خانه داری کلمه ای ساده و به قول اهالی ادبیات بسیط است و حتی دریافتن مفهوم آن زیاد سخت نیست، اما چند صباحی است که این کلمه کاربردی آماج حملات آنهایی قرار گرفته است که ادعا میکنند خانه داری برای یک زن کسر شأن بوده و این به معنی پایمال شدن حق طبیعی زنان است، البته نفوذ این تفکر در بین جامعه زنان مربوط به این زمان نیست و نمونه عینی آن در زمان پهلوی با روی کار آمدن انجمن های زنانه برای مبارزه با تفکرات جامعه دینی شکل گرفت. این در حالی است که با نگاه به ادوار قبل متوجه می شویم زنان دربارهای شاهی مانند زنان دربار قجر به نوعی با پدیده ای به نام خانه داری سیاسی مشغول هستند، یعنی علاوه بر رسیدگی به امور داخلی قصر در امور سیاسی مملکتی هم دخالت می کنند، البته این دخالت به شکل محسوسی نیست وتا زمانی پشت پرده باقی می ماند که تبدیل به واقعه ای نشود و در غیر این صورت نقش این خانه داران سیاسی بیش از پیش آشکار می گردد.
یکی از نمونه های منفی این خانه داری سیاسی در مهدعلیا مادر ناصرالدین شاه قاجار مشاهده میشود و نمونه مثبت آن هم در گوهرشاد همسر شاهرخ تیموری، زنی که تاریخ از او به نیکویی یاد می کند است، اما در هر دو مورد به جرأت میتوان گفت این زنان قبل از آنکه همسر و یا مادر پادشاهی باشند، خانه دار بودند یعنی دو نقش توأم را در کنار هم پذیرفته بودند، اما در زمانی که تفکر برابری حقوق زن و مرد به جامعه ما نفوذ کرد و زنان خواسته و ناخواسته پایشان به محیط های اجتماعی باز شد، گویا تنها اجتماع برای آنها اهمیت پیدا کرد و الگوی زن غربی، الگویی تمام عیار مقابلشان شد البته در مقابل این دسته تعداد زیادی از زنان در جامعه ما هستند که در کنار تحصیل، تدریس و اشتغال خانه داراند و با تأسی از الگوهای اسلامی نظیر حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) خانهداران سیاسی هستند که با بصیرت لازم به دفاع از اسلام و انقلاب می پردازند، یک نگاه گذرا به جریانات انقلاب اسلامی این حقیقت را روشن
میکند عموما این خانه داران سیاسی معتقدند خانه بهترین مکان برای انتقال ارزش ها است و خانهداری هنری است که به واسطه آن این ارزشها حفظ می شود.