم و یک دختر سه ساله به نام ترمه دارم.
والیبال را از کجا شروع کردید؟ به افتخاراتی هم که کسب کردهاید اشارهای بفرمایید.
من والیبال را در باشگاه صنام آغاز کردم و سپس به تیم پیکان و سایپا رفتم. در سال 2011 عنوان بهترین لیبروی آسیا را به دست آوردم.
سئوالی که همیشه با دیدن بازی شما برایم مطرح بوده این است که این همه متانت و خونسردی شما از کجا میآید؟
همه که میگویند من در بازی عصبانی هستم!
آن چیزی که ما دیدهایم این است که در مواقعی که دیگران به هم میریزند، شما سعی میکنید آنها را آرام کنید. مضافاً بر این که پستی که در آن بازی میکنید بهرغم این که دیده نمیشود، پست حساس و بسیار دشواری است.
شاید به دلیل این که تجربهام از بقیه بچهها بیشتر است و بازیهای ملی بیشتری را انجام دادهام، این مسئله خیلی کمکم میکند که حداقل از نظر ظاهر آرامتر به نظر برسم.
اگر در باطن آشفته باشید که نمیتوانید این قدر خوب توپگیری کنید.
لطف دارید.
شما علل موفقیت شگفتانگیز تیم ملی والیبال را در چه میدانید؟
من فکر میکنم اولین نقش را رئیس فدراسیون والیبال، آقای داورزنی دارند که توانستند با یک مدیریت کارآمد، آقای ولاسکو را به ایران بیاورند. در این دو سه سالی که آقای ولاسکو به ایران آمدهاند، همه کسانی که با این رشته ورزشی سر و کار دارند و حتی علاقمندان به والیبال بهوضوح تأثیر حضور ایشان را در والیبال ما دیدهاند. بچهها چه از لحاظ تکنیکی و تاکتیکی و چه از لحاظ روحی و روانی زیر نظر آقای ولاسکو پیشرفتهای کاملاً ملموسی کردهاند. این برنامهای بود که قرار بود در سال آینده جواب بدهد، اما با زحماتی که همه کشیدند و با تمریناتی که بچهها بهخصوص در این چند ماه گذشته داشتند و شرکت در مسابقات مختلف انتخابی المپیک، جام جهانی، قهرمانی آسیا و... در چند سال گذشته بهتدریج جواب داد تا امروز که در مسابقات لیگ جهانی نتایج قابل قبولی گرفتیم و اوج شکوفایی تیم ملی والیبال بود و انشاءالله که سال بعد بتوانیم این جایگاه را ارتقا ببخشیم.
قطعاً همین گونه خواهد بود. این هماهنگی، همدلی، رفاقت و این که ذرهای چشم و همچشمی و حسادت در میان بازیکنان تیم ملی والیبال دیده میشود، چگونه حاصل شده است؟
دقیقاً همین طور است که میگویید. به غیر از لیبرو که نفر ذخیره ندارد، همه بازیکنان رزرو دارند. معمولاً رسم است بازیکنی که بیرون زمین ایستاده است، خیلی دلش میخواهد اتفاقی بیفتد که بازیکن داخل زمین را بیرون بیاورند و او را به جایش بگذارند، ولی خدا را شکر در این دو سه سالی که با آقای ولاسکو کار کردهام خیلی به این موضوع اهمیت میدهند که بازیکنانی که قبول میکنند بیرون از زمین بنشینند، باید افتخار کنند که ذخیره بازیکنان داخل زمین هستند. نکته جالب همین است که مثلاً وقتی شهرام محمودی داخل زمین بازی میکند، امیر غفور که برون زمین است او را بهشدت تشویق میکند و یا برعکس.
