به تازگی علی دایی و سردار محمد رویانیان بیش از هر زمان دیگری به هم تاخته و علیه یکدیگر مصاحبه کردهاند.
سید رسول امین- یکی از مسائلی که همیشه در ورزش و به ویژه فوتبال ما لاینحل به نظر میرسد، مسأله گفتار و ادبیات نامناسبی است که برخی از دستاندرکاران در پیش گرفته و میگیرند!
به عنوان مثال به تازگی علی دایی و سردار محمد رویانیان بیش از هر زمان دیگری به هم تاخته و علیه یکدیگر مصاحبه کردهاند. ادبیاتی ناخوشایند از دو انسانی که یکی شهریار فوتبال شمرده میشود و دیگری سردار جبهههای جنگ و دفاع مقدس. عجیب آن که هیچ یک حاضر به کوتاه آمدن نبودند و در مقابل هر انتقادی عکسالعملهای شدیدی نشان دادند. ظاهراً نصیحت دوستان مشترک نیز چندان راهگشا نبود و حداقل در مورد یکی از آنها این گوش در بوده و آن یکی ... دروازه!
در چنین شرایطی دیگر چه توقعی از تماشاگران و لیدرها میتوان داشت؟ آیا غیر از این است که هر یک از این دو به کرات بحثهای فرهنگی، اخلاقی و ارزشی را پیش کشیده و از ضعف ارزشهای اخلاقی در فوتبال نالیدهاند؟
متأسفانه یا خوشبختانه فوتبال بر خلاف بسیاری رشتهها و عرصههای دیگر یک صحنه کاملاً باز است تو گویی جامعه فوتبال منحصر به دوربین مداربسته بوده و تمامی اتفاقات آن در معرض دید عموم قرار میگیرد. ریزترین حوادث از چشم تیزبین مردم و رسانهها دور نمیماند و هنوز جای سؤال باقیست که چرا علی دایی و سردار رویانیان آن چنان علیه یکدیگر موضع گرفتند... راستی چرا؟
شاید جوابی بر این پرسش نتوان یافت ولی اولی طلب دارد و حقش است آن را مطالبه کند و باشگاه هم بدهکار. اما این طلب باعث میشود تا زمین و زمان را به هم دوخت. بر سر پرسپولیس و هواداران منت گذاشت و یا همه اینها را به هیچ انگاشت و این طلب را به دورههای گذشته و داستان حواله داد؟
یقین داشته باشید اگر علی دایی پیش از آن مصاحبه جنجالی شخصاً به باشگاه پرسپولیس مراجعه میکرد در مراجعه حضوری با مدیر عامل باشگاه پرسپولیس که از قضا پیش از این در زمره دوستانش به حساب میآمد به مقصود خود میرسید. همین طور شک نکنید چنانچه سردار رویانیان صبوری پیشه میکرد و آن جواب احساسی را به مصاحبه دایی نمیداد حرمتها حفظ میشد و کار به یادآوری دیالوگهای فیلم اخراجیها نمیکشید اما چه میشود کرد؟
محصول فوتبال نتیجهگرا، پولپرست و بی اخلاق چیزی جز شکسته شدن پی در پی حرمتها نخواهد بود. البته علی دایی و سردار رویانیان تنها نیستند. مثل این دو در فوتبال فراوان داریم اما قسمت بود که امروز ما یاد شهریار و سردار بیفتیم. امیدواریم هر دو به ما حق بدهند که بپرسیم: آخر چرا؟
به عنوان مثال به تازگی علی دایی و سردار محمد رویانیان بیش از هر زمان دیگری به هم تاخته و علیه یکدیگر مصاحبه کردهاند. ادبیاتی ناخوشایند از دو انسانی که یکی شهریار فوتبال شمرده میشود و دیگری سردار جبهههای جنگ و دفاع مقدس. عجیب آن که هیچ یک حاضر به کوتاه آمدن نبودند و در مقابل هر انتقادی عکسالعملهای شدیدی نشان دادند. ظاهراً نصیحت دوستان مشترک نیز چندان راهگشا نبود و حداقل در مورد یکی از آنها این گوش در بوده و آن یکی ... دروازه!
در چنین شرایطی دیگر چه توقعی از تماشاگران و لیدرها میتوان داشت؟ آیا غیر از این است که هر یک از این دو به کرات بحثهای فرهنگی، اخلاقی و ارزشی را پیش کشیده و از ضعف ارزشهای اخلاقی در فوتبال نالیدهاند؟
متأسفانه یا خوشبختانه فوتبال بر خلاف بسیاری رشتهها و عرصههای دیگر یک صحنه کاملاً باز است تو گویی جامعه فوتبال منحصر به دوربین مداربسته بوده و تمامی اتفاقات آن در معرض دید عموم قرار میگیرد. ریزترین حوادث از چشم تیزبین مردم و رسانهها دور نمیماند و هنوز جای سؤال باقیست که چرا علی دایی و سردار رویانیان آن چنان علیه یکدیگر موضع گرفتند... راستی چرا؟
شاید جوابی بر این پرسش نتوان یافت ولی اولی طلب دارد و حقش است آن را مطالبه کند و باشگاه هم بدهکار. اما این طلب باعث میشود تا زمین و زمان را به هم دوخت. بر سر پرسپولیس و هواداران منت گذاشت و یا همه اینها را به هیچ انگاشت و این طلب را به دورههای گذشته و داستان حواله داد؟
یقین داشته باشید اگر علی دایی پیش از آن مصاحبه جنجالی شخصاً به باشگاه پرسپولیس مراجعه میکرد در مراجعه حضوری با مدیر عامل باشگاه پرسپولیس که از قضا پیش از این در زمره دوستانش به حساب میآمد به مقصود خود میرسید. همین طور شک نکنید چنانچه سردار رویانیان صبوری پیشه میکرد و آن جواب احساسی را به مصاحبه دایی نمیداد حرمتها حفظ میشد و کار به یادآوری دیالوگهای فیلم اخراجیها نمیکشید اما چه میشود کرد؟
محصول فوتبال نتیجهگرا، پولپرست و بی اخلاق چیزی جز شکسته شدن پی در پی حرمتها نخواهد بود. البته علی دایی و سردار رویانیان تنها نیستند. مثل این دو در فوتبال فراوان داریم اما قسمت بود که امروز ما یاد شهریار و سردار بیفتیم. امیدواریم هر دو به ما حق بدهند که بپرسیم: آخر چرا؟