زنان

از فستیوال مد و لباس تا محتوای قصه‌های غصه دار

در بین برف و یخبندان بهمن امسال بیش از آنکه جشنواره جایی برای نمایش آثار سینمایی ایران و چند کشور دیگر باشد بازهم بی‌شباهت به جشنواره مدولباس نبود، جشنواره‌ای که قرار است در مرحله اول باعث اعتلای فرهنگی و هنری ما شود و در مرحله بعد نظر به اینکه قید بین المللی را با خود یدک می‌کشد، به نوعی بتواند آرمان‌های ما به سایر ملل حتی در مقیاسی محدود با استفاده از ابزار هنر انتقال دهد، حالا تبدیل به فستیوال بدحجاب‌ها شده است

معمولا در میانه بهمن هر سال کشور ما شاهد یک رویداد هنری- فرهنگی است که همه آن را با برچسب جشنواره بین المللی فیلم فجر میشناسند و عدهای هم که خود را در جرگه اهالی هنر هفتم گنجاندهاند، به تماشای این پدیده که از دستاوردها و خدمات انقلاب اسلامی است مینشینند اما به طور حتم این پدیده تا آنجا که از خط قرمزها عبور نکرده است قابل تقدیر و تمجید است و در غیر این صورت ناقدان باید با اسباب سخن که خود جزیی از هنر است نسبت به آسیبشناسی اقدام کنند.

اما در بین برف و یخبندان بهمن امسال بیش از آنکه جشنواره جایی برای نمایش آثار سینمایی ایران و چند کشور دیگر باشد بازهم بیشباهت به جشنواره مدولباس نبود، جشنوارهای که قرار است در مرحله اول باعث اعتلای فرهنگی و هنری ما شود و در مرحله بعد نظر به اینکه قید بین المللی را با خود یدک میکشد، به نوعی بتواند آرمانهای ما به سایر ملل حتی در مقیاسی محدود با استفاده از ابزار هنر انتقال دهد، حالا تبدیل به فستیوال بدحجابها شده است و تنها با این محیط داخلی جشنواره و هنرمندان ایرانی این مطلب به ذهن میآید که اهالی هنر و فرهنگ باید در اسرع وقت نسبت به نام جشنواره تجدید نظر کنند و نام آن را به فستیوال بدحجابی و مدولباس فجر تغییر دهند و یا حداقل حاشیهای با این عنوان به اسم امروز آن اضافه کنند تا از این راه یک تیر و دو نشان زده شود و البته متولیان فرهنگی هم که بودجهای در سال آینده برای مقوله عفاف و حجاب توسط دولتمردان امروز برایشان در نظر گرفته نشده است، نیز بدون نگرانی دست روی دست بگذارند تا جشنواره سال بعد بشود مصداق هرسال دریغ از پارسال.

اما گذشته از حاشیههایی که در جشنواره امسال پر رنگتر از متن شدند، نمایش برخی از آثار که اتفاقا بسیار هوشمندانه وارد جشنواره فیلم فجر شدند هم جای تعجب داشت از جمله آنها فیلمی کاملا زنانه با عنوان قصهها اثری از رخشان بنی اعتماد بود، این فیلم که با کنار هم قرار گرفتن چند فیلم کوتاه شده بود یک اثر به اصطلاح سینمایی، روایتهای گوناگونی از بیبند وباری و فسادی از جنس ایرانی و آن هم در کمال تاسف از نوع زنانه را به نمایش گذاشته است و این علامت سوال بزرگ را در ذهن مخاطبان ایجاد میکند که واقعا دستاورد انقلاب اسلامی در حوزه زنان چه بوده است که امروز یک سینماگر زن به خود اجازه میدهد اوضاع اجتماعی و فردی زنان این مرز و بوم را این طور به تصویر بکشد که خروجی آن نه تنها برای مخاطب داخلی بلکه خارجیانی که به واسطه قید بین المللی به جشنواره آمدهاند این مسئله باشد که زن در بستر انقلاب نه تنها رشدی نداشته است بلکه دچار پسرفت و بازگشت به نقطه صفر شده است، به هرحال حداقل ما میدانیم درحوزهای که خود عضوی از آن هستیم و بارها در آن قلم زده و از کمی و کاستیهایش شکوه کرده و از تلاشها تقدیر نمودهایم قصد بازگشت به عقب را نداشته و تفکرات اصلاح طلبانه گذشته را پذیرا نیستیم، زیرا برای ما به عینه اثبات شده است که درست در‌‌ همان دوران هشت سالهای که دایما صحبت از مدرنیسم و جامعه مدنی در محافل فرهنگی و هنری بود متضرر اصلی این تصویرگریهای مغرضانه جامعه زنان بودند که مغرضانه در معرض آسیبهایی قرار گرفتند که هرگز توسط فیلمسازان محترمی که معتقدند دلسوز هم نوعان خود هستند به تصویر کشیده به تصویر کشیده نشده و نخواهند شد.

https://shoma-weekly.ir/9gSA1o