نکته جالب همین است که کسانی که از زمین بیرون میآیند و فرد دیگری بهجای آنها وارد زمین میشود، نهتنها از این بابت ناراحت نیستند، بلکه خیلی هم خوشحالند که او دارد درخشان عمل میکند. مربیان شما، مخصوصاً آقای ولاسکو چگونه توانستهاند این همدلی و صمیمیت را در شما ایجاد و تقویت کنند؟ چرا در جاهای دیگر نمیشود؟
جاهای دیگر هم میشود این کار را کرد. بعضی جاها شاید بازیکنسالاری باشد یا به این گونه مسائل اهمیت ندهند، ولی در تیم ملی والیبال این طور نیست و افراد بهجای این که دنبال اسم و شهرت باشند، بیشتر به دنبال این هستند که به تیم کمک کنند.
خیلیها معتقدند اگر بازی اول با روسیه نبود و با تیم دیگری بود، نتیجه بهتری گرفته میشد. نظر شما چیست؟
اصلاً جای این بحثها نیست. شاید اگر مثلاً بازی اول ما با روسیه نبود و با آلمان بود، میبردیم یا بازی را واگذار میکردیم. من فکر نمیکنم فرق زیادی میکرد.
منطقاً هم نباید فرق زیادی میکرد، چون به هر حال نخستین حضور تیم در لیگ جهانی و بازی اول بیشتر یک جور بازی تدارکاتی بود.
ما بازی به بازی و گیم به گیم بهتر شدیم. این طور نبود که از همان ابتدا کاملاً بر اوضاع مسلط باشیم و مثلاً در بازی با روسیه بد باشیم و در بازی با ایتالیا خوب. ما بازی به بازی پیش رفتیم و بهتر شدیم و این روحیه و توانایی کمکم به وجود آمد. ما باید سطح توقعاتمان را خیلی بالا نبریم و واقعیتها را بپذیریم. آقای ولاسکو قول دو سه تا سورپرایز را داده بودند که بازی با صربستان و آلمان در ایران و با کمک تماشاچیها مد نظرمان بود، اما در بازی با ایتالیا و کوبا هم نتایج خیلی خوبی گرفتیم و سورپرایزهای خوبی برای مردم داشتیم.
مردم که به هر حال کنار گود هستند و گاهی توقعات غیرمنطقی هم دارند، اما نتایج انصافاً خیلی بالاتر از سطح توقع بود که به نظر من بخش زیادی به اتکای به نفس بازیکنان برمیگشت. این خودباوری چگونه ایجاد شد؟
وقتی کنار زمین یک کادر قوی و یک مربی عالی مثل آقای ولاسکو میایستند، این اعتماد به نفس را به بچهها میدهد و همین در تیم مقابل ضعف به وجود میآورد. یک کادر فنی قوی در کنار زمین خیلی میتواند به تیم کمک کند.
ای کاش توپگیری بقیه بازیکنان تیم هم بهخوبی توپگیریهای شما شود.
[میخندد] شما لطف دارید، ولی هر کسی در پست خودش عالی عمل کرد.
قبول دارم، ولی اگر دریافتهای اول ما همه مثل شما بشود، دیگر هیچ تیمی در دنیا حریف ما نخواهد شد.
باز هم ممنونم.
به نظر من پتانسیل و استعداد در میان جوانان ایرانی خیلی زیاد است. به نظر شما آیا این تلقی درست است و اگر پاسخ شما مثبت است، آیا میتوان از این پتانسیل استفاده درستتری کرد؟
استفاده شده که الان این نتیجه را داده است. کسانی که الان دارند بازی میکنند، از رده نوجوانان و دانشآموزی بالا آمدهاند تا به اینجا رسیدهاند. همه ما از رده دانشآموزی، نوجوانان، جوانان، امید و ردههای مختلف بالا آمدیم و در باشگاهها بازی کردیم و به مسابقات آسیایی و جهانی رفتیم تا امروز میتوانیم در تیم ملی کشورمان بازی کنیم. پله پله بالا آمدهایم و مطمئناً برنامهریزی دقیقی پشت آن بوده است که الان دارد جواب میدهد. الان دارد در والیبال اتفاقات خوبی میافتد و کلاسها و کانونهای زیادی داریم. الان در رده نوجوانان و جوانان دارند کار میکنند و البته باید استعدادیابی شوند.
