
ما راجع به عفوی که نقش تخریبی دارد روایات متعددی داریم که من آنها را در یک دستهبندی مشخص مطرح میکنم. یک وقت نقش تخریبی عفو روی شخص مقابل است؛ یعنی باعث میشود او جرات پیدا کند و به شخص دیگری نیز ظلم کند.
بخشیدن در اینجا باز کردن میدان برای ظالم است، چون فرد متقابل فردی فرومایه است اگر من از حقم عفو و گذشت کنم او جری میشود. اینجا انسان نباید عفو کند در اینجا شخص لئیم جرات پیدا میکند و به این عمل زشت -یعنی ستم کردن و مرز شکنیهایش- ادامه میدهد. خوب این جنبه شخصی دارد که آیا عفو نقش تخریبی نسبت به یک شخص دارد یا نه.
در این زمینه روایتی از علی علیه السلام نقل شده که حضرت فرمود: «العفو یفسد من الئیم بقدر اصلاحه من الکریم» عفو نسبت به شخص فرومایه نقش تخریبی دارد به همان مقدار که نسبت به شخص بزرگوار نقش سازندگی دارد. این یک موازنه است و مربوط به اثر سوء عفو است که مربوط به شخص است.
گاهی این شخص تخریبی تنها در مورد شخص مطرح نیست و در ربط با اجتماع مطرح است یعنی عفو برای اجتماع نقش تخریبی دارد.
علی علیه السلام در روایتی میفرماید: بخشیدن و عفو اگر موجب شود که به حکمی از احکام اسلام ضربه بخورد ضربه به دین خورده است. تا آنجایی که صولت مکتب اسلام شکسته نشود، یعنی اسلام مورد وهن قرار نگیرد، گذشت کن! اما اگر دیدی مکتب دارد لطمه میخورد دیگر جای عفو نیست.
ما اگر به این مسائل توجه نداشته باشیم و بعد بیاییم رفتارهای ائمه را در این مورد بررسی کنیم میبینیم یک سری برخوردهای دوگانه از آنها نقل شده است که بعضی مواقع چه بخششهای هنگفتی داشتهاند و در برخی موارد سر سوزنی کوتاه نیامدهاند.
اگر ما به این مسائل ورود نداشته باشیم مطلب را نمیفهمیم و میگوییم این رفتارها دوگانه است اما این حرفها به خاطر این است که ما در این موضوعات از مسائل اساسی و مبنایی بیخبریم و از آنها اطلاع نداریم. در جایی که حضرات کوتاه آمدهاند بخشش و عفوشان نقش سازندگی داشته است. اما آنجا که دست از حقشان بر نداشته و خیلی محکم در مقابل ظلم ایستادهاند، موردی بوده که اگر کوتاه میآمدند عفو و بخشش آنها نقش تخریبی داشته است. آنجا که پای دین پیش میآمد و بحث اسلام مطرح بود حساس بودند حتی برای گرفتن حقشان از دیگران کمک گرفتهاند.
عزت و ایستادگی بینظیر امام حسین علیه السلام هم به همین خاطر بود چون بحث ضربه به مکتب و اسلام مطرح بود لذا پایش ایستاد حالا طرف مقابل هر کسی میخواهد باشد! آن موقع باید به وظیفهاش عمل میکرد همین کار را هم کرد در قیام و حرکت حضرت اصلا جنبههای شخصی مطرح نبود.
آنجا که مکتب لطمه بخورد جای عفو نیست!
* کتاب «سلوک عاشورایی» منزل هفتم صفحه ۳۱۵