اندیشه

این نیم ساعت ها را از دست مده!

به شیطان گوش مده که می گوید: حالا به وقت نماز زیاد است، قدری بخواب، غرض او معلوم است و همچنین در مجلسی نشستی، خیلی لغو و بیهوده گفتی، دلت سیاه شد، امّا می توانی نیم ساعت زودتر پا شوی، به تدبیر و حِیَل [چاره اندیشی ها] پس این نیم ساعت ها را از دست مده
عارف سالک آیت الله شیخ محمد بهاری همدانی (ره) در نامه ای خطاب به سید احمد کربلایی دستورالعمل و نکات زیبایی را بیان می نماید. در بخشی از این نامه سراسر آموزنده چنین نوشته است:

«ترک کند ما سوی الله را که در دل خود غیر او را راه ندهد. چطور گفت خواجه:

نیست در لوح دلم جز الف قامت یار

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

اگر جناب شیخ احمد بگوید با این ابتلاء به معاش و زن و بچه و رفیق و دوست چطور می شود آدم ترک ماسوی الله بکند و در قلبش غیر یاد او چیزی نباشد، این فرض به حسب متعارف بعید است و شدنی نیست.

می گوییم آن مقداری که تو باید ترک کنی، آن هر کس است که تو را از یاد او جَلّ شأنُه نگاه دارد با آن شخص باید به مقدار واجب و ضرورت بیشتر محشور نباشی. و امّا هر کس که خدا را به یاد تو بی اندازد ترک مجالست او صحیح نیست. حضرت عیسی (ع) فرمودند: معاشرت کنید با کسانی که رؤیت آنها خدا را به یاد شما می اندازد. محبت این اشخاص هم از فروع محبت الهی است جَلَّ شأنُه منافات با محبت الهی ندارد. اگر شیخ احمد بگوید اینها حق است، ولیکن من با این حال نمی توانم به جا بیاورم، زیرا که شیاطین انس و جن به دور ما احاطه کرده متصل وسوسه می کنند، همیشه مانع اند و ما هم کناره بِالمرّه نمی توانیم بکشیم! امر معاش اختلال پیدا می کند از عهده خودمان هم بر
نمی آییم، تا کار به کار کسی نداشته مشغول خودمان باشیم، ما کجا این حرف ها کجا!؟

جواب می گوییم اگر امورات آنی باشد همین طور است که می گویی، از این هم بزرگتر بدوا به نظر آدم می آید کوچک نیست. لیکن اشکال این است که تکلیف شاق نکرده اند. امورات تدریجی است همین قدر که تدریجی شد دیگر کار درست می شود، مردم به تدریج باز و شاهین و سایر مرغهای صیدی را رام کرده، به دست گرفته اند. پس مخلص کلام اینکه در هر مرتبه که هستی آن نیم رمق که داری آنقدر را که می توانی به عمل آوری اگر در آن مسامحه نکردی، آن را به جا آوردی یک چنین هم بر قوّت تو می افزاید، بلکه زیاده، زیرا که فرمود: تو یک وجب بیا من یک ذراع، و گر نه، مسامحه کردی، آن مقدار قوّت هم در معرض زوال است. مثلا شب را تا صبح خوابیدی بنای بیداری داشتی، نشد، حالا که اول صبح است، تا ملتفت شدی، پاشو، بین الطلوعین را بیدار بودن این خودش هم فیض علی حدّه و توفیقی است از جانب حضرت اِله جَلّ جلالُهُ این را به مسامحه بر خودت تَفویت مکن، به شیطان گوش مده که می گوید: حالا به وقت نماز زیاد است، قدری بخواب، غرض او معلوم است و همچنین در مجلسی نشستی، خیلی لغو و بیهوده گفتی، دلت سیاه شد، امّا می توانی نیم ساعت زودتر پا شوی، به تدبیر و حِیَل [چاره اندیشی ها] پس این نیم ساعت ها را از دست مده، پاشو برو، و مگو چه فایده ای دارد، من از صبح به خرابی مشغولم باز می توانی به این جزئی خیلی از کارها پیش ببری اِن شاء الله تعالی.»

https://shoma-weekly.ir/sTRf5I