با شما همعقیدهام که در والیبال استعدادهای خوبی داریم و الان که والیبال دارد نتایج خوبی میگیرد، علاقمندان این رشته خیلی بیشتر میشود.
برخی معتقدند بازی ملی ایران والیبال است، به همان شکل که فوتبال مثلاً در برزیل آن قدر طرفدار دارد که با قوطی نوشابه بهجای توپ بازی میکنند، در ایران هم میتوانند در محلات طناب ببندند و با یک توپ معمولی والیبال بازی کنند.
دقیقاً همین طور است.
کانونها و مدارس چه شدند؟
تا چند وقت پیش مخصوصاً در ایام تابستان دایر بودند. الان هم فکر میکنم در شهرستانهای مختلف این کانونها را داریم و در همین کانونهاست که بچهها استعدادیابی و به تیمهای نوجوانان دعوت میشوند. اگر کاملاً فعال بشوند واقعاً خیلی به نفع والیبال ماست.
در لیگ جهانی امسال در رده نهم بهترین توپگیران هم قرار گرفتید.
این نظر لطف شماست. به هر حال با این که بازی در تیمهای ایران از نظر مادی برایم بهتر از بازی در تیمهای باشگاهی خارجی است و حتی آقای ولاسکو هم این نکته را به من گوشزد کردند، اما فکر میکنم نباید بازی در تیمهای باشگاهی قدرتمند اروپایی را از دست بدهم و طبیعتاً هم خیلی اهل مسائل مالی نیستم و بیشتر به تجربههای جدید فکر میکنم.
رسانه ملی ما در قبال والیبال و سایر ورزشها غیر از فوتبال مثل شبکههای خصوصی عمل میکند و درحالی که بازیکنان سایر رشتههای ورزشی بهترین نتایج را میگیرند، به یک خبر مختصر بسنده میکند، اما بازی فوتبال نوجوانان غنا و شیلی را نشان میدهد.
البته وضعیت خیلی بهتر شد. قبلاً که بازیهای اصلی ما را هم به خاطر بازی محلات فوتبال پخش نمیکرد. همیشه این طور بوده است. ما هم همیشه حرفمان را زدهایم، ولی تصمیمگیریها به همین شکلی است که میبینید و من واقعاً نمیدانم چه عواملی در این قضایا دخالت دارند. فوتبال یک (BRAND) است و طرفداران زیادی دارد، ولی ورزشهای دیگر هم به نسبت زحماتی که میکشند و مدالآوریهایی که برای کشور دارند، باید توسط رسانهها مخصوصاً رسانه ملی مورد حمایت و تشویق قرار بگیرند تا اسپانسرهای بزرگ هم جذب این کار شوند و سرمایهگذاری کنند.
در بازیهایی که کردید کدام یک از بازیها سختتر بود؟
همه سخت بودند. فکر میکنم بازی دوم با روسیه خیلی سخت بود.
با این که تیم کوبا خیلی جوان بود، ولی در بازی با کوبا هم خیلی اذیت شدید.
همین طور است.
در بازی دوم با آلمان چه شد که بازی را واگذار کردید؟
در بازی اول خیلی خوب بازی کردیم، طوری که آقای ولاسکو حتی یک (Time out) نگرفتند، ولی در بازی دوم خستگی بازیهای پشت سر هم و مسافرت طولانی از کوبا به تهران و بیخوابیها خودش را نشان داد. به نظرم خستگی و فشار کمخوابی باعث شد نتوانیم خوب بازی کنیم.
بازیهای بعدی جام ملتهاست؟
بله، در دبی.
با آرزوی درخششهای بیشتر برای شما و تیم ملی والیبال.
از فرصتی که در اختیارم گذاشتید ممنونم.
کمی از خودتان بگویید.
