معصومه کریمی- عکسها یکی پس از دیگری جلوی چشمایش رژه میروند. یکی عکس خانه تازهاش را گذاشته و دیگری با بچه تازه به دنیا آمدهاش طنازی میکند. آن یکی از سفر فلان کشور خارجیاش تصویری منتشر کرده و یکی هم غذاهای خوش رنگ و لعاب رستوانی که دیشب آنجا بوده را به طرز عجیبی کنار هم چیده و عکسی را روانه شبکه اجتماعی اینستاگرامش کرده است. عکسها را یکی یکی رد میکند و گاهی نشانه پسندیدم پایشان میکوبد. برای بعضی هم اظهارنظرهایی مینویسد آنچنانی و طوری کلمات قلمبه و سلمبه عاطفی را هنرمندانه کنار هم میچیند که هیچ بویی از تظاهر نداشته باشد. چقدر در این شبکه تصویری میماند، خودش هم نمیداند. یک جایی به خودش میآید و میبیند دیگر تصویرها را جلوی چشمانش نمیبیند.
دستش آنها را رد میکند ولی چشمش چیزی نمیبیند و زندگیاش مثل فیلم سینمایی از جلوی پرده ذهنش میگذرد. دوستانش چه کردهاند که نتیجهاش این عکسهای خوش رنگ و لعاب شده است و چرا او هیچ تصویر قشنگی ندارد که راهی این رسانه اجتماعی کند؟
این قصه بسیاری از آدمهای امروزی است. کسانی که یک روز به این بهانه که از تکنولوژیهای روز دنیا و شبکههای پُر اسم و رسم جا نمانند، خودشان را به دست بازی بیانتهایی سپردند که نه تنها چیز جدیدی به دانش آنها اضافه نکرده، بلکه از آنها آدمهای ظاهربین و افسردهای ساخته که با دیدن عکسهای خوش رنگ آدمها، به زندگی آنها غبطه میخورند و نداشتههای خود را بزرگتر میبینند.
شبکههای اجتماعی این روزها بیشتر از اینکه فقدان دانش مردم را جبران کند و باری به آگاهی آنها بیفزاید، نداشتههایشان را در قاب تصاویر دیگران به چشم میآورد. هر چند این یک واقعیت غیرقابل انکار است که آدمها از بخشهای خوب و شاد زندگیشان عکس میگیرند و هیچکسی دوست ندارد تصویر بدبختیها و گرفتاریهایش را برای دیگران به نمایش بگذارد، اما ذهن زودباور آدمها قصههای پشت پرده را فراموش میکند و تنها چیزی را که چشمشان میبیند، باور دارند. نتیجه تحقیقات روانشناسان و مشاوران دانشگاه کپنهاگ در دانمارک نشان میدهد که گذراندن بیش از اندازه وقت در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و فیسبوک که کاربران تصاویر زیادی در آنها منتشر میکنند و تماشای عکسهای دوستان و خانوادهها بیش ار اینکه باعث شادی و نشاط آدمها شود، بستر افسردگی آنها را تقویت میکند. بر اساس این تحقیق، استفاده بیش از اندازه شبکههای اجتماعی که این روزها بین تمام مردم دنیا بسیار رایج شده است، باعث بروز حس حسادت و حسرت در آدمها میشود چرا که افراد با دیدن این تصاویر اوضاع خودشان را با دیگران مقایسه میکنند و از نداشتههایشان افسرده میشوند.
محققانی که در این مطالعه مشارکت داشتهاند، در توضیح نتیجه اعلامی خود از اصطلاح «مقایسههای اجتماعی غیرواقعبینانه» استفاده میکنند و میگویند:« کاربران بدون اینکه اطلاع دقیقی از وضعیت یکدیگر داشته باشند، تنها به یک تصویر بسنده کرده و بر اساس آن در مورد خوشبختی یا بدبختی دیگران و خودشان تصمیمگیری میکنند. این مساله آنها را به سندرمی به نام مقایسه اجتماعی غیرواقعبینانه دچار میکند و باعث میشود روی احساسات مثبت و میزان رضایتشان از زندگی تاثیر بگذارد.»
ماتیو الدیوریو، یکی از روانشناسان حاضر در این مطالعه بعد از اعلام نتیجه این تحقق تصمیم میگیرد به صورت تصادفی روی بعضی کاربران شبکههای اجتماعی که همواره تصاویر زیبایی از زندگیشان به قاب تصویر میکشانند، کار کند. او با بررسی صفحه بعضی از کاربران و چند هفته زیرنظرگیری آنها، آدرس یا شماره تماسشان را پیدا و به عنوان روانشناس با آنها صحبت کرده است. او میگوید:« من از آنها دعوت میکردم که برای مشاوره رایگان یک جلسهای به دفتر من مراجعه کنند. بیشتر آنها از این دعوت من خوشحال میشدند و از شدت هیجان پشت گوشی گریه میکردند. بعد از حضور در جلسه رایگان از بدبختیهای بزرگی که گرفتارشان هستند حرف میزدند و اعتراف میکردند که تنها دلیل این کارشان فرار از زندگی مزخرفی است که دوستش ندارند. بسیاری از آنها حتی میگفتند عکسهایی که منتشر میکردند واقعی نبوده و آنها با استفاده از فوتوشاپ و ایجاد تغییراتی در تصویر سعی میکردند عکسها را به اسم خودشان و برای خودشان جا بزنند.
» الدیوریو با تاکید به اینکه متاسفانه دیگرانی که عکسها را میبینند، هیچگاه نمیپذیرند که در پس آنها ممکن است قصههای تلخی هم وجود داشته باشد، میگوید:« زندگی هر آدمی در کنار خوبیها و خوشبختیها، اتفاقات بدی هم دارد چرا که خوب کامل هرگز وجود ندارد. مساله این است که ما آدمها تصاویر خوبمان را منتشر میکنیم نه مشکلاتمان را اما مخاطبها چیزی را که چشمشان میبیند باور میکنند. درست عین زمانی که فیلم ترسناکی را تماشا میکنند و از ترس فریاد میزنند. هیچکدامشان در آن لحظه فکر نمیکنند که اینها تصاویر ساختگی یک فیلم نمایشی است و هیچ مبنای واقعی ندارد. آنها خودشان را به دست آن تصاویر وحشتناک میسپارند و با تمام وجود از ترس فریاد میزنند.»