کیفش را برداشت و از کنار رایانه خاک گرفته اش رد شد، دو ماهی می شد که راه دادگاه برای گرفتن حقش از آقای مهندس که نه سرایدار ساختمان مهندسین، تمام زندگی اش شده بود.
اکرم یافتیان- *چند وقتی می شد که ذهنش درگیر موضوعی بود. خیلی دوست داشت او را از نزدیک ببیند. چشمانش را بست و به یاد روزهایی افتاد که تازه با او از طریق چت روم آشنا شده بود و تمام زندگی اش به یکباره تبدیل شده بود به رایانه.از طریق یکی از دوستانش با فضای مجازی چت آشنا شده بود بار اول که وارد اتاق گفتگو شد از اینکه می توانست با دیگران از طریق رایانه کنار اتاقش ارتباط برقرار کند برایش خیلی جذاب و جالب بود. در همین اتاق گفتگو بود که با مهندس آشنا شد. فکرش را هم نمی کرد با یک مهندس طراز اول و پولدار ازدواج کند. حالا بعد از گذشت چند ماه فردا می خواست مرد رویاهایش را سوار بر اسب سپید ببیند. خیلی هیجان داشت سر قرار رفت...
کیفش را برداشت و از کنار رایانه خاک گرفته اش رد شد، دو ماهی می شد که راه دادگاه برای گرفتن حقش از آقای مهندس که نه سرایدار ساختمان مهندسین، تمام زندگی اش شده بود.
*تمام تلاش خود را کرده بود، دیگر راهی را یاد نداشت که انجام نداده باشد. تنها یک راه پیش رو داشت آن هم طلاق! برایش غیرقابل باور بود که آن هم به زور توانسته بود فقط سه ماه آن زندگی و در واقع آن زندان را تحمل کند. به آخر خط رسیده بود.
در اتاق گفتگو با او آشنا شده بود چند هفته به صورت تلفیقی و بعد قرار گذاشتن در کافی شاپ کافی بود تا دلبسته همدیگر شوند و به قول خودشان دیگر نمی توانستند بدون هم حتی نفس بکشند و با وجود تمام مخالفت ها با هم ازدواج کردند اول به بهانه اینکه احتیاج به حقوقش نیست خانه نشین شده بود و بعد به خاطر اینکه همسرش دوباره تماس گرفته و تلفن اشغال بود تلفن هم جمع شد بر اثر گلایه های زن بی اعتمادی مرد بیشتر می شد و حتی زن دیگر حق بیرون رفتن بدون همسرش را هم نداشت. خیلی تحمل کرد ولی بعد از آن دعوای الکی که همسرش در خیابان به راه انداخت و اعتراض و فریاد زن که آن مرد با من کاری نداشت به خانم پشت سرم اشاره کرده با کشیده ای از همسرش ساکت شد و فقط گریه کرد.
به انتهای راهرو نگاه کرد مرد عصبانی و غرغرکنان به او نزدیک شد رو به زن کرد و گفت: نکند پای کس دیگری وسط است که...
زن دستهایش را حصار گوش ها کرد که دیگر نشنود
با گسترش ابزارهای نوین ارتباطی به ویژه اینترنت، آشناییهای اینترنتی با طراحی فضاها و اتاقهایی به این منظور شکل گرفت. بیشتر مشتریان این اتاقها جوانانی هستند که به دنبال همکلام و آشنایی در این اتاقها میگردند از طرفی جرقه ازدواجهای اینترنتی نیز در همین اتاقها با شستی های کیبورد زده میشود، اما این ازدواجها چقدر پایدار و ریشهای هستند؟ آیا شرایط یک آشنایی استاندارد در این فضا فراهم میشود؟ مخاطرات این نوع آشناییها چیست؟ ازدواجهای اینترنتی را به عنوان ازدواجهای پایدار تلقی نمیکنند و نوع ارتباط را مشکل اصلی این ازدواجها میدانند و میگویند: «ما در زوجهایی که حتی با مشاوره پیش از ازدواج با هم وصلت کردهاند، مسائل و مشکلاتی را میبینیم.»
حال چگونه میتوان انتظار داشت ازدواجی که با اتکا به دو مانیتور در فضایی مجازی فانتزی به ثمر نشسته است، موفق باشد؟ مهمترین ویژگی فضای چت و اینترنت نشاندن مجاز به جای واقعیت است، این جابهجایی آنقدر ظریف اتفاق می افتد که افراد به سادگی دنیای خیال را با جهان واقعیت اشتباه میگیرند.