من فرهاد ظریف هستم، متولد 12 اسفند سال 61 در مشهد؛ متأهلم و یک دختر سه ساله به نام ترمه دارم.
والیبال را از کجا شروع کردید؟ به افتخاراتی هم که کسب کردهاید اشارهای بفرمایید.
من والیبال را در باشگاه صنام آغاز کردم و سپس به تیم پیکان و سایپا رفتم. در سال 2011 عنوان بهترین لیبروی آسیا را به دست آوردم.
سئوالی که همیشه با دیدن بازی شما برایم مطرح بوده این است که این همه متانت و خونسردی شما از کجا میآید؟
همه که میگویند من در بازی عصبانی هستم!
آن چیزی که ما دیدهایم این است که در مواقعی که دیگران به هم میریزند، شما سعی میکنید آنها را آرام کنید. مضافاً بر این که پستی که در آن بازی میکنید بهرغم این که دیده نمیشود، پست حساس و بسیار دشواری است.
شاید به دلیل این که تجربهام از بقیه بچهها بیشتر است و بازیهای ملی بیشتری را انجام دادهام، این مسئله خیلی کمکم میکند که حداقل از نظر ظاهر آرامتر به نظر برسم.
اگر در باطن آشفته باشید که نمیتوانید این قدر خوب توپگیری کنید.
لطف دارید.
شما علل موفقیت شگفتانگیز تیم ملی والیبال را در چه میدانید؟
من فکر میکنم اولین نقش را رئیس فدراسیون والیبال، آقای داورزنی دارند که توانستند با یک مدیریت کارآمد، آقای ولاسکو را به ایران بیاورند. در این دو سه سالی که آقای ولاسکو به ایران آمدهاند، همه کسانی که با این رشته ورزشی سر و کار دارند و حتی علاقمندان به والیبال بهوضوح تأثیر حضور ایشان را در والیبال ما دیدهاند. بچهها چه از لحاظ تکنیکی و تاکتیکی و چه از لحاظ روحی و روانی زیر نظر آقای ولاسکو پیشرفتهای کاملاً ملموسی کردهاند. این برنامهای بود که قرار بود در سال آینده جواب بدهد، اما با زحماتی که همه کشیدند و با تمریناتی که بچهها بهخصوص در این چند ماه گذشته داشتند و شرکت در مسابقات مختلف انتخابی المپیک، جام جهانی، قهرمانی آسیا و... در چند سال گذشته بهتدریج جواب داد تا امروز که در مسابقات لیگ جهانی نتایج قابل قبولی گرفتیم و اوج شکوفایی تیم ملی والیبال بود و انشاءالله که سال بعد بتوانیم این جایگاه را ارتقا ببخشیم.
قطعاً همین گونه خواهد بود. این هماهنگی، همدلی، رفاقت و این که ذرهای چشم و همچشمی و حسادت در میان بازیکنان تیم ملی والیبال دیده میشود، چگونه حاصل شده است؟
دقیقاً همین طور است که میگویید. به غیر از لیبرو که نفر ذخیره ندارد، همه بازیکنان رزرو دارند. معمولاً رسم است بازیکنی که بیرون زمین ایستاده است، خیلی دلش میخواهد اتفاقی بیفتد که بازیکن داخل زمین را بیرون بیاورند و او را به جایش بگذارند، ولی خدا را شکر در این دو سه سالی که با آقای ولاسکو کار کردهام خیلی به این موضوع اهمیت میدهند که بازیکنانی که قبول میکنند بیرون از زمین بنشینند، باید افتخار کنند که ذخیره بازیکنان داخل زمین هستند. نکته جالب همین است که مثلاً وقتی شهرام محمودی داخل زمین بازی میکند، امیر غفور که برون زمین است او را بهشدت تشویق میکند و یا برعکس.
