«گران باد گوشى که نداى نصیحت را نشنود، و آن که آواى بلند گوشش را کر نموده چگونه صداى ملایم مرا بشنود؟! آرام باد قلبى که از خوف خدا از ضربان باز نمى ایستد. پیوسته در انتظار عواقب عهدشکنى شما بودم، و علامت فریب خوردگان را در چهره شما مى دیدیم. چشم پوشیم از شما به خاطر پنهان بودنتان زیر لباس دین بود، در حالى که نور قلبم مرا از پنهان شما خبر مى داد. کنار مسیر گمراه کننده ایستادم تا شما را به راه حق آرم، آن زمان که جمع مى شدید و راهنما نداشتید، و براى آب هدایت چاه مى کندید و به آب نمى رسیدید. امروز (اسرار و رموز) زبان بسته را برایتان به سخن مى آورم. آن که از پیروى من بازماند عقل از سرش پریده است. از زمانى که حق را به من نمایاندند در آن تردید ننمودم. (پس وحشتم از خودم نیست، چنانکه) موسى بر خودش نترسید، وحشتش از پیروزى جهّال و حکومتهاى گمراه بود. امروز ما و شما بر سر دوراهى حق و باطلیم (ما حقّیم وشما باطل). کسى که اطمینان به وجود آب دارد تشنه نمى ماند.»
خطبه 4 نهج البلاغه