اندیشه

از احسن الخالقین تا احسن المخلوقین

وقتی خدا چیزی را درست می‌کند و در آنجا خودش را احسن الخالقین می‌نامد معنایش این است که آنچه که خلق کرده احسن المخلوقین است. بلاتشبیه وقتی نجاری یک چیزی زیبایی را درست می‌کند، به خودش می‌گوید: «به به! بر بهترین نجار دنیا». معنایش این است که آنچه که من درست کردم، بهترین محصول است. این خیلی مهم است که خداوند وقتی بدن انسان را خلق می‌کند و در شکم مادر روح را در آن می‌دمد، به خودش تبریک می‌گوید که چه کردی! «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ». شروع انسان‌شناسی در نگاه دینی این است.
دکتر حسن رحیم‌پور ازغدی- یکی از مسائل اساسی در تعلیم و تربیت، مسئله روح و بدن و ارتباط آنها با هم است. این مسئله از ابتدا و از قدیمیترین آثاری که در حوزه آموزش و پرورش نوشته شده، معضل بزرگی بوده است. فیلسوف و غیرفیلسوف هم بدان پرداختهاند. این مسئله به شکلهای مختلفی خود را نشان میدهد: رابطه روح و بدن، رابطه معنا و ماده، رابطه دنیا و آخرت، رابطه نفس و خدا و شکلهای مختلفی که عیناً یکی نیستند، ولی به هم مربوط هستند.

چهار مبنای کلی در باب ربط روح و بدن در تاریخ تعلیم و تربیت غرب و شرق مطرح شده است که آثار بیواسطه، شفاف و بنیادین بر آموزش و پرورش داشتهاند. اول نظامهای تعلیم و تربیت مبتنی بر پرستش بدن و انکار روح، یعنی انسان منحصر است به بدن، غدد و هورمون و یک موجود مادی صِرف است که نیاز به هیچ نوع تفسیر غیرمکانیکی ندارد. این نوع تفکر در طول تاریخ وجود داشته و الان هم در تعلیم و تربیت این نگاه حاکم است. اساساً نگاه به بدن بهخصوص در این 100، 150 سال اخیر در آموزش و پرورش و بهویژه رسانهها تغییر کرده است. این نگاه دو سابقه دیگر هم داشته است. کسانی که در زمینه نقاشی، مجسمهسازی و معماری کار میکنند، این مطلب برایشان ملموستر است.

دقت کنید. هم در حوزه ورزش، هم نقاشی، تصویرگری و مجسمهسازی در یونان قدیم رویکردی به شکل برجسته به وجود آمد و ناگهان مجسمه پوشیده که لباس تنشان است، به عنوان نمادهای فرهنگی یک تمدن به مجسمههای برهنه تبدیل میشوند. جالب است که در آثاری که از تاریخ باستان باقی مانده است، اصالت برهنگی و اصالت بدن نیست.

یک مورد در حوزه بتپرستی و تابوها مطرح شده است که به شرق و غرب عالم سرازیر شد و اسلام به همین دلیل با مجسمهسازی و نقاشی برخورد کرد، والا با اصل اینها به عنوان هنر مخالفتی ندارد، ولی اینها تا آن موقع هنر نبودند، الان هم در بخش مهمی از جهان هنر نیستند، بلکه عبادت میشوند. 5/1 تا 2 میلیارد بودایی و هندو و نزدیک به دو میلیارد مسیحی هنوز هم مجسمههای بودا، حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم(س) را دارند عبادت میکنند، بنابراین حساسیت اسلام روی اینها به این دلیل است. اتفاق دیگری هم بعد از رنسانس افتاد که مجسمهها برهنه شدند. حتی مجسمه و تصویر حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم(س) هم برهنه شدهاند. حضرت عیسی(ع) را قبلاً روی صلیب با لباس میکشیدند و جذبه معنوی داشت و عورتش پوشیده بود و یا حضرت مریم(س) که وقتی کسی مجسمه یا نقاشی ایشان را میدید، عشوههای زنانه در آنها نبود، بلکه در مجسمههای حضرت مریم(س) قداست موج میزد، ولی ناگهان بعد از رنسانس حتی مجسمهها و نقاشیهای این دو بزرگوار هم جاذبههای شهوانی و جنسی پیدا کرد و زن بودن حضرت مریم(س) بیشتر از انسان بودنشان مطرح شد و حضرت عیسی(ع) را کاملاً برهنه روی صلیب نشان دادند. الان نهتنها به ورزش زیبایی اندام که به کل ورزشها دقت کنید تا اصالت بدن و بدننمایی را به صورت یک مسئله ایدئولوژیک ببینید. در سینما هم همین طور. شما امروز در سینمای دنیا سینمای بدون بدننمایی نمیبینید. نقاشی، مجسمهسازی و معماری غالباً به برجستهسازی بعد مادی انسانی  پرداختهاند و معمولاً آثاری را میسازند که جاذبه جنسی داشته باشد. فیلمی عاری از این مسائل که در غرب تولید شده باشد تقریباً نمیبینید. همین طور در نقاشی و مجسمهسازی و حتی در ورزش. به خانم محجبه ایرانی میگویند شما از ما ورزش میخواهید دیگر. ما میآییم و برای شما به بهترین شکل ممکن ورزش میکنیم و همه جا برنده میشویم، نمیگذارند و میگویند مشکل ما این است که بدنت دیده نمیشود. این یک ایدئولوژی است.

پس این یک ایدئولوژی بدنپرستی و اصالت پرستش بدن و انکار روح است.