نکته جالب همین است که کسانی که از زمین بیرون میآیند و فرد دیگری بهجای آنها وارد زمین میشود، نهتنها از این بابت ناراحت نیستند، بلکه خیلی هم خوشحالند که او دارد درخشان عمل میکند. مربیان شما، مخصوصاً آقای ولاسکو چگونه توانستهاند این همدلی و صمیمیت را در شما ایجاد و تقویت کنند؟ چرا در جاهای دیگر نمیشود؟
جاهای دیگر هم میشود این کار را کرد. بعضی جاها شاید بازیکنسالاری باشد یا به این گونه مسائل اهمیت ندهند، ولی در تیم ملی والیبال این طور نیست و افراد بهجای این که دنبال اسم و شهرت باشند، بیشتر به دنبال این هستند که به تیم کمک کنند.
خیلیها معتقدند اگر بازی اول با روسیه نبود و با تیم دیگری بود، نتیجه بهتری گرفته میشد. نظر شما چیست؟
اصلاً جای این بحثها نیست. شاید اگر مثلاً بازی اول ما با روسیه نبود و با آلمان بود، میبردیم یا بازی را واگذار میکردیم. من فکر نمیکنم فرق زیادی میکرد.
منطقاً هم نباید فرق زیادی میکرد، چون به هر حال نخستین حضور تیم در لیگ جهانی و بازی اول بیشتر یک جور بازی تدارکاتی بود.
ما بازی به بازی و گیم به گیم بهتر شدیم. این طور نبود که از همان ابتدا کاملاً بر اوضاع مسلط باشیم و مثلاً در بازی با روسیه بد باشیم و در بازی با ایتالیا خوب. ما بازی به بازی پیش رفتیم و بهتر شدیم و این روحیه و توانایی کمکم به وجود آمد. ما باید سطح توقعاتمان را خیلی بالا نبریم و واقعیتها را بپذیریم. آقای ولاسکو قول دو سه تا سورپرایز را داده بودند که بازی با صربستان و آلمان در ایران و با کمک تماشاچیها مد نظرمان بود، اما در بازی با ایتالیا و کوبا هم نتایج خیلی خوبی گرفتیم و سورپرایزهای خوبی برای مردم داشتیم.
مردم که به هر حال کنار گود هستند و گاهی توقعات غیرمنطقی هم دارند، اما نتایج انصافاً خیلی بالاتر از سطح توقع بود که به نظر من بخش زیادی به اتکای به نفس بازیکنان برمیگشت. این خودباوری چگونه ایجاد شد؟
وقتی کنار زمین یک کادر قوی و یک مربی عالی مثل آقای ولاسکو میایستند، این اعتماد به نفس را به بچهها میدهد و همین در تیم مقابل ضعف به وجود میآورد. یک کادر فنی قوی در کنار زمین خیلی میتواند به تیم کمک کند.
ای کاش توپگیری بقیه بازیکنان تیم هم بهخوبی توپگیریهای شما شود.
[میخندد] شما لطف دارید، ولی هر کسی در پست خودش عالی عمل کرد.
قبول دارم، ولی اگر دریافتهای اول ما همه مثل شما بشود، دیگر هیچ تیمی در دنیا حریف ما نخواهد شد.
باز هم ممنونم.
به نظر من پتانسیل و استعداد در میان جوانان ایرانی خیلی زیاد است. به نظر شما آیا این تلقی درست است و اگر پاسخ شما مثبت است، آیا میتوان از این پتانسیل استفاده درستتری کرد؟
استفاده شده که الان این نتیجه را داده است. کسانی که الان دارند بازی میکنند، از رده نوجوانان و دانشآموزی بالا آمدهاند تا به اینجا رسیدهاند. همه ما از رده دانشآموزی، نوجوانان، جوانان، امید و ردههای مختلف بالا آمدیم و در باشگاهها بازی کردیم و به مسابقات آسیایی و جهانی رفتیم تا امروز میتوانیم در تیم ملی کشورمان بازی کنیم. پله پله بالا آمدهایم و مطمئناً برنامهریزی دقیقی پشت آن بوده است که الان دارد جواب میدهد. الان دارد در والیبال اتفاقات خوبی میافتد و کلاسها و کانونهای زیادی داریم. الان در رده نوجوانان و جوانان دارند کار میکنند و البته باید استعدادیابی شوند.
