اقتصاد

از افراط پول سازی بی اعتبار تا تفریط برج عاج نشینی مدیران درجه مطلوب استقلال بانک مرکزی چیست؟

مهم‌ترین نمودهای عدم استقلال بانک مرکزی مربوط به انباشت بدهی‌های دولت و بانک‌های دولتی به بانک مرکزی است که از طریق بی‌انضباطی‌های بودجه‌ای، اصرار بانک‌ها برای اضافه‌برداشت از منابع بانک مرکزی و محدودیت بانک مرکزی در استفاده از ابزارهای قانونی برای کنترل حجم نقدینگی ایجاد شده است.

استقلال بانک مرکزی از تحولات اقتصادی است که پیش بینی می شود حتماً در دولت یازدهم اجرایی گردد. این روزها بازار نقد از استقلال بانک مرکزی داغ شده و جالب اینجاست که در دوره دولت نهم و دهم که رییس جمهور از مخالفان سر سخت استقلال بانک مرکزی بود، اجماع کارشناسان بر مفید بودن استقلال بانک مرکزی قرار داشت تا جایی که در انتخابات یازدهم هر هشت نامزد بدون استثنا از طرح استقلال بانک مرکزی استقبال کرده و آن را جزو برنامه های خود اعلام نمودند، اکنون که با پیروزی روحانی زمزمه های اجرایی شدن این طرح بیشتر شنیده می شود، گویا مخالفان خفته طرح استقلال بانک مرکزی بیدار شده و داد هشدار بلند کرده اند. مطلب حاضر نظرگاهی است از دیدگاههای مختلف کارشناسان اقتصادی در باب استقلال بانک مرکزی:

 

مهدی تقوی(استاد علم اقتصاد ، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی):

من استقلال را این گونه توصیف میکنم: «استقلال یعنی اینکه بانک مرکزی تحت امر رئیسجمهور نباشد؛ به این معنا که رئیس کل مجبور به قبول خواستههای رئیسجمهور نباشد؛ یعنی به گونهای نباشد که هر وقت دولت با بیپولی مواجه شد، از بانک مرکزی بخواهد که پول چاپ کند. بنابراین استقلال بانک مرکزی یعنی اینکه رئیس کل بانک مرکزی کارمند دستگاه اجرایی نباشد، کسی به او دستور ندهد و در وظایف او مداخله نشود.»

 

حسین درودیان(پژوهشگر، دانشجوی دکترای اقتصاد):

استقلال بانک مرکزی پدیده‌‌‌‌ای تشکیکی است و هیچ نوع استقلال تام و مطلق برای بانک مرکزی در دنیا وجود ندارد. دولت‌‌‌‌ها همواره درجاتی از تأثیرگذاری بر بانک مرکزیِ اصطلاحاً مستقل دارند. بانک‌‌‌‌های مرکزی و دولت‌‌‌‌ها در غالب موارد، اهداف خود را با همکاری و در تعامل با یکدیگر تعیین می‌‌‌‌کنند. به عنوان دلیل این موضوع همین مطلب کافی است که نصب مقام ارشد پولی (ریاست بانک مرکزی) توسط دولت و با نظر دولتمردان یا در برخی کشورها با مداخله نمایندگان مجلس صورت می‌‌‌‌گیرد. در واقع هدف و معنای استقلال بانک مرکزی، جلوگیری از مداخلات و دست‌‌‌‌اندازی روزمره و کوتاه‌‌‌‌مدت دولت‌‌‌‌ها بر حجم پول است و نه قطع هر گونه ارتباط دولتمردان با تغییرات حجم پول. استقلال بانک مرکزی، به ویژه قدرت یافتن آن در نپذیرفتن مداخلات روزمره و غیرتوسعه‌‌‌‌ای دولت‌‌‌‌ها کاملاً قابل دفاع و مستدل است. لیکن نکته اساسی اینجاست که افراط در این موضوع نباید منجر به برجعاجنشینی مقامات پولی و جدا شدن ابزار توانمند پول از قرار گرفتن در جهت تصمیمات و جهت‌‌‌‌گیریهای توسعه‌‌‌‌ای و هدایت هوشمندانهی جریانات پولی باشد.

 

امیر عظیمی (کارشناس اقتصادی):

 باید توجه داشت که در سایر کشورها نیز امروزه بحث استقلال یا عدم استقلال بانک مرکزی مطرح نیست، بلکه صحبت از میزان استقلال بانک مرکزی است. ولی در کشور ما بانک مرکزی کاملاً تحت تأثیر سیاستها و اهداف دولت است و استقلال بانک مرکزی در ایران معنا ندارد. در ایران بانک مرکزی یعنی دولت و دولت یعنی بانک مرکزی! از هر زاویه که به موضوع بحران ارزی سال گذشته و علل آن مینگریم، درمییابیم که سوءمدیریت دولت و عدم استقلال بانک مرکزی (که موجب شد تا بانک مرکزی به وظایف و اختیارات خود در قبال تعیین نرخ ارز درست عمل نکند)، علت اصلی ایجاد این بحران است که اگر بانک مرکزی در تصمیمگیری و اهداف، مستقل عمل میکرد، با اجرای سیاستهای پولی متناسب با وضعیت اقتصادی کشور، میتوانست از ایجاد این بحران جلوگیری کند.

 

 حامد سرمدی(روزنامهنگار، کارشناس اقتصادی):

استقلال بانک مرکزی عبارت است از واگذاری مسئولیت بخش پولی و بانکی اقتصاد کشور به بانک مرکزی و داشتن اختیار تام این نهاد جهت دستیابی به اهداف معین پولی و به طور خاص، تعیین حجم تولید پول جدید به منظور کنترل نرخ تورم. مراد از اهداف پولی نیز اغلب کنترل تورم و ارزش پول ملی است.

 

 بهزاد رادنسب (روزنامه نگار، کارشناس اقتصادی): 

مهمترین نمودهای عدم استقلال بانک مرکزی مربوط به انباشت بدهیهای دولت و بانکهای دولتی به بانک مرکزی است که از طریق بیانضباطیهای بودجهای، اصرار بانکها برای اضافهبرداشت از منابع بانک مرکزی و محدودیت بانک مرکزی در استفاده از ابزارهای قانونی برای کنترل حجم نقدینگی ایجاد شده است.

 

https://shoma-weekly.ir/Qtf0mK