شیوه آشنایی بعدها در روابط زوجها با هم تاثیرات عمیقی میگذارد. فرض کنید دختر و پسری که از طریق اینترنت با هم آشنا شدهاند و بعد هم این آشنایی به ازدواج کشیده شده است.
آنها تحت تاثیر فضای احساسی جای پدیدههای خوب و بد را در ذهنشان جابهجا میکنند، اما این جابهجایی زمان زیادی طول نخواهد کشید و ذهن آنها به شناسایی دوباره مؤلفههای خوب و بد خواهدرفت.
*تمام تلاش خود را کرده بود، دیگر راهی را یاد نداشت که انجام نداده باشد. تنها یک راه پیش رو داشت آن هم طلاق! برایش غیرقابل باور بود که آن هم به زور توانسته بود فقط سه ماه آن زندگی و در واقع آن زندان را تحمل کند. به آخر خط رسیده بود.
در اتاق گفتگو با او آشنا شده بود چند هفته به صورت تلفیقی و بعد قرار گذاشتن در کافی شاپ کافی بود تا دلبسته همدیگر شوند و به قول خودشان دیگر نمی توانستند بدون هم حتی نفس بکشند و با وجود تمام مخالفت ها با هم ازدواج کردند اول به بهانه اینکه احتیاج به حقوقش نیست خانه نشین شده بود و بعد به خاطر اینکه همسرش دوباره تماس گرفته و تلفن اشغال بود تلفن هم جمع شد بر اثر گلایه های زن بی اعتمادی مرد بیشتر می شد و حتی زن دیگر حق بیرون رفتن بدون همسرش را هم نداشت. خیلی تحمل کرد ولی بعد از آن دعوای الکی که همسرش در خیابان به راه انداخت و اعتراض و فریاد زن که آن مرد با من کاری نداشت به خانم پشت سرم اشاره کرده با کشیده ای از همسرش ساکت شد و فقط گریه کرد.
به انتهای راهرو نگاه کرد مرد عصبانی و غرغرکنان به او نزدیک شد رو به زن کرد و گفت: نکند پای کس دیگری وسط است که...
زن دستهایش را حصار گوش ها کرد که دیگر نشنود
با گسترش ابزارهای نوین ارتباطی به ویژه اینترنت، آشناییهای اینترنتی با طراحی فضاها و اتاقهایی به این منظور شکل گرفت. بیشتر مشتریان این اتاقها جوانانی هستند که به دنبال همکلام و آشنایی در این اتاقها میگردند از طرفی جرقه ازدواجهای اینترنتی نیز در همین اتاقها با شستی های کیبورد زده میشود، اما این ازدواجها چقدر پایدار و ریشهای هستند؟ آیا شرایط یک آشنایی استاندارد در این فضا فراهم میشود؟ مخاطرات این نوع آشناییها چیست؟ ازدواجهای اینترنتی را به عنوان ازدواجهای پایدار تلقی نمیکنند و نوع ارتباط را مشکل اصلی این ازدواجها میدانند و میگویند: «ما در زوجهایی که حتی با مشاوره پیش از ازدواج با هم وصلت کردهاند، مسائل و مشکلاتی را میبینیم.»
حال چگونه میتوان انتظار داشت ازدواجی که با اتکا به دو مانیتور در فضایی مجازی فانتزی به ثمر نشسته است، موفق باشد؟ مهمترین ویژگی فضای چت و اینترنت نشاندن مجاز به جای واقعیت است، این جابهجایی آنقدر ظریف اتفاق می افتد که افراد به سادگی دنیای خیال را با جهان واقعیت اشتباه میگیرند.
شیوه آشنایی بعدها در روابط زوجها با هم تاثیرات عمیقی میگذارد. فرض کنید دختر و پسری که از طریق اینترنت با هم آشنا شدهاند و بعد هم این آشنایی به ازدواج کشیده شده است.
آنها تحت تاثیر فضای احساسی جای پدیدههای خوب و بد را در ذهنشان جابهجا میکنند، اما این جابهجایی زمان زیادی طول نخواهد کشید و ذهن آنها به شناسایی دوباره مؤلفههای خوب و بد خواهدرفت.