«خداوندا! چه منظرهاى داشت این خانه پاسداران؛ چه دردناک؛ چه مصیبت زده و چقدر شلوغ و پلوغ؛ گویى صحراى محشر است، کردهاى مؤمن پاوه از زن و مرد در استغاثه، به این خانه پناه مىآوردند؛ اما جز یأس و ناامیدى، ثمرهاى نمىگرفتند. در همین وقت، دختر پرستارى را که پهلویش هدف گلوله دشمن قرار گرفته بود و خون، لباس سفید او را گلگون کرده بود، از در بیرون مىبردند؛ آن قدر از بدنش خون رفته بود که صورتش مثل لباسش سفید و بیرنگ شده بود.
پاسداران جوان، به شدت متاثر بودند. 16 ساعت پیش، این پرستار، مجروح شده بود و از پهلویش خون میرفت؛ نه پزشکى بود و نه دارویى که جلوى خون را بگیرد. پاسداران، گریه میکردند؛ ولى نمیتوانستند کارى انجام دهند؛ بالاخره تصمیم گرفتند که جسد نیمه جان او را از خانه پاسداران بیرون ببرند تا بیش از این، باعث تضعیف روحیهها نشود؛ لذا او را به ساختمان بهدارى منتقل کردند که خالى بود و در بالاى تپه، در مدخل غربى شهر قرار داشت و این فرشته
بىگناه، ساعاتى بعد، در میان شیوه و ضجه زنها و بچهها، جان به جان آفرین تسلیم کرد...»
پاوه در آن روزها یک نمونه یا لابراتوار مناسب برای محکزدن ضد انقلاب بود و سقوطش میتوانست شعلههای توطئه را در سایر نقاط ایران مانند خوزستان، آذربایجان، بلوچستان و... روشن سازد. در این میان اما نقش مقاومت زنانی مانند شهید فوزیه شیردل در حماسه پاوه بنا به نقل شهید چمران بیبدیل است؛ بدون تردید شدت مقاومت زنان کرد پاوه و همچنین زنانی مانند شهید سیده زهرا شفیع زاده که بهعنوان نیروهای امدادگر از اصفهان و جاهای دیگر به این شهر آمده بودند تا شاهد قربانیشدن پاوه در میان شیطنت ضد انقلاب داخلی و خارجی نباشند، باعث شد تا این روحیه به خطههایی که امکان جنگ و درگیری داخلی در آنها میرفت منتقل شود؛ همین موضوع سبب شد زنان ما در جریان دفاع از شهر و دیار و آرمان خود مردانه ایستادگی کنند و اثبات کنند که یکی از رموز اصلی پیشرفت مقاومت در برابر دشمن است، پیروزی و انتقال پیام این مقاومت اما ناشی از حمایت و رهبری امام خمینی(ره) و حضور و هم پایی شهید چمران بهعنوان مقام مسئول حکومتی در کنار مردم پاوه بود، زنان و مردان پاوه چمران را درست در کنار خود دیدند نه در مقابل خود و نه حتی به فاصله چند قدمی شان، تنها راوی کم حرف و آرامی که برایم از پاوه و مقاومت زنان آن هم کوتاه گفت، فاطمه امینزاده از اهالی بیجار است که آن روزها به پاوه رفته بود تا در کسوت امدادگر خدمت رسانی کند.
او از پاوه و چمران اینطور میگوید: چمران درست نفس به نفس ما بود، زنها و کودکان را درست مثل ناموس خودش حفظ میکرد و مراقب بود در جریان حماسه پاوه کمترین تلفات گریبانگیر مردم انقلابی شود که همیشه سهمشان جنگ و ناآرامی بود.
اما روایت چمران از پاوه، روایتی غریب و زیبا است، روایتی از مقاومت زنان و مردان برای دفاع از انقلاب و ارزشهایشان، مقاومتی که حالا باعث شده تا پاوه سربلند باشد و پاوه آرام این روزها که در سینه کش کوه استوار ایستاده است قدردان این مقاومت اهالی دور و نزدیک پاوه است.