اندیشه

امام خمینی(ره) و اندیشه استعمار ستیزی

روحیه حماسی و جهادی امام خمینی را باید در اعتقادات، زمینه های خانوادگی و نیز در اوضاع اجتماعی و سیاسی دوران زندگی ایشان جستجو کرد. مبارزات ایشان از دوره نوجوانی آغاز و به موازات رشد و تقویت علمی و روحی و نیز تحولات اجتماعی و سیاسی، متکامل گردید.
مهدی رشیدی - روحیه حماسی و جهادی امام خمینی را باید در اعتقادات، زمینه های خانوادگی و نیز در اوضاع اجتماعی و سیاسی دوران زندگی ایشان جستجو کرد. مبارزات ایشان از دوره نوجوانی آغاز و به موازات رشد و تقویت علمی و روحی و نیز تحولات اجتماعی و سیاسی، متکامل گردید. حوادث مکرر و ناگوار تاریخی مانند جنگ جهانی اول و دوم، اشغال ایران توسط قشون اجنبی، نابسامانی و ناامنی اجتماعی و... خاطرات تلخ امام از این دوران است.(1) متعاقب این حوادث کودتای رضاخان با حمایت بیگانگان انجام شد که به استقرار استبداد پهلوی منتهی گردید. اجرای سیاستها و برنامه های رضاخان در جهت زدودن فرهنگ اسلامی، واکنش علمای متعهد را به همراه داشت و این جریانات فرصتی برای آشنایی و حضور امام در مبارزات روحانیت با رضاخان بود. خصوصاً مبارزات آیت الله سید حسن مدرس، تأثیرات عمیقی بر روح حساس و پرشور امام داشت.(2)
دین و سیاست در کتاب کشف الاسرار امام خمینی(ره)
 کتاب کشف الاسرار بازگو کننده اندیشه و سیاست های دینی حضرت امام است. اگر اندیشه‏های سیاسی حضرت امام و بخصوص نظریه ولایت فقیه نبود جهان متفرع با این ضربه تاریخی مواجه نمی‏شد که باید برای سرنوشت بشریت به فکر برنامه‏ریزی بیفتد، و اینکه روابط انسانی و ملی باید بر اساس عدالت و حق استوار باشد نه سودجویی و بهره‏کشی. به نظر امام، هیچ تفاوتی بین دوره رضا خان و پس از او وجود نداشت، زیرا به رغم ایشان جز رفتن رضا خان از راس قدرت و محاکمه و برکناری تعداد انگشت شماری از مهره‏های کم اهمیت رژیم، هیچ‏گونه تغییر اساسی در ساختار و مناسبات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گذشته به وجود نیامد. از این رو ایشان خوانندگان کتاب را متوجه این ساختار دست نخورده و به جا مانده از دوره دیکتاتوری می‏کند. در این کتاب امام از یک سو با آوردن ادله کلامی، فقهی، تاریخی و سیاسی به انتقاد و ردّ حکومت استبدادی رضاخان و ساختار حکومتی به جا مانده از او می‏پردازد و از سوی دیگر طرح نوینی از حکومت اسلامی بر مبنای «ولایت فقیه»، به عنوان تنها حکومت مطلوب، ارائه می‏دهد.
امام خمینی و سلطه ی صهیونیسم بر ایران شاهنشاهی
از دیدگاه سیاسی امام خمینی(ره)، اگر تأسیس حکومت اسلامی، اولویت اول برای ایشان در ایران بود، در خارج از کشور، آزادی بیت المقدس و سرزمین فلسطین، مهم ترین دغدغه فکری و عمل سیاسی ایشان را تشکیل می داد. یکی از اختلافات اساسی امام با رژیم پهلوی، درباره نفوذ صهیونیزم در ایران و حضور عناصر اسرائیلی در مناصب دولت پهلوی بود. به عبارت دیگر، می توان در اندیشه انقلابی و آزادی بخش امام، آزادی ملت ایران و فلسطین را دو ضرورت عینی و اساسی دانست که بسیاری از آثار کتبی و شفاهی و مبارزات سیاسی ایشان، مبین این امر است. ظهور صهیونیسم در قالب دولت غاصب اسرائیل و تهدید همه جانبه مسلمانان در منطقه موجب تحولات بی شماری در خاورمیانه گردید. در اندیشه امام، صهیونیسم، حرکتی است علیه اسلام و مسلمین بود. تلاش فکری ایشان این بود که این بحران را از یک مقوله عربی، به مقوله ای اسلامی تغییر بیابد.
امام و مبارزه با شاه
«محمدرضا پهلوی»، به عنوان سرکرده‌ی مأموران اسرائیل، ایران شاهنشاهی را پایگاه نظامی و جاسوسی صهیونیسم جهانی ساخته بود. در چنین موقعیتی، حضرت امام برنامه‌های شاه و حامیان بین المللی اش را افشا کرد؛ حضرت امام که به حقانیت مبارزه اش یقین کامل داشت، لحظه‌ای از حرکت پیامبرگونه اش باز نایستاد:" امروز به من اطلاع دادندکه بعضی اهل منبر را برده‌اند در سازمان امنیت و گفته اند: «شما با سه چیز کار نداشته باشید؛ یکی، شاه را کار نداشته باشید؛ یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید؛ یکی هم نگویید دین در خطر است. این سه تا امر را کار نداشته باشید؛ هر چه میخواهید بگویید. خوب؛ اگر این سه تا امر را کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟ ما هر چه گرفتاری داریم، از این سه تاست؛ تمام گرفتاریهای ما. اسرائیل مملکت را به باد میدهد. اسرائیل سلطنت را میبرد؛ عمال اسرائیلی، آقا! اسرائیل دوست اعلیحضرت است؟ یک چیزهایی، یک حقایقی در کار است... میگویند از شاه و اسرائیل حرف نزنید. رابطه ی بین شاه و اسرائیل چیست؟..."
پی نوشت ها در دفتر نشریه موجود است

 

https://shoma-weekly.ir/tyYPAj