شهرستانها

الف- دزفول

دیگر شنیدن الف- دزفول برای ساکنین این شهر کوچک، واژه‌ای مانوس و آشنا شده بود. الف- دزفول یعنی فردا چند خانه ویران خواهد شد. چند فرزند بر سر نعش پدر و مادر خود خواهند گریست و چند نفر جنازه خونین فرزندشان را در آغوش خواهند کشید. الف - دزفول یعنی، صدای انفجاری که در نیمه شب حتی به تو مهلت بیدارشدن هم نخواهد داد. الف - دزفول یعنی، کوچه‌ای که همین غروب بچه‌های شاد و پرهیاهو در آن فوتبال بازی می‌کردند تبدیل به مخروبه خواهد شد. الف - دزفول یعنی خانه و مسجد و مدرسه و بیمارستان و... فرقی نمی‌کند، هرچه که باشد با موشک‌های زبان نفهم بعثی فرو خواهد ریخت.

دکتر سبحانی- سالهای جنگ، دزفول پذیرای بیشترین موشکها و بمبها و حتی خمپارههای رژیم بعث عراق بود. هر بار که صدام میخواست شهرهای ایران را موشکباران کند سهمیه دزفول ثابت و محفوظ بود. یک روز قبل از هر موشکباران رادیوی عراق در برنامهای مضحک به اصطلاح میخواست شهروندان غیر نظامی را از شهرهایی که قرار است توسط موشک یا بمبافکن هدف قرار دهد مطلع کند تا شهرها را ترک کنند. در این برنامه اسم شهرها با ترتیب حروف ابجد خوانده میشد. شهر اول همیشه دزفول بود و شهرهای بعد از آن بنا به وضعیت و موقعیت تفاوت میکرد.

گوینده رادیو عراق که سعی میکرد با صدای زمخت و نخراشیدهاش فارسی صحبت کند میگفت

الف - دزفول

ب - ...

ج - ...

د - ...

دیگر شنیدن الف- دزفول برای ساکنین این شهر کوچک، واژهای مانوس و آشنا شده بود. الف- دزفول یعنی فردا چند خانه ویران خواهد شد. چند فرزند بر سر نعش پدر و مادر خود خواهند گریست و چند نفر جنازه خونین فرزندشان را در آغوش خواهند کشید. الف - دزفول یعنی، صدای انفجاری که در نیمه شب حتی به تو مهلت بیدارشدن هم نخواهد داد. الف - دزفول یعنی، کوچهای که همین غروب بچههای شاد و پرهیاهو در آن فوتبال بازی میکردند تبدیل به مخروبه خواهد شد. الف - دزفول یعنی خانه و مسجد و مدرسه و بیمارستان و... فرقی نمیکند، هرچه که باشد با موشکهای زبان نفهم بعثی فرو خواهد ریخت.

حالا... الف - دزفول خاطرات تلخ و تلخ و تلخ و شاید گاهی شیرین مردم دزفول است. حالا بچههای دزفولی هم که جنگ و موشک و خانههای ویران و دستهای خونین را ندیدهاند، میدانند الف-دزفول یعنی چه. مردم دزفول کوچک و بزرگ و پیر و جوان به زبان الف - دزفول حرف میزنند.

به زبان الف- دزفول زندگی میکنند به زبان الف- دزفول میخوابند و به زبان الف - دزفول خواب میبینند. فکر میکنم اصلا پخش آن برنامه مضحک از رادیو عراق بهانهای بوده تا آن گوینده بعثی که سعی میکرده با صدای زمخت و نخراشیدهاش فارسی حرف بزند و بگوید الف - دزفول. بگوید الف تا دزفولیها این خاطره تلخ را سینه به سینه نقل کنند و بسپارند به نسلهای بعد.

بعثیها میخواستند مردم دزفول را بترسانند تا خانه و شهرشان را ترک کنند و عقبه جنگ خالی بماند. میخواستند غرور دزفولیها شکسته شود تا کمر جنگ را بشکنند.

اما زنها شب با مقنعه و مانتو و حتی چادر میخوابیدند که اگر موشکی آمد و خانهاشان ویران شد، مرده یا زندهشان را با حجاب از زیر خاک بیرون بکشند. چه خوابی میشود این خواب با این همه آمادگی مرگ.

تمامکردن روایت مقاومت دزفول از عهده این قلم خارج است. چقدر حرف دارد این شهر و باز همان حسرت و دریغ همیشگی که هیچ کاری برای داشتهها و اندوختههایمان نمیکنیم. گنجِ جنگ همچنان مدفون است و ما آب در هاون بیخبری میکوبیم. ادبیات، تئاتر، سینما، موسیقی، هنرهای تجسمی، رسانههای جمعی و... همه اینها ابزاری شده است برای واگویههای بیسر و تهی که فقط ساز فراموشی را کوک میکنند. خدا میداند چه وقت به خودمان خواهیم آمد.

https://shoma-weekly.ir/URDfBv