با شما همعقیدهام که در والیبال استعدادهای خوبی داریم و الان که والیبال دارد نتایج خوبی میگیرد، علاقمندان این رشته خیلی بیشتر میشود.
برخی معتقدند بازی ملی ایران والیبال است، به همان شکل که فوتبال مثلاً در برزیل آن قدر طرفدار دارد که با قوطی نوشابه بهجای توپ بازی میکنند، در ایران هم میتوانند در محلات طناب ببندند و با یک توپ معمولی والیبال بازی کنند.
دقیقاً همین طور است.
کانونها و مدارس چه شدند؟
تا چند وقت پیش مخصوصاً در ایام تابستان دایر بودند. الان هم فکر میکنم در شهرستانهای مختلف این کانونها را داریم و در همین کانونهاست که بچهها استعدادیابی و به تیمهای نوجوانان دعوت میشوند. اگر کاملاً فعال بشوند واقعاً خیلی به نفع والیبال ماست.
در لیگ جهانی امسال در رده نهم بهترین توپگیران هم قرار گرفتید.
این نظر لطف شماست. به هر حال با این که بازی در تیمهای ایران از نظر مادی برایم بهتر از بازی در تیمهای باشگاهی خارجی است و حتی آقای ولاسکو هم این نکته را به من گوشزد کردند، اما فکر میکنم نباید بازی در تیمهای باشگاهی قدرتمند اروپایی را از دست بدهم و طبیعتاً هم خیلی اهل مسائل مالی نیستم و بیشتر به تجربههای جدید فکر میکنم.
رسانه ملی ما در قبال والیبال و سایر ورزشها غیر از فوتبال مثل شبکههای خصوصی عمل میکند و درحالی که بازیکنان سایر رشتههای ورزشی بهترین نتایج را میگیرند، به یک خبر مختصر بسنده میکند، اما بازی فوتبال نوجوانان غنا و شیلی را نشان میدهد.
البته وضعیت خیلی بهتر شد. قبلاً که بازیهای اصلی ما را هم به خاطر بازی محلات فوتبال پخش نمیکرد. همیشه این طور بوده است. ما هم همیشه حرفمان را زدهایم، ولی تصمیمگیریها به همین شکلی است که میبینید و من واقعاً نمیدانم چه عواملی در این قضایا دخالت دارند. فوتبال یک (BRAND) است و طرفداران زیادی دارد، ولی ورزشهای دیگر هم به نسبت زحماتی که میکشند و مدالآوریهایی که برای کشور دارند، باید توسط رسانهها مخصوصاً رسانه ملی مورد حمایت و تشویق قرار بگیرند تا اسپانسرهای بزرگ هم جذب این کار شوند و سرمایهگذاری کنند.
در بازیهایی که کردید کدام یک از بازیها سختتر بود؟
همه سخت بودند. فکر میکنم بازی دوم با روسیه خیلی سخت بود.
با این که تیم کوبا خیلی جوان بود، ولی در بازی با کوبا هم خیلی اذیت شدید.
همین طور است.
در بازی دوم با آلمان چه شد که بازی را واگذار کردید؟
در بازی اول خیلی خوب بازی کردیم، طوری که آقای ولاسکو حتی یک (Time out) نگرفتند، ولی در بازی دوم خستگی بازیهای پشت سر هم و مسافرت طولانی از کوبا به تهران و بیخوابیها خودش را نشان داد. به نظرم خستگی و فشار کمخوابی باعث شد نتوانیم خوب بازی کنیم.
بازیهای بعدی جام ملتهاست؟
بله، در دبی.
با آرزوی درخششهای بیشتر برای شما و تیم ملی والیبال.
از فرصتی که در اختیارم گذاشتید ممنونم.