تیتر یک این روزنامه ها در حالی به فوت مهسا امینی و حمایت از اشوبگران اختصاص داشت که خبر مربوط به بلند کردن تصویر حاج قاسم توسط رئیس جمهور در سازمان ملل کار نشده بود. بر همین اساس روزنامههای شرق، جمهوری اسلامی، آرمان ملی، آفتاب یزد، دنیای اقتصاد، آرمان امروز، هفت صبح و...در صفحه اول از انتشار تصویر حاج قاسم در دستان رئیسجمهور امتناع کردند، در واقع این مشی اصلاحطلبان است که از تیغ سانسور علیه اقدامات مثبت رقبای سیاسی خود که حس می کنند مردم با آن همسو و هم رای هستند استفاده کنند. گرچه همواره رسانههای دیگر را متهم به سانسور میکنند.
این حرکت رئیسی اگرچه با استقبال مردم در فضای مجازی روبهرو شد اما رسانه های غربی هم آن را به کلی سانسور کردند، در اینجا این سوال پیش می آید که آیا مواضع مشترک برخی از رسانه های داخلی با دشمنان این آب و خاک اتفاقی است؟ چرا آنها حتی از تصویر حاج قاسم هم وحشت دارند؟ امام خامنه ای در این مورد می فرمایند: "یک نفری گفته بود که شهید سلیمانی برای دشمنانش خطرناکتر از سردار سلیمانی است؛ درست فهمیده بود؛ واقعاً همین جور است. آنهایی که دو سال پیش شهید سلیمانی را و شهید ابومهدی عزیز را و دیگر همراهانشان را به شهادت رساندند، فکر میکردند کار تمام شد؛ فکر میکردند که زدیم اینها را و تمام شد، خلاص شد. امروز وضع آنها را نگاه کنید ببینید در چه وضع و وضعیّتیاند. وضع آمریکا را ببینید! ۱۴۰۰/۱۰/۱۱
مردم ایران اسلامی روز گذشته در واکنش به اغتشاشات چند روز گذشته به بهانه ی فوت "مهسا امینی" به خیابان آمده و خواستار رسیدگی قوه قضائیه به جرائم آشوبگران و اغتشاشگران شدند. اما ظاهرا برخی از چهره های اصلاح طلب از پایان چند روز اغتشاشات در کشور خوشحال نشده اند. عباس عبدی، در آخرین یادداشت خود می نویسد: "در هر حال یک احتمال دارد که دیر یا زود این آتش نیز خاموش شود و زیر خاکستر برود و در زمانی دیگر و مکانی مناسب دوباره سربرآورد و قطعا زمانی خواهد رسید که خاموش نشود، ولی در هر صورت هزینههای آن گریبان همه را خواهد گرفت" فواد صادقی از فعالان رسانه ای فتنه 88 نیز در حمایت از اشوبگران نوشت:" به رغم همهی تبلیغها و تخریبهایی که توسط رسانههای رسمی میشود ما با معترضان نجیبی حتی در این اغتشاشات و اعتراضات اخیر مواجه هستیم" نکته ی اول؛ مدعیان اصلاحات در ماجرای درگذشت مهسا امینی از همان روز نخست با تحریک و تهییج افکار عمومی به میدان آمدند و فوت مهسا امینی را پروژه فوری خود دانستند. آنها بخاطر فوت یک دختر و به خاطر دفاع از حقوق زنان یا حتی نفی گشت ارشاد به حمایت از آشوبگران نپرداخته اند، چرا که عملکرد این جریان نشان می دهد که آنان با بسیاری از مسائل(بخصوص مسائل مرتبط با زنان) به صورت کاملا ابزاری برخورد میکند، این جریان آنجا که منفعت جناحیاش حکم کند، ورود میکند و عملیات رسانه ای گسترده ای را انجام می دهد اما در جایی که به نفع این جناح نباشد به سانسور خبری و یا وارونه جلوه دادن واقعیت رو می آورد . فعالین و رسانه های اصلاح طلب در حالی تابلوی دفاع از حقوق زنان را در اشوب های اخیر به دست گرفته اند که وقتی یک دختر جوان به دست آرمان عبدالعالی به قتل رسید و بدن او مثله شد ، آنها به دفاع از «قاتلِ » پرداختند و حکم اعدام را محکوم کردند و یا وقتی شهردار اصلاح طلب با پنج گلوله زن دوم خود را به قتل رساند ، بهجای دفاع از مقتول که زنی جوان بود، بهصورت یکپارچه از «قاتلِ » دفاع کردند. آنها با بیاخلاقی، مقتول را مهدورالدم! و شایسته مرگ! معرفی کرده و قاتل را فردی جنتلمن! جا زدند.همچنین در ماجرای حکم اعدام زورگیر اتوبان نیایش که به زنان حمله می کرد و با سلاح سرد وسایل آنان را به سرقت می برد باز هم به دفاع از زورگیر پرداخته و بدون در نظر گرفتن ظلمی که به زنان این سرزمین شده است به حکم اعدام او اعتراض کردند. با توجه به موارد بالا متوجه می شویم که دغدغه ی این جریان سیاسی دفاع از حقوق زنان نیست، بلکه موضوع اصلی این است که این جریان به خاطر عملکرد ضعیفی که در سال های گذشته از خود نشان داده است شکست سنگینی را در انتخابات دولت، مجلس، شهرداری و شورای شهر متحمل شده و همین موضوع باعث شده تا از هر دستاویزی برای جلب اعتماد افکار عمومی استفاده کند. این جریان سعی میکند با موجسواری بر فوت یک دختر جوان خود را به عرصه قدرت بازگرداند. نکته ی دوم این است که فعالین اصلاح طلب در حالی از نجابت اغتشاشگران صحبت می کنند که آنها به حجم بالایی از اموال خصوصی و عمومی آسیب زدهاند. آتش زدن ماشینهای پلیس، آمبولانسهای حاضر در محل تجمعات، ماشینهای مردم، شکستن شیشهها، آتش زدن بانکها، کندن تابلوها و میلههای خیابانها و ... تنها بخش کوچکی از خسارت های مالی وارده توسط اغتشاشگران است. ضرب و شتم شدید یک جوان بسیجی در رشت و به کما رفتن او، آتش زدن پلیس، سر بریدن یک جوان و.... از جمله جنایات انسانیست که در چند روز گذشته توسط این افراد نجیب! صورت گرفته است. جریان اصلاح طلب در حالی از دفاع حقوق زنان دم می زند و به حمایت از اغتشاشگران می پردازد که یکی از فیلم های منتشر شده نشان می دهد زمانی که یک دختر چادری در حال رفتن به منزل است ، در میان آشوبگران در بلوار کشاورز تهران گیر می افتد و همین جماعت نجیب! چادر و روسری از سرش میکشند و برای دقایقی او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند. مگر میشود با نیت دفاع از حقوق زن به خیابان آمد و شعار «زن، زندگی، آزادی» سرداد و بعد به زنی بیگناه اینگونه تعرض کرد؟!