زنان

اشتغال زنان؛ لبه تیغ هویت بخشی و هویت زدایی

نگاه به زن به عنوان عنصری فعال در امور اقتصادی خانواده تا جایی خطر محسوب نمی شود که فعالیت های زن منطبق با روحیات و ویژگی های جسمی و روحی او باشد و علاوه بر آن وظیفه مادری و همسری وی نیز به نحواحسن مورد توجه قرار گیرد
زهره تابنده- در جهان امروز با توجه به ماشینی شدن زندگی، کار و فعالیت اجتماعی حرف نخست را می زند، البته ترویج این تفکر در جوامع غربی خالی از اشکال نیست زیرا در این  جوامع برای  رسیدن به وطن آرمانی همه ابزاری برای کسب بیشتر درآمد به حساب مورد استفاده قرار می گیرند. در این بین قطعاً ظلم بزرگی نسبت به جامعه زنان صورت می گیرد زیرا آنان نیز در این مسیر باید از کوچکترین کاری مضایقه نکنند و اصولاً در جوامع غرب کار حرف اول و آخر را می زند.

البته این معضل در کشور ما نیز به شکل نسبی رواج یافته است، رشد قارچگونه مهد کودک ها در سطح شهر و تقاضای زنان برای سپردن فرزندان خود به این مراکز به دلیل اشتغال به کار یکی از عمده ترین مواردی است که میتواند این امر را تصدیق  کند.

نگاه به زن به عنوان عنصری فعال در امور اقتصادی خانواده تا جایی خطر محسوب نمی شود که فعالیت های زن منطبق با روحیات و ویژگی های جسمی و  روحی او باشد و علاوه بر آن وظیفه مادری و همسری وی نیز به نحواحسن مورد توجه قرار گیرد و در حقیقت اشتغال زن تبدیل به موضوع اصلی زندگی نگردد  و یا به بیان بهتر کار را در خدمت زندگی قرار دهد، نه بالعکس البته رهبر انقلاب با بیان این مطلب که آن بخشی که مورد اشکال در حوزه زنان است  و در واقع امتداد همان گفتمان غربی است، افتخار کردن به تعداد بالای زنان شاغل در مناصب اجرایی است، اینکه ما به حضور بالای زنان در مناصب اجرایی افتخار کنیم، دیدگاهی غلط و در واقع انفعال در برابر گفتمان غربی است. به نوعی زنگ خطر در حوزه اشتغال زنان را برای ما به صدا درآوردند در حقیقت دور شدن از سبک زندگی اسلامی و مباهات به اینکه زنان در کدام منصب به فعالیت میپردازند مبین این امر است که مسئله اشتغال زنان دستخوش تحولاتی شده است این تحولات البته از جایی آغاز شد که مسئله کسب درآمد توسط زنان به حاشیه رانده شد و دغدغه چشم و هم چشمی پدید آمد و شأن و شخصیت زنان نادیده گرفته شد. البته ورود زنان به مناصب اجرایی که مرتبط با حوزه زنان و خانواده است با توجه به این مسئله که زنان شناخت بیشتری نسبت به همجنسان خود و نیازهایشان دارند میتواند راهگشا باشد. مجموعههایی نظیر مرکز مطالعات زنان و خانواده ریاست جمهوری و یا فراکسیون زنان و خانواده مجلس شورای اسلامی در این مسیر پیشگام بودهاند اما باید متذکر شد که بالیدن بر تعداد کمّی زنانی که در مناصب اجرایی هستند دقیقاً ما را دچار بحرانی خواهد کرد که غرب اکنون با آن دست و پنجه نرم می کند زیرا پررنگ کردن این جریان سبب به حاشیه رانده شدن دو امر مهم مادری و همسری زن در خانواده می شود و برای آینده کشور زیانهایی جبران ناپذیر خواهد داشت و این در صورتی است که اگر ما به جای تکیه بر آمار حضور زنان در مشاغل و مناصب اجرایی به فکر تربیت زنان اندیشمند، کاردان و روشنفکر و مجاهد باشیم تا در برههای که انقلاب اسلامی به نقطه عطف خود رسیده است زن مسلمان ایرانی با حفظ رکن خانواده بتواند الگویی تمام عیار برای مجامع بین المللی باشد.

* کارشناس مطالعات اجتماعی
https://shoma-weekly.ir/ItHVHQ