زنان

افزایش طلاق؛ علت ثانویه فقر زنانه

دولت با گسترده کردن چتر حمایتی خود در قالب کارآفرینی برای آن دسته از زنانی که به دلایل دیگر مانند فوت سرپرست قادر به اداره زندگی خود نیستند، بخش بزرگی از پدیده فقر زنانه را می‌تواند برطرف کند.

مدت زمان نه چندان مدیدی بود که دیگر خبری از گفتمان انفعالی برابری جنسیتی زنان با مردان نبود؛ هرچند نمیتوان گفت به صورت مطلق این گفتمان منفعلانه که سرمنشا آن دیدگاههای غرب و فمنیسم بود وجود خارجی نداشت، اما چندان مجالی برای نفس کشیدن پیدا نکرده بود و به همین خاطر مخفیانه ادامه حیات میداد اما متاسفانه این روزها در حوزه زنان دوباره با یک بازگشت نه چندان مطلوب به این گفتمان ممکن است به وضعیت روزهایی نزدیک گردیم که شعار نخ نمای تساوی جنسیتی و برابری حقوق زن و مرد سرداده میشد، روزهایی که زنانگی را مهمترین عامل تضییع حقوق
هم جنسان ما نه تنها در ایران بلکه در سراسر دنیا می
دانستند. اما این روزها هم با انتشار خبر افزایش زنان سرپرست خانوار و مسئله زنانه شدن فقر در آینده سعی میشود علت اصلی این فقر را عدم تساوی زنان با مردان در حقوق فردی و اجتماعی بدانند و علتی نظیر نابرابری زنان با مردان در مسائلی مانند آموزش را مسبب اصلی قرار گرفتن زنان در موقعیتهای شغلی نامناسب تلقی کنند.

البته لازم به یاددآوری است که این افراد خود علت اصلی فقر زنانه را ابتدا مرگ و میر مردهای سرپرست خانوار و سپس افزایش پدیده طلاق در جامعه ایرانی میدانند و در ذیل این علت سعی میکنند تا علل ثانویه دیگری را نظیر آنچه ذکر شد درپی بیاورند، این در حالی است که با یک جستجوی کوتاه در خصوص اصلی ترین عوامل طلاق در خانوادههای جامعه ایرانی میتوانیم از این فقر زنانه جلوگیری کنیم، شاید نگاهی گذرا به این عوامل که عمدهترین آنها عبارتند از، عدم اصل همتایی و کفویت در ازدواج، دوستیهای قبل از ازدواج که منجر به ازدواجهای احساسی میشود، هجوم فرهنگ غرب از طریق فناوریهایی مثل ماهواره، اینترنت و مانند آن، که ابتذال رفتاری را به همراه میآورد، ازدواج بدون در نظر گرفتن اصل مشورت و حضور والدین دو طرف، اشتغال برخی از زنان و دست آخر دخالتهای نابه جای خانوادهها میتواند به سادگی علت اصلی طلاق و فقر زنانه را بازگو کند و در حقیقت نمیتوانیم محصول یک دوره نسبتا طولانی دور شدن از سبک زندگی اسلامی و قرابت با فرهنگ غرب که دستاوردی جز فروپاشی خانوادهها ندارد را به اشتباه عمدی و سهوی به عدم تساوی حقوق زنان و مردان تسری دهیم، بلکه با مبارزه ریشهای و به دور از هرگونه گفتمان انفعالی با فرهنگی که در برابر فرهنگ بومی و اسلامی ما ارزشی ندارد، به مقابله با طلاق بپردازیم و از این طریق بخش گستردهای از جامعه زنان را که ممکن است دچار فقر زنانه شوند، از این آسیب اجتماعی احتمالی‌‌ رها کنیم و این مهم تنها از طریق بازسازی هویت ملی و مذهبی ما از طریق نهادهای آموزش محور مانند رسانه ملی، آموزش و پرورش، دانشگاه ومانند آن صورت خواهد پذیرفت.

از سوی دیگر نیز دولت با گسترده کردن چتر حمایتی خود در قالب کارآفرینی برای آن دسته از زنانی که به دلایل دیگر مانند فوت سرپرست قادر به اداره زندگی خود نیستند، بخش بزرگی از پدیده فقر زنانه را میتواند برطرف کند.

https://shoma-weekly.ir/ZJZygI