زنان

این وابستگی‌های خطرناک

وقتی زنی مادر می شود به نوعی در کنار حس و عاطفه مادرانه خود نوعی وابستگی بین او و فرزندش شکل می گیرد، به همین خاطر است که در برخی موارد کودک همه کس و کار مادر می‌شود، البته در روانشناسی وابستگی واژه منفی نیست زیرا همه ما به نوعی به یکدیگر وابسته هستیم، به طور مثال وابستگی مادر به فرزند، زن به شوهر و یا حتی دو دوست به یکدیگر. وابستگی زمانی به مرحله خطر می رسد که یک فرد نیاز به این پیدا کند که شخص دیگری را به شدت به خود وابسته نگه دارد و بعد از گذشت مدت زمانی نه چندان طولانی این موضوع دوجانبه می شود و به صورت یک اختلال شخصیت در دو طرف خود را نشان می دهد.

 سپیده سادات  طباطبایی- وقتی زنی مادر می شود به نوعی در کنار حس و عاطفه مادرانه خود نوعی وابستگی بین او و فرزندش شکل می گیرد، به همین خاطر است که در برخی موارد کودک همه کس و کار مادر میشود، البته در روانشناسی وابستگی واژه منفی نیست زیرا همه ما به نوعی به یکدیگر وابسته هستیم، به طور مثال وابستگی مادر به فرزند، زن به شوهر و یا حتی دو دوست به یکدیگر. وابستگی زمانی به مرحله خطر می رسد که یک فرد نیاز به این پیدا کند که شخص دیگری را به شدت به خود وابسته نگه دارد و بعد از گذشت مدت زمانی نه چندان طولانی این موضوع دوجانبه می شود و به صورت یک اختلال شخصیت در دو طرف خود را نشان می دهد.

اما این وابستگی منفی زمانی وجه زنانه به خود می گیرد که یک مادر با به دنیا آمدن فرزند پسر خود گمان می کند تمام زخم ها و کمبودهایش از سوی شوهر جبران شده است، به عبارت بهتر او تمامیت خود را در داشتن فرزند پسرش می بیند و دوست دارد این پسر را همیشه در کنار خود حفظ کند و زمانی این مسئله خود را نشان می دهد که فرزند بزرگ شده و قصد ازدواج  دارد، آن وقت است که این اختلال شخصیتی بیشتر از همیشه بروز پیدا می کند و تا آنجا ریشه می دواند که متوجه می شویم 87 درصد از پسران جوان ما این روزها اصلاً تمایلی به ازدواج ندارند و قطعاً فارغ از مشکل مالی که مهمترین معضل برای تشکیل خانواده است مشکل وابستگی شدید به مادر بخش چشمگیری از پسرهای این آمار را شامل می شود.

متخصصان علم تعلیم و تربیت معتقدند معمولاً مادرانی که رابطه خوبی با همسرانشان ندارند و یا آنهایی که در سن پایین ازدواج کرده و صاحب فرزند شده اند و یا شوهرانشان فوت کردهاند و موارد مشابه بیشتر در معرض وابستگی به فرزند قرار دارند و وقتی قرار باشد شخص سومی به نام عروس در این رابطه دوجانبه قرار بگیرد، به دلیل انتظار نابجای مادر و پسر از او، در اثر این اختلال شخصیتی ممکن است یک زندگی دچار چالش و حتی شکست بشود زیرا طرفین توقع مادر بودن را از عروس دارند و در حقیقت یکی از دلایلی که جوانان امروز از ازدواج طفره می روند، همین علت است زیرا از همسرشان توقع دارند تا درست مثل مادرشان باشد یعنی مطابق خواست آنها در خانه رفتار کند و تمام وقتش را صرف همسر کند، این در حالی است که بسیاری از دختران چنین امری را نمی پسندند و در نتیجه پیدا کردن دختری که بتواند قبل از همسر بودن مادر خوبی باشد تقریباً غیر ممکن خواهد بود.

اما ریشه این اختلال در کودکی است، اگر مادری بتواند با وجود تمام مشکلات خود در کنار این که مادر خوبی است فرزند را بدون وابستگی بزرگ کند بزرگترین خدمت را به وی کرده است؛ زیرا وابستگی آینده او را تحت الشعاع قرار خواهد داد اما با تمام این تفاصیل آمارها نشان میدهد این معضل روانشناسانه در کشور رشد پیدا کرده است و برای حل این مشکل هم پسرها و هم مادرهایشان باید وارد عمل بشوند، پسرها البته ضمن حفظ احترام والدین باید خود را به استقلال شخصیتی برسانند و برای هر مرحله از زندگی و ازدواج خود برنامه ریزی داشته باشند، تا از این راه اطمینان پدر و مادر را نسبت به اینکه  آنها دیگر بچه نیستند، با رعایت اصل مشورت جلب کنند. قطعاً مادران هم با این کار فرزند شخصیت مستقل او را درک می کنند و بیشتر سعی می کنند مشاورین خوبی برای پسرشان باشند تا یک فردی که در اثر دخالت ناشی از اختلال وابستگی زندگی فرزندش را به جاده انحرافی طلاق بکشاند.

*روانشناس

https://shoma-weekly.ir/WrnIFT