یک ایدئولوژی هم ایدئولوژی پرستش بدن همراه با قبول روح است.

دیدگاه سوم نفی بدن و پذیرش روح است، یعنی بعد طبیعی و جسمانی بشر را نمیبیند و اسمش را هم میگذارد نگاه عرفانی و معنوی. هیچ یک از اینها اسلامی نیستند. آیات و روایاتی هم در این زمینه وجود دارد.

تعلیم و تربیت شماره 4 تعلیم و تربیت اسلامی است، یعنی به رسمیت شناختن بدن و همه نیازهای جسمانی و غریزی و طبیعی بشر، رعایت بدن، اما اصالت روح.

این چهار نوع مبنا برای چهار نوع مدرسه است، یعنی چهار نوع آموزش و پرورش. یک بار دیگر عرض میکنم:

1ـ پرستش بدن و انکار روح. این جریان از یونان باستان شروع شد و تا همین حالا هم گفتمان قوی و حاکم است.

2ـ پرستش بدن و پذیرش روح. یعنی روح داریم و به شکلی توجیهش میکنیم، اما اصالت با بدن و دنیاست.

3ـ نفی بدن و پذیرش روح، یعنی حذف بدن و طبیعت و ندیدن جسم بشر و انحصار در روح.

4ـ اصالت روح، اما رسمیت دادن به حقوق بدن و احترام به بدن. بعد روحی قضیه برای همه شما روشن است، اما در باره بعد بدنی که اسلام چقدر برایش ارزش قائل است، کمتر حرف زده شده است. قرآن بدن انسان و ترکیب آن را زیباترین مخلوق میداند، یعنی به بدن و روح انسان نگاه زیباییشناسانه دارد. در قرآن چندین آیه داریم که هم به بدن و هم به روح اشاره شده است. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیم»(1) بدن انسان زیباترین ساختار را دارد، منتهی این زیباییشناسی شهوانی نیست، ولی جسمی است. ترکیب روح و بدن انسان زیبا آفریده شده است و نه فقط زیبا که احسن. تقویم یعنی ساختار. این زیباترین ساختار است.

در آیه بعدی «صورکم» آمده یعنی خداوند شما را صورتگری کرد. «فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ»،(2) خداوند صورتها، سیما، ظاهر و بدن شما را به زیباترین وجه آفرید. انسان زیباست.

این یکی از مبانی آموزش و پرورش اسلامی است که انسان زیباست و بدن و روحش هر دو الهیاند و نباید اینها را از هم تفکیک کرد. «وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ»(3) بازگشت به سوی خداست. اولاً «صُوَرَکُمْ» شما کاردستی خود خدایید. صورتبندی شما کار مستقیم خداوند است. «فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ» به زیباترین شکل، شما را صورتبندی کرد. انسان زیباست، انسان زیباترین است و این زیبایی الهی است. این انسانشناسی قرآن است در باره جسم و روح انسان که آموزش و پرورش باید به اینها توجه کند.

 به نظرم اگر این آیات و روایات در اختیار فیلسوفان تعلیم و تربیت ایران بود و به آنها دقت میکردند، وضعیت ما با غرب و جهان خیلی فرق میکرد. به نظرم آنها در باره دانشگاه و حوزه ما بیشتر از ما میدانند.

انسان زیباترین است و این زیبایی الهی است، «وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ»، فرجام کار به سوی خداست. آیه دیگر «ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ».(4) شما را دو نوع خلق کردیم. یکی خلق بدن شما و دیگری خلق روحی و عقلانیت شما. هر دو هم الهی است. جنین را در شکم مادر آفریدیم و بعد به او خلق بعد از خلق دادیم، چون بدن مادر، بستر خلق و خلاقیت خداوند است.

 خداوند نسبت به بدن زن و بدن مادر حساستر است و شریعت اسلامی برای بدن زن قداست بیشتری نسبت به بدن مرد قائل است و لذا جایی از بدن مرد که میشود دیده شود، از بدن زن نباید دیده شود، یعنی بدن زن حریم دارد. خداوند برای بدن زن به دلیل آن که بستر خلقت و آفرینش است و مادر میشود، قداست و حرمت بیشتری قائل است و برایش حریم تعریف میکند. خداوند میفرماید ما در رحم مادر انسان را خلق میکنیم و خلق بعد از خلق. مادر مجرای آفرینش خداوند است. بعد میفرماید جسم بشر را خلق کردیم که زیباترین خلق است: «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ»(5) پس خجسته باد زیباترین آفرینشگر.

مفسرین تعبیر قشنگی کردهاند و میگویند وقتی خدا چیزی را درست میکند و در آنجا خودش را احسن الخالقین مینامد معنایش این است که آنچه که خلق کرده احسن المخلوقین است. بلاتشبیه وقتی نجاری یک چیزی زیبایی را درست میکند، به خودش میگوید: «به به! بر بهترین نجار دنیا». معنایش این است که آنچه که من درست کردم، بهترین محصول است. این خیلی مهم است که خداوند وقتی بدن انسان را خلق میکند و در شکم مادر روح را در آن میدمد، به خودش تبریک میگوید که چه کردی! «فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ». شروع انسانشناسی در نگاه دینی این است.

 پینوشتها:

1- قرآن کریم، سوره تین، آیه 4.

2- قرآن کریم، سوره تغابن، آیه 3.

3- قرآن کریم، سوره مائده، آیه 18.

4- قرآن کریم، سوره مؤمنون، آیه 14.

5- همان.

https://shoma-weekly.ir/jkDv65