زنان

استفاده ابزاری از زنان در سیاه نمایی سینمایی

کابوس وار و دروغ محور زن در ایران یکی از اهدافی است که در جریان جنگ نرم توسط پیاده نظام‌های داخلی و از راه تامین هزینه‌ها توسط اپوزویسیون‌های خارج نشین دنبال می‌شود و خواهد شد حال گاهی بازیگر این ماجرا وارداتی است و گاهی نیز عوامل داخلی باعث چنین حوادث می‌شوند.
سعیده صادقی- یکی از اصلیترین کارکردهای ابزار رسانه و سینما در سطح داخلی و خارجی برای هر کشوری نمایش وضعیت آن کشور، اعم از آداب و رسوم، فرهنگ، تاریخ و اموری این چنینی است. البته گاهی این کارکرد جنبهای دیگر به خود میگیرد و باتوجه به هدف فیلمساز و یا حتی فرد و موسسهای که سفارش اثر را بر عهده فیلمساز گذاشته است متفاوت میشود. طبیعی است که هدف ما از این نوشتار بحث بر سر اثر کارکرد هنری رسانهها نیست بلکه با یک نگاه کوتاه به آثار سینمایی در مییابیم که در مسیر وارونگی کارکرد رسانه استفاده از زنان و یا به عبارت بهتر پیش کشیدن مسائل زنانه چیزی است که دستمایه این حرکات غیرهنری قرار میگیرد. حرکاتی که تقریبا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد و همچنان بعد از گذشت سه دهه در حال تکوین است، به طوری که هربار در قالب و ریختی متفاوت از اثر گذشته اثری تازه را بر روی پرده سینما میبرد، البته باید گفت بخشی از این فرآیند به شکل مستقیم در خارج از ایران ساخته و پرداخته میشود، بیان خشونت خانگی علیه زنان موضوعی است که در بیشتر موارد مورد نظر این گونه فیلمها است. فیلمهایی نظیر سنگسار ثریا و یا پرسپولیس زنان بدون مردان و چند فیلم دیگر از این دسته از فیلمهای وارداتی است که در خارج از ایران و براساس استدلال کارگردان خارجی از شرایط کشور ما ساخته و پرداخته میشود. اما دستهای دیگر از این نوع فیلمها هستند که توسط کارگردانهای داخلی عامدانه و یا غافلانه ساخته میشوند. در این فیلمها زنان و حقوق آنها به شکلی نرمتر از فیلمهای ساخته شده در خارج به نمایش گذاشته میشوند. زنان این فیلمها گرفتار فقر، فساد و خشونتهای مردانی هستند که هویت مستقلی برای زنان قایل نیستند، مردانی خشن، بدون منطق و فاقد هویت اصیل یک مرد مسلمان ایرانی. تکوین این مدل از فیلمها به شکل ایجاد سوال در ذهن مخاطبان برای ایجاد حساسیت در موضوع زنان، اینکه قوانین مربوط به حجاب بانوان دست و پاگیر است، ایجاد روحیه اعتراضی در زنان در موضوعات بیاهمیت، برخورد صرفا سلبی و تحقیر زنان ایرانی به این بهانه که در ایران جایگاه آنها تنها خانه است، قربانی بودن زنان در برخوردهای جنسیتی، وجود نگاه صرفا جنسیتی در خانواده و جامعه بخشی از فرآیندی است که همواره در پردههای سینما و با وجود جنجالهای بسیار قبل از اکران در معرض دید مخاطب داخلی قرار میگیرد. فیلم قصهها آخرین ساخته رخشان بنی اعتماد که به سیاه نمایی اوضاع ایران میپردازد از جمله فیلمهای داخلی است که با استفاده از زنان توانسته تاریکی دروغین محیطی را برای مخاطب خارجی به تصویر بکشد که در حقیقت وجود خارجی ندارد و نکته قابل تامل اینجا است که این سوغات خانم کارگردان در حالی راهی ونیز شده است که سر و صدای بسیاری را در داخل ایجاد کرده و نقدها و نظرات مخالفی را با خود در پی داشته است. اما سوالی که کارگردان قصهها به عنوان یک زن فعال به اصطلاح اجتماعی و فرهنگی باید پاسخ دهد این است که حقیقتا او چند درصد از زنان جامعه خود را مبتلا به قضایایی نظیر خشونت خانگی و مسائل منافی عفت و شان زن مسلمان ایرانی میداند؟! و بهای استفاده ابزاری از زنان در این فیلم برای نمایش نقض حقوق هم نوعانش چیست؟! و راستی آیا خود او در حال زندگی و فعالیت در محیطی غیر از محیط این کشور است؟!... قطعا ارائه تصویرهای به دور از واقعیت و تعمیم و تسری آن به تمام جامعه ایرانی با استفاده از جادوی سینما، تصویری مناسب از یک کارگردان زن و دغدغههایش برای مملکت خود و زنان آن در اذهان عمومی داخلی ایجاد نخواهد کرد، ضمن آنکه اگر مخاطب خارجی کمی در ماهیت حضور یک زن کارگردان ایرانی به شکل آزاد در جشنواره ونیز ایتالیا تعقل کند دچار تناقضی جدی درخصوص حضور اجتماعی زن ایرانی و مسئله خشونت خانگی و اموری که بر خلاف عرف و شرع ما است میشود. ضمن اینکه هرگز نباید فراموش کرد ماجرای به تصویر کشیدن وضعیت

کابوس وار و دروغ محور زن در ایران یکی از اهدافی است که در جریان جنگ نرم توسط پیاده نظامهای داخلی و از راه تامین هزینهها توسط اپوزویسیونهای خارج نشین دنبال میشود و خواهد شد حال گاهی بازیگر این ماجرا وارداتی است و گاهی نیز عوامل داخلی باعث چنین حوادث میشوند.

*کارشناس رسانه

https://shoma-weekly.ir/2ahbby